مردم آزادیخواه ایران: امروز در صحنه سیاست ایران، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور، دو صف در مقابل هم قرار گرفته اند. امروز برای هر شاهد بی طرف و متوهمی باید روشن شده باشد که "اتحاد همگانی" میان مردم، اتحاد میان ستمگر و ستمکش، اتحاد میان سرکوبگر و سرکوب شونده، اتحاد میان جنایتکاران و قربانیان، اتحاد میان طرفداران تداوم فقر و فلاکت و بی حقوقی اکثریت با طرفداران اجرای عدالت اقتصادی به قیمت مهار زدن بر ماشین بهره کشی و استثمار اکثریت، وجود ندارد!

تردیدی نیست هدایت گر جهاد بیولوژیکی علیه دختران دانش آموز شخص خامنه‌ای جلاد است و این نقشه ای تماما سازماندهی شده حکومتی علیه اراده نوجوانان و جوانان دختر سرکش علیه سراپای اسلام و خرافه مذهب و دین است. هدف پوسیده وحوش حاکم اسلامی، تنها عکس العمل موقتی و میان مدت در مقابل نقش دختران دانش آموز پرشور و پیشکسوت خروش انقلابی پنج ماهه اخیر و صرفا ترفند انتقامجویی از حجاب سوزان این نسل نیست، به علاوه و فراتر از آنها به قول خودشان، نقشه "راهبردی" رژیم درمانده برای عقب راندن نوجوانان و جوانان‌ پرچمدار دگرگونی اساسی در جامعه، طرح بلند مدت تر آنها برای بیرون راندن دختران از عرصه آموزش و مدارس و دانشگاه و از عرصه سیاست و مبارزه و به خیال خام خود خلاصی یافتن از دست بخش مهمی از نیروی رادیکال آزادیخواه و برابری طلب سرنگونی خواه جمهوری اسلامی و نظم سرمايه است.

یکسال از شروع جنگ اوکراین میگذرد. جنگی که روسیه با ادعاهای "مبارزه علیه فاشیسم" و یا "دفاع از حق تعیین سرنوشت" ساکنین دانستک و لوگانسک، و غرب و ناتو تحت نام "مبارزه علیه کشورگشایی روسیه" و "دفاع از استقلال و تمامیت ارضی اوکراین"، شروع شد، تا امروز همچنان ادامه دارد و با خود دهها هزار کشته و صدها هزار مجروح و بی خانمانی و مهاجرت میلیونی، از بین رفتن زیربناهای جامعه مدنی را به بار آورده است. فراتر از میدان های جنگ، تاثیرات این جنگ به اروپا و آسیا و آفریقا کشیده شده و خود باز بهانه ای برای تحمیل هزینه های بیشتر و ناامنی گسترده تری به میلیونها انسان در کشورهای گوناگون تبدیل شده است.

جنایتی هولناک از سه ماه قبل در جریان است. مسموم کردن دانش آموزان در مدارس کشور با ابعادی گسترده در دستور کار جنایتکاران وابسته به حکومت قرار دارد. تنها در یک روز وهمزمان دهها مدرسه و خوابگاه دانشجویی دختران هدف قرار گرفت و دهها دانش آموز را راهی بیمارستان کرد. خانواده های نگران در برابر مدارس تجمع کرده و با شعارهای ضد حکومتی نفرت و انزجار خود نسبت به عوامل آن و همچنین بی تفاوتی مسئولان که همراه با تائید این وقایع ضدانسانی است, را ابراز کردند.

مسمومیت زنجیره‌ای دانش‌آموزان در مدارس دخترانه، بخشی از مجموعه اقدامات جنایت‌کارانه جمهوری اسلامی علیه انقلاب «زن، زندگی، آزادی» است! مسمومیت زنجیره‌ای و سازمان‌دهی‌شده دانش‌آموزان در مدارس دخترانه، هم‌چنان شهر به شهر و روز‌به‌روز ادامه دارد و در تازه‌ترین موارد، به تهران، کرمانشاه و اردبیل نیز رسیده است. در مواردی گزارش شده است که به دنبال این مسمومیت گسترده برخی از مدارس تخلیه شده‌اند.

خدامراد فولادی: چالشی مارکسیستی با مازیاررازی در: «سرمایه داری هرگز به ایران دموکراسی نمی آورد»
چرا جایگزین ِ استبداد دموکراسی است
( آیا دوران ِ دموکراسی ِ بورژوایی به سررسیده؟)
( به اضافه ی یادداشت های من برمقاله ی مازیار رازی)

از آغاز جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی" تا به امروز، صحنه سیاسی جامعه جدال های مختلفی را پشت سر گذاشته است. حضور قدرتمندانه زنان در این جنبش برای در هم کوبیدن و پایین کشیدن قرون وسطایی ترین قوانین ضد زن از اریکه قدرت، نقطه عطف کم سابقه ای در تاریخ مبارزات زنان برابری طلب و آزادیخواه بود. از همان روزهای نخست این خیزش انقلابی، کانون توجه به ایران حول و حوش لفاظی های جمهوری اسلامی و دولتهای غربی و منطقه ای علیه یکدیگر، مذاکرات و شاخ و شانه کشیدن های برای همدیگر، جای خود را به گرمترین کانون انقلابی در سطح دنیا داد. ایران اینبار کانون امید و مبارزه برای بشریت متمدن خواهان یک زندگی در خور انسان امروزی شد. خیزش زنان و مردان در این انقلاب، نوید بخش عصر جدیدی از مبارزه، جسارت و عصیان های اجتماعی علیه سیستم های نابرابر در همه اشکال اش شد.

پیشاپیش این روز را به همه زنان و مردان آزاده در جای جای جهان شادباش میگویم. اگر هنوز تناسب قوای مبارزاتی در سراسر جهان آنچنان قدرتمند نیست، که دنیا طبقاتی کنونی را از بیخ و بن بر افکند، و زنان یک بار برای همیشه در جایگاه و منزلت والای انسانی خود قرار گیرند، اما راهی نداریم جز مبارزه بیوقفه برای پیشبرد و تحقق آن. با وقوع خیزشها و اعتصابات و اعتراضات پیاپی ایندوره در ایران، شانس اینکه تناسب قوا در جدال طبقاتی و سیاسی بنفع افق و آلترناتیو کارگری و کمونیزم تغییر کند، زیاد است.

«آیا مارکس درست می‌گفت؟» این پرسش را هفته نامه بزرگ آلمانی اشپیگل در آغاز سال مطرح می کند، با تصویر نوینی از منتقد سرمایه و بنیانگذار کمونیسم مدرن در صفحه اول. سرمایه داری نه تنها قربانیانی تولید می کند که در شکوه و شکایات خود محبوسند، بلکه قبرکنان و جانشینان خود را نیز به عنوان بازیگران سازنده آینده به میدان می آورد. تازگی سوال طرح شده توسط اشپیگل این است که بیش از آنکه تحلیل گر سرمایه داری و بحران های آن را مورد خطاب قرار دهد، به متفکر و کنشگر خروج از سرمایه داری که آنرا کمونیسم می نامد، می پردازد. زیرا به گفته این روزنامه، اعلام اینکه سرمایه داری دیگر کارآمد نیست و بنابراین باید به دنبال نوشتن صفحه جدیدی در تاریخ بشر با هدف غلبه بر آن باشیم، امری پیش پا افتاده است.

به مرور و با گذشت بیش از پنج ماه از عمر خود، جنبش اعتراضی-انقلابی مردم ایران به عرصه های تازه ای پا می گذارد. گذر زمان آن را در مقابل چالش هایی سنگین و سرنوشت ساز قرار داده و بی پایان نبودن مهلت و فرصت را به آن یادآور می شود. جدیت خطرهایی مانند حمله ی نظامی، جنگ، یا فروپاشی اقتصادی و آغاز آشوب های بزرگ اجتماعی غیر قابل مهار، و جنگ آب و نان، برخی از تهدیدهایی هستند که بالای سر جنبش کنونی و به طور دقیق تر، بر فراز جامعه ی ایرانی می چرخند.

از اوایل آذرماه 1401 مواردی از "مسمومیت سریالی" به گازهای سمی در بخشی از مدارس دخترانه قم شایع گشت. نتایج تحقیقات پزشکان متخصص هفته ها به درازا کشید تا حقایق را نصف و نیمه بیان کنند. بدلیل اینکه رژیم به آسانی در نظام پزشکی ایران هم سرک میکشد، متخصصین مستقل تنها اعلام نموده اند این رویداد را پدیده ای نادر و تماما مشکوک تشخیص داده اند! رژیم که خود طراح این سناریوی کثیف بوده است، تلاش کرد جهت به انحراف کشاندن افکار عمومی و رد گم کردن، این جنایت را با عاملهای جانبی توضیح دهد و توجیه کند.

 رضا پهلوی روز سه‌شنبه 9 اسفند - 28 فوریه، در جمع برخی از نمایندگان پارلمان بلژیک گفت: «هیچ‌کس نمی‌خواهد این گذار طولانی شود و هرچه زودتر به عادی‌سازی برسیم و تحریم‌ها برداشته شوند، ما سریع‌تر می‌توانیم سرمایه‌گذاران خارجی را جذب کنیم و وارد مسیر بازسازی کشورمان و تقویت صنایع شویم.»  در این جلسه، رضا پهلوی هم‌چنین با اشاره به منشوری که قرار است برای همبستگی میان مخالفان جمهوری اسلامی تدوین شود، گفت کسانی که در تهیه این منشور مشارکت دارند، در داخل ایران‌اند و فعالیت‌های خود را مرتبط با فعالان داخل ایران دانست.

۱-برکسی پوشیده نیست که جنبش دادخواهی یکی ازجنبش های اصیل، مهم و دیرپا در ایران بوده و پیوندوثیقی با سایرجنبش‌ها و خیزش های سال‌های اخیر به‌ویژه جنبش زن زندگی آزادی داشته‌ و شایسته نیست که پیشینه و هویت تاریخی و پر افتخار آن چه به تصریح و چه به‌تلویح با نگاه به‌بالا و معطوف به قدرت و شخصیت ها، وجه المصالحه بده و بستان‌های سیاسی روز قرارگیرد. از سوی دیگر شاهدیم افرادی چون حامداسماعیلیون و عبداله مهتدی و شیرین عبادی و... توسط سلطنت طلبان به مثابه اسب تروا برای کسب مشروعیت و نفوذ در جریان‌ها و طیف های دیگر موردبهره برداری قرارگرفته‌اند.

خیزش جنبش انقلابی" زن،زندگی،آزادی"درحال تکامل حرکت خود میباشد، وبه زودی تبدیل به یک جنبش سراسری صنفی و معیشتی نان، کار، و سرنگونی تبدیل خواهند شد، با بالا رفتن ارزش دلار و بی ارزش شدن پول ملی ، توام با گرانی، فقر، بیکاری، ورشکستگی،کمبود مواد غذائی، عدم پرداخت پول برق،آب،کرایه خانه،بنزین و کم کم میرسد به نداشتن توانائی مردم برای خرید نان و آب ، تمام پولیکه یک کارگر یا معلم یا کارمند ماهانه دریافت میکنند کفاف مخارج حد اکثرپانزده روز درماه است. 

چندی پیش صدای آمریکا در برنامه تلویزیونی افق، گفتگوئی با پرویز ثابتی، مدیر اداره امنیت داخلی در ساواک تحت عنوان "عوامل فروپاشی حکومت پهلوی و نقش ساواک در آن" ترتیب داده بود. در جریان این گفتگو، ثابتی در باره کتاب خاطرات اش که در جریان مصاحبه با فردی به نام قانعی فرد تهیه شده و در دست انتشار است سخن گفت. در این برنامه، پرویز ثابتی با وقاحتی کامل و سفسطه ای ناشیانه، به انکار شکنجه در ساواک پرداخته و مدعی شد که نه تنها با شکنجه مخالف است بلکه از وجود شکنجه به دست بازجویان ساواک در زمان رژیم سابق هم بی اطلاع بوده است!