یاشار سهندی خود را پیرو ِکمونیسم ِمنصور حکمت می داند. کمونیسم ِمنصورحکمت چگونه کمونیسمی است؟ کمونیسمی ندانمگراوناشناخت مند،وازاین رو فاقد ِ جنبه ی استدلالی اثباتی ِ نظرورانه ی اقناعی ِ تاریخن معتبر. یا به بیان ِ سر راست تر کمونیسمی که الگوی اش را نه از حرکت ِ تاریخی تکاملی ِ جامعه ی انسانی، بلکه از ایده ها و تصورات ِ آرزو مندانه ی فاقد ِپشتوانه ی دستاوردهای مادی و تاریخی ِ حاضر و آماده و در دسترس گرفته است.

سیر رشد و عروج آقای رضا پهلوی از حاشیه به مرکز و به جلو صحنه نمایش مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، شگفت انگیز است. سرعت شیفت، از یک شخصت سیاسی، "دمکرات" که در گفتار چندان تعلق شخصی به پادشاهی و پادشاه شدن نداشت، از "فرزند"ی که نمی خواست چون "پدر" دیکتاتور شود و مردم را به قول خود "چون گوسفند" بدنبال چوپان به "چراگاه" ببرد، به رهبر "کاریزماتیک" بچه "حزب اللهی" ها و "انجمن اسلامی" چی های دیروز، به ستاره میدیاهای راست افراطی، رهبر امثال فرشگردی های طرفدار اعدام های سیاسی نظام پادشاهی و شیفتگان ساواک و اوین، حیرت آور است.

گەر ئەو هەلومەرجە بە فەرمی بناسین کە هەرئێستا کۆمەڵگەی ئێران لە بەرامبەر هەلومەرجێکی تازەی جدی و ئاڵوگۆڕێکی پڕ کاریگەر بەرەوڕووە، لەهەمانکاتدا ئایندەی دەسەڵاتی سیاسی بەو مانایە پێشبینی لێدەکرێت کە کۆتایی کۆماری ئیسلامیە، پێویستە سەرنج و هەڵوێستەو کاریگەری و هەڵسورانی پێشڕەوانە لە ڕەوتی ڕوداوەکاندا لە بەرچاو بگیرێت و کاری لەسەر بکرێت، کە لە ڕاستای بەرژەوەندی بەدەستهێنانی ئایندەی ژیانێکی باشتر بۆ خەڵکی ئێران هەنگاو بنرێت.

 

بیست و سوم دی - سیزدهم ژانویه، سومین روز از دادگاه استیناف حمید نوری‌(عباسی) در دادگاه استکهلم برگزار شد. نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت و متهم به مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در ایران در تابستان سال 1367 است و بیست و سوم تیر ماه 1401 در دادگاه بدوی حبس ابد گرفت که در سوئد برابر 25 سال زندان است. در جلسه سومین روز از دادگاه استیناف حمید نوری با حضور شاکیان، شاهدان، وکلا و قاضی برگزار شد اما متهم را دیرتر از معمول به سالن دادگاه آوردند. حمید نوری دو وکیل به نام توماس بودستروم و هانا لارسون دارد که نوری در بدو ورودش به جایگاه، با بودستروم دست داد و روبوسی کرد.

۲۴ نوامبر در تولوز جلسه ای تو سط روزنامه اومنیته و شورای منطقه اوت گارون سازماندهی شد که در آن مورخان و متخصصان ژان ژورس برای بررسی کنگره ۱۹۰۸ گرد آمدند. این کنگره تعیین کننده گرچه کمی شناخته شده است ، متحد کننده بخش فرانسوی بین الملل کارگری حول اندیشه ژان ژورس بود. چگونه این کنگره تاریخی می تواند به مسائلی که چپ در سال ۲۰۲۲ با آن مواجه است روشنائی بخشد ؟ روش ژورس برای چپ امروز چه پیامی دارد ؟ این سوال ممکن است در شرایط فعلی جسورانه به نظر آید. شرایطی نوین که پاتزیک لو هیاریک، مدیر «انتشارات آینده» آنرا اینگونه تشریح می کند:« سرمایه داری باعث تمدن زدایی شده و مردم در جستجوی راه حل هایی برای زندگی بهتر و متفاوت، اغلب به بدترین ها روی می آورند».

عوامل عمده توافق صلح: درحالی که جنگ اوکراین تاکنون نزدیک به ۲۰۰ هزار کشته و مجروح داشته، دعوت به مذاکره برای دستیابی به آتش بس بیش از پیش افزایش می یابد، بدون آن که شدت درگیری را از بین ببرد. روسیه که در جبهه جنگ دچار مشکل است، شهرهای اوکراین را از داخل خاک خود بمباران می کند. واشنگتن هم از سوی دیگر، سلاح هایی بیش از پیش پیشرفته به اوکراین تحویل می دهد. در ماه نوامبر «نوای کوچک» جدیدی از پشت دیوارهای کاخ سفید شنیده شد.

تجسم اعتراض در تلویزیون؟ آقای هانونا، نیرو های چپ و رسانه ها: آیا می بایست در رسانه های رسمی ظاهر شد یا خیر؟ همه کسانی که سودای تغییر جهان را در سر می پرورانند، روزی این سوال را از خود کرده اند. از یک سو، نیاز به مردمی کردن مبارزات و اشتیاق به دیده شدن و از سوی دیگر، هراس از درگیر شدن در انقیاد معیارهای رسانه ای و گرفتار شدن در چرخه نمایش- سیاست. آیا نمایشی گویاتراز آنچه که اخیرا دریک برنامه تلویزیونی رخ داد را می توان تصور کرد؟

اتخاذ تصمیمی درست در سال ۱۹۶۲ هر چند که با دروغ‌های فراوان همراه بود: در ۲۸ اکتبر ۱۹۶۲، همان روزی که نیکیتا خروشچف خروج موشکهای بالیستیک هسته ای که نیروهای نظامی اش در جزیره کوبا مستقر کرده بودند رااعلام کرد، رئیس اتحاد جماهیر شوروی طی نامه‌ای محرمانه به رئیس جمهور آمریکا جان اف کندی، پیشنهاد راه حل مسالمت آمیزی در مورد مقابله خطرناکترین دو ابر قدرت جهان مدرن ارائه داد. طبق روایت رسمی، اتحاد جماهیر شوروی در مقابل صرف نظر کردن آمریکا از پروژه اشغال کوبا، با خروج موشکهای خود از این جزیره موافقت کرد. اما در واقعیت بحران زمانی حل شد که برادر رئیس جمهور، رابرت کندی جهت انجام ماموریتی نزد سفیر شوروی آناتولی دوبرونین فرستاده شد تا معامله ای مافوق سری را به وی پیشنهاد دهد : خروج موشکهای آمریکایی از ترکیه در مقابل خروج موشکهای روسی از کوبا.

 نزدیک به چهار ماه از خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، می گذرد. در این چهار ماه شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» از مرزهای ایران فرارفته است و در سراسر جهان سرمایه دارانه-پدرسالار مورد استقبال بخش وسیعی از جوامع مختلف، بویژه زنان قرار گرفته است. جهانگیری شعار «زن، زندگی، آزادی» نشان از آن دارد که مسأله عدم برابری حقوقی زنان و مردان امری جهانی ست و در کشورهای مختلف جهان، معضل ستم بر زنان و دگراندیشان و دگرفرهنک ها کماکان معضلی جدی ست که نظام جهانی سرمایه پرست حاکم، برغم همه ادعاها نه تنها قادر به حل معضل تبعیض جنسی و ملی و فرهنگی و نسلی نشده است و حتی اگر این ستم ها در قرن حاضر تشدید نشده باشند، اما رفع نشده اند و عملا ستم های ناشی از انواع تبعیضات در سراسر جهان، همچنان بازتولید می شوند!

“اگر از یک غریبه بخواهید در باره شما قضاوت کند، او، شما را آنطور که “هستید” در نظر میگیرد، اما یک “آشنا” شما را آنطور که او میخواهد به نظرش برسید، میبیند.” این جمله را در یک رمان از کتابهای Carlos Ruiz Zafón (متولد ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۴ در بارسلونا و مرگ در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۰ در لوس آنجلس) نویسنده اسپانیائی برگرفته ام که فکر میکنم میتوان به کمک آن نکته مورد نظر در نوشته ام را توضیح بدهم. آقای علیرضا نوریزاده در یک میزگرد با تلویزیون ایران انترناسیونال که پیرامون “پیام مشترک رضا پهلوی، نازنین بنیادی، مسیح علی‌نژاد، حامد اسماعیلیون،‌ علی کریمی، گلشیفته فراهانی و …”، همراه با خالد عزیزی و شهریار آهی بحث میکردند، به مناسبت و بی مناسبت بارها اصطلاح “اقوام ایرانی” را بکار بردند.

در یادداشتی که آقای محس کردی ذیل مقاله من تحت عنوان نسبت جامعه واقعی و جامعه نمایشی نوشته است* گرچه به لحاظ فقرمحتوا نیازی به پاسخ دادن نیست، اما در شرایطی که شاهد معرکه گیری موسمی این نوع گرایش های راست برای علم کردن باصطلاح یک بدیل در خارج و زین کردن جنبش داخل هستیم، بحث حول ماهیت این نوع تلاش ها و پی‌آمدهای آن خالی از فایده نیست:
چپ را نمی توان بازنشسته کرد!

شب 17 دی ماه، دگرباره جلادان رژیم ایران، دور از چشم جامعه و در حلقه خودیها دو جوان انقلابی بنامهای محمد مهدی کرمی و محمد حسینی را بیرحمانه حلقه آویز کردند و جانشان را ستاندند! این دو جوان هم نظیر سایر جوانان انقلابی در محلات شهرهای ایران از طریق شرکت در تظاهرات و تسخیر خیابانها کیفرخواست خود را علیه مناسبات ظالمانه حاکم که یکی از ابتدائی ترین حقوق آنها بوده، نشان دادند. اما قاتلان که خود باید به پیشگاه دادگاه مردم کشیده شوند و تاوان پس بدهند، طی این چند دهه از حاکمیت ننگین خود مدام جایگاه شاکی و متهم را عوض کرده، و شهروندان محروم از حق و حقوق اولیه زندگی را بر صندلی متهم نشانده و سزای مرگ برای آنها تعیین کرده اند!

روز صد و چهاردهم جنبش انقلابی ایران، با نام معترضان به دارآویخته شده محمدمهدی کرمی و محمدحسینی گره خورد. فراخوان‌های متعدد و گسترده‌ای برای دور تازه اعتراضات سراسری برای فردا، روز یک‌شنبه در ایران و سایر کشورهای جهان اعلام شده است. در گزارش‌ها، هم‌چنان خبر از کشته‌های بیش‌تری می‌آید. جسم بی‌جان محمد مرادی را چند روز بعد از ناپدید شدن در اطراف سنندج یافته‌اند و محمد ریگی از مجروحان جمعه خونین زاهدان جان باخته است.

دیروزجمعه شانزدهم دی توده های زحمتکش درزاهدان ودیگر شهرهای سیستان وبلوچستان درابعاددها هزارنفری با شعارهای نه به حکومت اعدام،مرگ برخامنه ای ومهمترازهمه اینها باشعار،،نه کولبری،نه سوختبری،آزادی وبرابری،، برعلیه حکومت اسلامی سرمایه داران به میدان آمدند.این اولین بارنیست که فریاد رزمنده چپ ورادیکال خیزش انقلابی جاری رااینچنین می شنویم.شعارآزادی وبرابری،نه به اعدام ،نه روسری نه توسری،فقرفساد گرانی میریم تا سرنگونی،نه نون داریم نه خونه حجاب شده بهانه و...

ادامه یاوه‌گویی‌ها و تحریف‌های تاریخی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران علیه اپوزیسیون این‌بار علیه «کومله»! کتاب «کومله» جدیدترین نوشته تاریخ‌نویس حکومتی به نام «محمود نادری»‌ است که امسال در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عرضه شده است. قبل از این که به این کتاب که با سفارش وزارت اطلاعات و سازمان تبلیغات جمهوری اسلامی ایران و با هدف ضربه‌زدن به کومله و حزب کمونیست ایران آن‌هم با تحریف تاریخی و دروغ‌های به اصطلاح شاخدار تدوین شده است بپردازم؛ به‌عنوان مقدمه این مطلب، به تاریخچه کومله اشاره می‌کنم تا خوانندگان محترم هرچه بیش‌تر به تحریف‌های جمهوری اسلامی و تاریخ‌نویسان آن پی ببرند.