« بخشِ نخست »  در تاریخ بیست و پنجم بهمن ماه سال 1401 خورشیدی یعنی بعد از یکصد و پنجاه و دو روز از خیزش انقلابی توده های تحت ستم ایران، بیست " تشکل صنفی و مدنی " در داخل کشور منشور مشترکی را منتشر نمودند. خبر انتشار این منشور برای کسانی که دل در گرو پیشروی جنبش طبقاتی جامعه علیه شیوه و مناسبات تولیدی حاکم دارند، بسی شادمان کننده بود و مایه ی دلگرمی خیلی ها گردید.

 استراتژی روزآمد شده‌ی حکومت برای کنترل رسانه‌‌های اجتماعی.  شاید به‌نظر برسد بعد از جنبش‌ ژینا در کیفیت برخورد جمهوری اسلامی با رسانه‌های جدید تفاوتی مهم پدید نیامده است و همان رفتار همیشگی در سانسور و فیلتر و توقیف و تعطیلی برقرار است. اما در چند ماه گذشته نوعی کنش جدید در رفتار حکومت قابل مشاهده است. نشانه‌هایی دیده می‌شود که حکومت ولایی ایران در کنار استراتژی سخت خود شامل مسدود کردن و بستن، نوعی رفتار جدید را در مقابل رسانه‌های اجتماعی دنبال می‌کند.

دو زن بدون حجاب روبروی خودرو پلیس بر زمین نشسته‌اند، تصویری نمادین از به سخره گرفتن تهدید مقام‌های حکومتی.  حکومت چگونه می‌خواهد با مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری برخورد کند؟ فضای عمومی بیانگر این است که مردم به پیش از قیام ژینا باز نمی‌گردند. حکومت هم بر خلاف آنچه با تهدیدهای زبانی‌اش می‌نماید، سردرگم است.  هر روز زنان بیشتری بدون روسری در فضای عمومی حاضر می‌شوند تا تهدید مقام‌های حکومتی را به سخره بگیرند.

هراس: ۱۷ مارس ۲۰۲۳، یک روز پس از تظاهرات خودجوش مردمی برعلیه استفاده دولت از ماده ۴۹.۳ قانون اساسی برای تصویب خودکامانه تغییر قانون بازنشستگی، روزنامه فیگارودر نوشته ای کوتاه که شایسته اعطای جایزه ادبی پولیتزر است، نوشت: « تیتر : تمیز کردن خیابانها و مغازه داران در شوک در خیابان پوتی شان (منطقه دوم پاریس)، متن : در محله ای نزدیک به باغ تویلری، پس از هرج و مرج های روز قبل، هرچند خیابانها تمیز شد، اما مغازه داران و کسبه هنوز در شوک هستند. یکی از فروشندگان سیگار و دخانیات به روزنامه‌ نگارما، الوا پاسوت، چنین گفت : «آن‌ها همه سطل‌های زباله را واژگون کرده بودند، این کار وحشتناکشان خیلی به چشم آمد، چند خیابان آن طرف تر، شیشه فروشگاه مونوپری شکسته شد. »

در بیش از یک قرن اخیر، حکومت‌های پهلوی و جمهوری اسلامی، هرگز اجازه نداده‌اند آب خوش از گلوی اکثریت شهروندان ایرانی پایین برود و همواره سرکوب و سانسور، فقر و نداری، تهدید و زندان، شکنجه و اعدام و ترور حکومتی به‌طور سیستماتیک در جریان بوده است. مردم ایران تنها دوره‌های بسیار کوتاهی در انقلاب مشروطیت، پس از تبعید رضا شاه توسط متفقین از ایران در پایان جنگ جهانی دوم به‌دلیل همکاری او با حکومت هیتلر، هم‌چنین دوره بسیار کوتاهی هم پس از انقلاب 1357، کمی آزادی نیم‌بندی را تجربه کرده‌اند.

جاروجنجال، گفتمانِ راست‌ها و منشور شش «نخبه» سیاسی به‌منظور «برون‌رفت» از نظام امپریالیستی حاکم در ایران [تا حدودی] در فضای خارج از مرزها سایه انداخته است. گفتمان و منشورِ «رهایی»ای که مطابق با خواسته‌های بخشی از راست‌های وابسته به سرمایه [آن‌هم باکم سویی بیش‌ازپیش] در حال انجام است و متعاقباً تدوین‌کنندگان منشور بر آن‌اند تا از مجرا راست‌ها [یعنی از سوی قدرت‌مداران بزرگ] جامعهٔ ایران را از شر سردمداران نظام جمهوری اسلامی نجات دهند!

عطاءالله مهاجرانی در یک رشته توییت که در رسانه های متعدد جمهوری اسلامی انعکاس گسترده ای یافته است, شوربختانه به دور از ادب و نزاکت به شاهزاده رضا پهلوی حمله کرده است که چرا برای همدردی با میلیونها قربانی یهودی هولوکاست به اسرائیل می رود. آدولف هیتلر خونخوار با آنچه که بی شرمانه و بی رحمانه "راه‌حل نهایی" می نامید وحشتناک ترین جنایت تاریخ بشریت را رقم زد. پس از هیتلر فقط رژیم جمهوری اسلامی و سران بی مهابا پستان به تنور هیتلر چسباندند و هولوکاست را انکار کرده اند.

اول مه روز جهانی کارگر تنها یک آکسیون دریک روزمعین نیست.البته تردیدی نیست آکسیون و متینگ علنی کارگران در این روز یک خصلت اساسی و ضروری روز جهانی کارگر و باید تلاش کرد به هر میزان که تناسب قوا اجازه میدهد، جشن و اجتماعات بزرگ و مستقل و علنی اول مه را برگزار کرد. در مطلب بعدی برجایگاه مهم متینگهای پرجمعیت در گرامیداشت اول مه فوکوس میکنیم. اما در این مطلب نکته من اینست هر درجه تلاش و فعالیت برای اجتماعات بزرگ نباید یک درس پایه ای و غیر آکسیونی اول مه را به حاشیه براند. بر این درس پایه ای باید مجددا تاکید کرد.

ئەگەر مانگی ١١/٢٠٢٣ یان دیاری کردبێت بۆ هەڵبژاردنی پەرلەمانی کوردستان، پاش ئەم دیاریکردنە ئەوەی پێویستە قسەی لەسەر بکەین و جێگای پرسیارمان بێت، ئایا هەلومەرجی سیاسی نالەباری ئێستای کوردستان و ئاڵوگۆر لە ئاستی هاوسەنگی هێزەکان، رێگە بەوە ئەدات ئەو هەڵبژاردنە ئەنجام بدرێت و ئەم ئاڵۆزیە تێپەرێنرێت؟ ئەو هۆکارەی هەر لە سەرەتاوە ئەم هەڵبژاردنەی بۆ کاتێکی نادیار دواخست، کاریگەری ئەو پێشهات و ئاڵوگۆرانە بوو لەسەر پێگە و ئایندەی هێزە سیاسیەکان. ئێستاش تەواوی ئەو لایەنە سیاسیانەی کە بانگەشەی ئەنجامدانی کاریکاتۆری هەڵبژاردنی دەکەن، لە هەمووکات زیاتر گیرۆدەی هەلومەرجێکی قەیرانگرتووی سیاسی و ئابوری وەهابوون ئەوسەرەکەی دیارنیە. لەلایەکی تریشەوە هاوسەنگی و پێگەی لایەنە سیاسیەکان گۆرانێکی وەهای بەسەر هاتووە کەسەختە بتوانن برۆنە ناو گەمەی قوماری هەڵبژاردنێکەوە، تا شەری دۆران و بردنەوە بکەن، چونکە کاریگەری ئەو هەڵبژاردنە لەسەر ئایندەی رۆڵی هێزو لایەنەکان دەیانخاتە بەردەم سەرگەردانیەکی زیاترو حەتمیەوە.

دالایی لاما این رهبر معنوی برنده جایزه صلح نوبل بابت اظهارنظرهای جنجال‌برانگیز با انتقادهایی روبرو است. دالایی لاما در پی فراگیر شدن ویدیویی از او در حال بوسیدن لب‌های یک بچه‌ در مراسمی بودایی، آماج انتقادهای گسترده قرار گرفت و مجبور به عذرخواهی شد.در این ویدیو، وقتی پسربچه برای ادای احترام به این رهبر معنوی بودایی‌های تبت جلو می‌آید، او لبش را می‌بوسد.در این ویدیو می‌توانیم صدای دالایی لاما را بشنویم که می‌گوید: «زبانم را مک می‌زنی؟» و زبانش را در می‌آورد.

ببینید، ما همه آدمهای که در این اطاق پالتاک هستیم، مگر اینکه کسی بسیار عقب افتاده باشد، ٢٠ و چند سالی است برای این امر مبارزه میکنیم که مذهب از دولت و آموزش و پرورش و از زندگی اجتماعی ما خارج بشود و مذهب تبدیل بشود به یک امر شخصی. بعد از این بیست و چند سال یک عده ای پیدا شده اند که میگویند حالا بیائیم قومیت را به دولت و به آموزش و پرورش، به حکومت و به روش زندگی وصل کنیم!

بدنبال اعلام "شورای همبستگی" توسط تعدادی از "چهره های شناخته شده اپوزیسیون"، اعتراض به "کجراه رفتن" رضا پهلوی در بخش دیگری از این اپوزیسیون راست اوج گرفت. مشروطه خواهان تصمیم گرفتند که اینبار "انتقادهای" خود را دستجمعی بیان کنند و اجلاس مشروطه خواهان برگزار شد! "ائتلاف" غیررسمی رضا پهلوی با تعدادی از چهره های "لیبرال" و ناسیونالیست کرد، که قرار بود سرمنشاء "ائتلافی فراگیر" باشد، قادر به جلب سمپاتی هیچ طیف جدی در راست نشد.

دوره انقلابی اخیر که با مرگ مهسا امینی شروع و اوج آن 3 ماه و نیم طول کشید به دلیل پیدا نشدن رهبری سیاسی، راست یا چپ، بتدریج فروکش کرد، جای خود را به رکود سیاسی فعلی، خواه کوتاه یا میان مدت، داده است. این خاصیت هر دوره انقلابی است که اگر رهبری سیاسی ای، راست یا چپ در سطح سراسری، برای آن پیدان نشود، فروکش خواهد کرد. این وضعیت بر تمام احزاب و جریانات سیاسی، صرفنظر از طول و عرض تشکلاتی آنها، فی الحال تاثیر گذاشته است.

بسیاری از هموطنان در جستجوی پاسخی روشن برای این سوال هستند که چگونه در سال جدید به جنبش زن، زندگی، آزادی یاری رسانند. در این مورد باید تاکید بر روی پاسخی باشد که، در ورای تعدد و تکثر ایده‌ها و باورها، بتواند یک تقسیم کار حرفه‌ای را میان ما ایرانیان مطرح کرده تا از آن بهره ببریم. به همین خاطر نگارنده در این نوشتار به عمد از ورود به بحث محتوایی و جهت گیری فکری مرتبط با این پیشنهاد خودداری کرده است تا تمرکز خواننده بر روی وجه عمل گرای آن چه می‌آید باقی بماند.

ممنوع كردن ورود شهروندان افغانستانی به مجتمع تفریحی و تجاری "بام لند" تهران در چهار روز اول فروردین ماه و اعتراض مردم آزادیخواه به این نژادپرستی آشکار خبر ساز شد. اعتراض ها به این ناسیونالیسم افراطی و نژادپرستانه چنان بالا گرفت که میدیای رسمی و "مقامات" دولتی و مسئولان این مجتمع را وادار به انعکاس و عکس العمل، "رفع سوءتفاهم" و "برائت" کرد! تعدادی از مقامات رسمی جمهوری اسلامی به روال همیشه ابتدا در مورد اصل ماجرا اظهار بی اطلاعی كردند. مدیریت مجتمع ناچار از شکستن سکوت شده و در كمال بی شرمی نفس خبر را غیر واقعی اعلام كرد.