( جایگاه و اهمییت ِ اینهمانی و این نه آنی در ماتریالیسم ِ دیالکتیک و تاریخی) این همانی و این نه آنی یک اصل ِ مهم ِ دیالکتیک ِ ماتریالیستی و تاریخی، و محصول یا منتجه ی نفی و اثبات ِتکامل یابانه ی ِماده ی در حرکت است. این اصل ِ مهم ِ دیالکتیکی نقش ِ تعیین کننده در حرکت ِ تکاملی ِ ماده هم در طبیعت( تاریخ ِ طبیعت و پدیده های طبیعی) وهم درجامعه وتاریخ ِانسانی به مثابه ِ وحدتی مادی سیستمی وکلییتی همبسته دارد.وحدتی مادی- سیستمی که دربردارنده و فراگیرنده ی بی نهایت فرایند ِپیوست وگسست ها وگذارهای متوالی ِ تاریخن به هم پیوسته از« این همان» به « این نه آن» در اشکال ِ متنوع و کثیرالابعاد ِ تعین مند ِ ماده ی درحرکت است.اینهمانی واین نه آنی همان فرایند ِبی آغاز و پایان ِبه هم متصلی است که در ریاضیات هم، دروجه ِعام ِآن درمثبت ِبی نهایت،صفر،و منفی ِ بی نهایت بازتاب یافته و نمایش داده می شود.

 کلائوس شوآب مدت‌ها قبل از منفجر کردن نیروگاه برق آبی کاخوفکا، یعنی بلافاصله پس از شروع عملیات نظامی ویژۀ روسیه در اوکراین به صراحت اعلام کرد که اوکراین به «نخستین کشور صفرسازی بزرگ» تبدیل خواهد شد. و همدستان وی همچنین مسیرهایی را که در آن انجام خواهد شد، مشخص کردند: ۱- غیرصنعتی کردن به منظور «کاهش انتشار کربن» و بهبود محیط زیست (تخریب زیرساخت‌ها، صنایع، اقتصاد با ابزار نظامی)؛ ۲- حذف حاکمیت ملی بر سرزمین؛ ۳- کاهش جمعیت، در درجۀ اول معلولان - سالمندان، کودکان، مادران جوان؛

 امسال، قطر، بدون هیچ رای مخالفی، به ریاست کنفرانس سراسری سازمان جهانی کار (ILO) برگزیده شد. این کنفرانس که از ۵ تا ۱۶ ژوئن برگزار می شود، قرار است که طبق معمول به مجموعه ای از گزارشات نهادهای این سازمان در کشورهای گوناگون رسیدگی کند و مواردی را برای تحقیق و یا بررسی بیشتر مصوب کند.  مقامات سازمان جهانی کار پس از امضای توافق نامه ای با مقامات قطر، و پس از پرداخت کمک های مالی دولت قطر به این سازمان!، ظاهرا دیگر دلیلی برای ممانعت از انتخاب شدن قطر پیدا نکردند.

 گفتگو با رادیو نینا;  آسو سهامی: اخیرا جمهوری اسلامی به یک رشته تحرکات نظامی و تمرکز نیرو در کردستان ایران بویژه در مرزهای این منطقه اقدام کرده است. این تمرکز نظامی با چه هدفی صورت گرفته است؟ آیا جنگی در پیش است؟ آیا هدف میلیتاریزه کردن بیشتر کردستان و تشدید سرکوب است؟ هدف چیست؟  مظفر محمدی: اجازه بدهید اول و مقدمتا، و مختصر زمینه های اصلی تحرکات نظامی و سیاسی و امنیتی رژیم در کردستان را یادیوری کنم. کردستان بیشتر از نقاط دیگر ایران در طول حیات جمهوری اسلامی میلیتاریزه بوده و تمرکز نیرو در این منطقه همیشه وجود داشته است. چرا؟

ناصر بابامیری: یادداشتی کوتاه پیرامون نمایندگان دمکراتها و چپ رفرمیست در پارلمان بروکسل در سدد مصادره انقلاب ایران!: طی چند روز گذشته تیمی از رهبران احزاب ناسیونالیست کرد ایران متشکل از آقایان علیزاده دبیر اول کومله شاخه منشعب از حکا، سیامک معینی از رهبری پژاک و مصطفی هجری دبیر اول حزب دمکرات کردستان ایران، همراه با طیفی از دیگر سازمانها و فعالان اجتماعی ایران که گویا از سوی فراکسیون حزب چپ و سبز در کنفرانس بروکسل دعوت شده بودند حضور یافتند و سخنرانی نمودند. از میان دعوت شدگان به این کنفرانس بروکسل، ابراهیم علیزاده فرموله تر از بقیه حول "خیزش مهسا!" و "انقلاب ژینا!" با محوریت شعار تو خالی پوپولیستی "زن زندگی آزادی" حرف زد.

 «باری اندر سرزمین عجایب که ایران نامیدندی و در آن قلیلی از خودی ها از شدت دارایی در حال انفجارندندی و کثیری از نداری در حال موتندی، ناگهان صدا و سیمای متحجر اسلامی برای ادامه وضع موجود، همچون غریقی به خس و خاشاک آویزان می شودندی و مناظره های تابناک برگزار کردندی»  این نهاد حکومتی که زیر چنگ رهبر اداره می شود، ناگهان بفکر باز کردن فضا و برگزاری میزگردها و مناظره های زنده می افتد و طرفداران سرسخت اقتصاد «مقاومتی» و اقتصاد «آزاد» را در مقابل یکدیگر می نشاند تا شاید با بر سر و کله یکدیگر کوبیدن، راه نجاتی برای بقای تقدس و حاکمیت سرمایه در ایران بیابند (۱)!

این مقاله، ٨ ژانویه ١٩٩٨، در هفته‌نامه‌ی ایتالیایی اسپرسو به مناسبت صد‌و‌چهلمین سالگرد انتشار مانیفست حزب كمونیست به چاپ رسیده است. این متن به مناسبت دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس، در سال ۲۰۱۸ به فارسی ترجمه شده است. شاید نتوان ادعا کرد كه چند صفحه یک متنِ زیبا به خودی خود بتواند چهره‌ی جهان را تغییر دهد. تمامی اثر دانته برای پدید آوردن یك امپراطورِ مقدس رومی برای تمامی بخش‌های ایتالیا كافی نبود. با این همه، وقتی از متن مانیفست حزب كمونیست سخن می‌گوییم، كه ماركس و انگلس در ١٨٤٨ انتشار دادند و بدون تردید بر دو قرنِ نوزدهم و بیستم فراوان تاثیر‌گذار بود، من فكر می‌كنم كه آن را می‌باید از دیدگاه كیفیتِ ادبی‌، یا دست کم، به خاطر ساختارِ سخنورانه و استدلالی‌اش، دوباره خواند.

موانع برای مهاجران، چراغ سبز برای کالاها: بحران ها می گذرند، اما یک واقعیت همچنان ماندگار باقی می ماند: اصل گرایش اروپا به تجارت آزاد، همچنان به نابودی مشاغل صنعتی در فرانسه دامن می زند. در حالی که دولت ها مراقبت های خود از مرزها برای سد کردن موج مهاجرت را تشدید می کنند، آنچه ضرورت فوری به شمار می رود، مبارزه با دامپینگ اجتماعی ( کاهش بهای کالا از طریق کاهش دستمزدها م) به کمک باز گرداندن تعرفه های گمرکی است که از اواخر دهه ی ۱۹۸۰ شدیدآ کاهش یافته است.

تنش میان طالبان و جمهوری اسلامی که ظاهرا به خاطر اجتناب طالبان از دادن حقابه ایران از آب رودخانه هیرمند شروع شده است، بار دیگر نشان داد که ناسیونالیسم ایرانی چه ظرفیت آماده ای برای خدمت به جمهوری اسلامی دارد. در جریان این تنش، "تمامیت ارضی، خاک پاک، مام میهن، تاریخ پرافتخار" رگ غیرت ملی و فاشیستی این جریان را متورم کرد و همچنانکه انتظار میرفت در خدمت جمهوری اسلامی به خط شد. این البته اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود که ناسیونالیسم ایرانی در کنار جمهوری اسلامی قرار میگیرد.

 سرانجام پس از ماه‌ها کشکمش، دولت به اصطلاح طرفدار «صلح و حقوق بشر» سوئد، به درخواست فاشیستی و تروریستی رجب طیب اردوغان رییس جمهوری ترکیه جواب مثبت داد و اقدامی شرم‌آور را در تاریخ این کشور ثبت کرد.  از اول ماه ژوئن 2023 در سوئد، قانون جدید «ضد ترور» به اجرا درآمده است. سوئد با این اقدام به‌دنبال جلب موافقت ترکیه با عضویت این کشور در ناتو است. در چنین وضعیتی مهاجران و پناه‌جویان کرد‌تبار، نگران تلاش‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خود در سوئد هستند.

در مواجهه با تهدید فاشیسم و در برابر تضادهای سرمایه داری ، آرمان کمونیستی، بر اساس تفکر مارکس و مارکسیسم پویا به روشنی تائید میشود: با هشدار در برابر شعار نازی« مرگ بر کمونیست»(  Tod dem Mar¬xismus !) بود که هانری لوفور و نوربرت گوترمن در سال ۱۹۳۴، آثار منتخب مارکس را معرفی کردند . برای بسیاری از خوانندگان فرانسوی این اولین تماس با کارهای مارکس بود. فاشیست ها در حمله به مارکس اشتباه نمی کردند. همانطور که زیو استرنل خاطرنشان کرد، این فرهنگ مارکسیستی بود که با وجود همه کمبود ها یش در اوایل قرن بیستم، جنبش کارگران فرانسوی را از نفوذ فاشیستها حفظ نمود.

 گفت‌و‌گو با ژاک رانسیر، فیلسوف فرانسوی;  ژاک رانسیر در گفت‌و‌گویی حول قیام ژینا که نخستین بار در «زمانه» منتشر می‌شود، می‌گوید: «هدف نخست، افزایش قدرت جمعی برابرها در تمامی عرصه‌هاست. بی آن، هدفِ تسخیرِ قدرت محدود می‌شود به برنامه‌های کهنه‌ای که شکست به بار آورده‌اند. "دمکراسیِ واقعی، اکنون"، یعنی افزایش اینجا و اکنونِ قدرتِ برابری، خواهی نخواهی شعار لحظه‌ی ما است.»

مواجه اصولی با ریزش‌ عناصرمهم حاکمیت و اعتراف‌ها! اخیرا افشاگری‌های یک مقام سابق دستگاه سرکوب که مسئولیتی چون ریاست زندان و از جمله اوین را، آنهم در دهه کشتارهای دهه ۶۰ را در کارنامه خود داشته است، و مجادلاتی که حول شیوه برخورد با وی از جانب شرکت کنندگان در کلاب هاس صورت گرفت، باردیگر چگونگی برخورداصولی با این نوع عناصر را مطرح ساخت. واقعیت آن است که ریزش کارچرخانان و ایادی سرکوب و شکنجه و زندان گرچه هنوز گسترده نیست، و آنچه هم هست بیشتر از عناصرقدیمی و دوره های قبل هستند تا اکنون، اما بهرحال از نشانه ها و جوانه‌های ریزش حاکمیت محسوب می شوند که می توانند راه را برای ریزش‌های بیشتر هموارکنند.

او در ارتباط با سوالات و تقاضای خانواده ها گفت که ما در اوین کسانی را زندانی کرده ایم که مسلح بوده اند و عملیات مسلحانه داشته اند. گفتم اینطور نیست و من خودم سالها در زندانهای شما و بخشا در اوین بسر برده ام و اتهام من خواندن و نوشتن بوده است و چنانچه حقیقت را میگوئید به چه دلیل زندانیان سیاسی چپ که کار مسلحانه نکرده اند آزاد نمی کنید؟ این گفته چندان برایش خوشایند نبود و با نگاهی غیر دوستانه! آنرا بی پاسخ گذاشت. بهنگام خروج از محوطه اوین نیز در کناری ایستاده بود و نگاهش را از من نمیگرفت.

 اخیراً شش وکیل ایرانی، خانم‌ها شیرین عبادی و مهرانگیز کار، و آقایان قاسم شعله سعدی، محمد اولیایی‌فرد، حسین ریيسی و سعید دهقان در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل پیرامون «محدود کردن» مجازات اعدام، پته‌ی آزادیخواهی‌شان بطرز عجیبی روی آب افتاده است! بنحوی که در همان سطر اول نامه، عاجزانه در تلاشند تا ثابت کنند که اعدام هم مانند آخوند و اسلام، «خوب» و «بد» دارد و «مشروط به رعایت دادرسی عادلانه و با حکم دادگاه صالح مجاز می‌باشد ... و کشورهایی که به هر دلیل امکان حذف مجازات اعدام از قوانین خود را ندارند می‌بایست اجرای آن را تنها محدود به جنایات مهم بکنند»!!!