در دوران انقلاب 57 علیه سلطنت پهلوی یعنی حکومت وابسته به آمریکا، و سرمایه داری جهانی، که در آن از کلیه گرایشات طبقاتی از جمله جنبش کارگری ،جنبش زنان،جنبش دانشجوئی، بیکاران، نیروهای سیاسی از جمله چپها و ملیون حضور فعال داشتند و انقلاب را به ثمر رساندند و نشان از رنگارنگ داشتن انقلاب داشت، اما سرمایه داری جهانی درآن زمان به این نتیجه رسید که اگرقدرت بدست چپها،ملیون و دمکراتها و آادیخواهان بیفتد، نتیجه به زیان سرمایه داری خواهد بود

سازماندهی مستقل از بورژوازی امری روشن و تاریخی ست. تجربه ای تاریخی که از یک هسته تا یک گروه تا شبکه ای سراسری از سازمان‌های مستقل از بورژوازی، بلحاظ تشکیلاتی و سیاسی و فرهنگی و بویژه مالی، بمدت دو قرن است که مطرح شده اند. این نوع تشکل ها جهت ادامه حیات، بایسته است مرزبندی روشنی در نوع سازماندهی، اهداف سیاسی، فرهنگ و منابع کسب درآمد، از بورژوازی داشته باشد! خب آیا این همه استقلال همه‌جانبه باعث انزوا و تجزیه و تحلیل رفتن تشکل‌های مستقل نخواهد شد؟

رضا پهلوی و جرجیس! تحرک در میان نیروهای راست از طرفداران رضا پهلوی، سلطنت طلب، تا جمهوریخواهان برای شکل دادن به یک آلترناتیو مورد قبول غرب کمکان در جریان است. رقابت میان دو قطب "طرفداران جمهوری" و "طرفداران سلطنت" برای جلب نیروهای "بینابینی" و هیاهوی میدیای رسمی دو طرف دیدنی است و هر کدام سعی بر کسب هژمونی در این رقابت را دارد. احزاب و نیروهای ناسیونالیست، چه اصلی و چه حاشیه ای، در این میان برای امتیاز گیری مشغول بازی در میدان این رقابتها و یارگیری ها هستند. نیروهای ناسیونالیست کرد که در بازی میان نیروها، چه دولتی و چه غیر دولتی، زیردست ترین اند، مهمترین این جریانات اند.

اکنون خبرگزاریهای جهان خبر و فیلم دالایی لاما را پخش کردند که علیرغم امتناع کودکی در جریان مراسمی مذهبی او را مجبور به بوسیدن لباهایش میکند. اراذل و اوباش بودیست حاضر در صحنه، به جای حمایت از کودک میخندند. دالایی لاما را تشویق میکنند. دالایی لامای ۸۷ ساله به بوسیدن اکتفا نکرده از پسربچه میخواهد که زبانش را بمکد. کودک بیچاره را مجبور میکند. فیلم میگیرند. پخش میکنند. بمبی رسانه ای میترکد. بشریت متمدن علیه دالایی لاما وارد جنگ میشود. دالایی لاما مجبور میشود اطلاعیه ای مسخره به عنوان عذرخواهی منتشر کند. انجمن های مدافع کودک عذرخواهی او را رد میکنند. در شبکه های اجتماعی اکنون علیه وی و حامیانش انقلابی در جریان است.

پیام فدایی: آنچه در زیر می آید متن سخنرانی رفیق چنگیز قبادی فر در مراسم یادمان دو روز بزرگ تاریخی (رستاخیز سیاهکل در 19 بهمن 1349 و قیام پر شکوه توده ای در بهمن 57) می باشد که در تاریخ 5 فوریه 2023 در “کلاب هاوس” برگزار شد. “پیام فدایی” این سخنرانی را از گفتار به نوشتار تبدیل کرده و با برخی ویرایشات جزئی در اختیار علاقه‌مندان قرار می دهد. با درودهای گرم اجازه بدهید از طرف چریکهای فدایی خلق ایران از تک تک عزیزان و رفقای حاضر در این اتاق به خاطر این که با حضورشون امکان برگزاری این جلسه رو فراهم کردند قدردانی کنم. از رفقای برگزار کننده این جلسه هم سپاسگزارم که این امکان رو برای صحبت با شما عزیزان در اختیار من گذاشته اند.

سران رژیم پس از عروج مبارزات مردم در شهریور 1401 و خیزش انقلابی تودهای مردم در صدها شهر ایران؛ پس از یک جنگ تمام عیار و رویارویی متوحشانه با مردم بپاخاسته در صدها شهر ایران و کشتار صدها نفر و زخمی کردن و گروگان گرفتن ده ها هزار نفر؛ پس اینکه از وحشت به زانو درآمدن پایه های حاکمیتش را لرزاند و کابوس مرگ میدیدند؛ پس از اینکه مدارس و دانشگاهها هم در سراسر شهرهای ایران سنگر مبارزه علیه وضع موجود و سنگر انقلاب شدند؛

پس از سه ماه اعتراض های گسترده ی بی سابقه، نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل مجبور شد رفرم نظام قضائی را به تعویق اندازد. با این وجود، این تصمیم از تنش ها نکاست و جامعه یهودی بیش از پیش تَرَک خورده به نظر می رسد. با این همه، پرسشی بی پاسخ مانده است، آیا جنبش «برای دموکراسی» قادر است تناقض های یک دولت «یهودی و دموکراتیک» را زیر سوال برده و فلسطینیان را به مثابه شریک سیاسی هم تراز بپذیرد؟

به‌ فاصلهٔ کوتاهی پس از درگذشت کیومرث پوراحمد، یک انتشاراتی ایرانی خارج کشور، با اعلام رسمی نام نویسنده یکی از کتاب‌های قبلی خود، ابعاد تازه‌ای از تفکرات و دیدگاه‌های سال‌های اخیر این فیلمساز سرشناس سینما را روشن کرد. نشر مهری در لندن روز شنبه ۱۹ فروردین با درج نام کیومرث پوراحمد به‌عنوان نویسنده رمان «همهٔ ما شریک جرم هستیم» مشخص کرد که او، نویسنده این اثر صریح و انتقادی علیه انقلاب سال ۵۷ و حاکمان کنونی ایران است.

طی هجده ماه گذشته، تشدید تدریجی تنش‌های میان جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران ادامه ‌داشته است. ترکیبی از عللی هم‌چون درگیری‌های دیپلماتیک و مانورهای نظامی در امتداد مرز، روابط بین این دو کشور را رو به تیرگی برده است. از دید مقامات جمهوری آذربایجان، مواضع ایران نسبت به مناطق جنوبی آن کشور خطرناک است، و جمهوری اسلامی ایران با نزدیک‌شدن باکو به رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی، به‌ویژه اسرائیل، سایه‌ تهدید را احساس می‌کند. بدون تغییر در این نسبت‌ها، روابط می‌تواند بدتر شود و تنش‌ها به‌طور مهارگسیخته‌ای بالا بگیرد.

سرمایه داری مالی، چرخی مربع شکل: ورشکستگی بانک سیلیکون ولی در کالیفرنیا (SVB)، در ۱۰ مارس، یادآوری آنچیزی است که پیش از این شاهد آن بوده ایم: بورس‌هائی که سراسیمه می شوند، فراخوان هائي برای آرامش، نجات سرمایه‌گذاران ماجراجو، وعده‌های تحقیقاتی جدی تر... سقوط SVB ممکن است بقیه اقتصاد را تحت تأثیر قرار ندهد، اما یک چیز مسلم است: پانزده سال پس از ورشکستگی لیمن برادرز(Lehman Brothers)، همه چیز می تواند دوباره تکرار شود.

کابوس «خاور میانه جدید»: عبارت «خاورمیانه جدید» در سال ۲۰۰۶ توسط کاندولیزا رایس، وزیر امورخارجه وقت ایالات متحده بر سر زبان ها افتاد. برای ایجاد آن حتی نقشه ای هم درست شد. این برنامه با ایجاد خسارات زیاد مالی و انسانی، به طور کامل شکست خورد. در ژوئن سال ۲۰۰۶، کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه ایالات متحده با وام گرفتن از گفته زبیگنیو برژینسکی، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا درمورد توانایی آمریکا در تحت سلطه قرار دادن دنیا (۱) در هنگام شرکت در یک کنفرانس مطبوعاتی در تل آویو با احود اولمرت، نخست وزیر اسراییل، برای نخستین بار عبارت «خاور میانه جدید» را بکار برد.

هنوز هم بسیار تکرار می‌شود که آیا مسابقه دوی ۱۰۰ متر است و یا دوی ماراتون؟ چرا این سوال تکرار می‌شود؟ چرا برای گوینده، این نیاز احساس می‌شود که در این باره بگوید و یا بنویسد؟ آیا کسی تا به‌حال گفته که خیر، ماراتون نیست، صد متر است؟ چه فرقی می‌کند؟ چه اهمیتی دارد؟برای پاسخ به این مسائل، باید ابتدا حداقل به سه پرسش، پاسخ داده شود:۱- چرا وضعیت کنونی ایران و ایرانیان، این‌طور فاجعه‌آمیز و تاسف‌بار است؟آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست—خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

مازیار رازی به جای پاسخ به بحث ِ تئوریک ِ من در باره ی مارکسیست نبودن اش، گشت و گشت و تمام ِ اسناد علیه ِ نظام ِ سرمایه داری را زیر و رو کرد تا بالاخره سندی علیه ِ دموکراسی پیدا نمود و نام ِ آن را گذاشت « جولیان آسانژ را دموکراسی ِ نظام ِ سرمایه داری دارد از بین می برد»، که بیش تر به درد ِ تبلیغات ِ ضد ِ دموکراسی ِ رژیم ِ اسلامی می خورد تا پاسخ ِ قانع کننده به من ِ مارکسیست ِ دیالکتیک اندیش ِ تکامل گرا. اما، آقای رازی! چرا اینهمه به خودت زحمت دادی و راه ِ دور رفتی.

با ائتلاف این بخش از"جمهوری خواهان" "خشونت پرهیز"، شاهد تولد رسمی دومین اقدام صف آرائی ضد انقلابی در صفوف "اپوزسیون" بورژوازی ایران هستیم. این تحرکات با"ائتلاف جرج تاون در واشینکتن"، در ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ / ۱۰ فوریه ۲۰۲۳، به رهبری رضا پهلوی بورژوا- شونیست-ملیگرایی ایرانی شروع گردید، و اکنون در تاریخ ١٤ فروردین١٤٠٢با "ائتلاف و همبستگی جمهوری خواهان"در لندن، صحنه فیلم ائتلاف های همواره ضد انقلابی، کپی شده از رژیم اسلامی، در صفوف"اپوزسیون" بورژوازی به نمایش گذاشته میشود.

دستاوردهایی که در مطلب قبل برشمردیم، قرار نبوده مسیری خطی و سرراست از پیشرَوی جبهۀ انقلابی ترسیم ‌کنند؛ بلکه صرفاً هدف آن بود که در سایۀ سرکوب، وجودِ آن‌ها در تاریکی نرود. گرچه بحران‌ها و تضادهای اجتماعی قابلۀ جنبش‌های انقلابی‌اند، اما تداوم تاریخ بر مدارِ «وضع موجود» هم خود گواهی است بر اینکه بسیاری از این جنین‌های انقلابی تا پیش از رسیدن به بالندگی یا سقط می‌شوند یا ناقص‌الخلقه. بنابراین «بحران»، ویژگی مشترکِ هر دو جبهۀ انقلاب و ضدانقلاب باهم است (تجربۀ محدود خود ما در این سال‌ها پر بوده از بحران‌ در مواجهه با پویایی‌های مبارزه، گاه تا سر حدّ رسیدن به مرحلۀ فلج‌شدگی در برابر کوچکترین تلاطمی).