اکنون دیگر این یک حقیقت روشن است که در اوضاعی که جهان به یک “دهکده” تبدیل شده است، سیر هر تحول و تغییر و “انقلاب” نمیتواند و نباید “درخود” باشد. بلشویکها در انقلاب اکتبر در روسیه آن سالها که فقط دو شهر نیمه صنعتی داشت، اگر به جنگ بین قدرتهای امپریالیستی بی تفاوت باقی میماندند و در یک انزوای مفروض، خود را به مصاف طبقاتی در روسیه محدود میکردند، نه “حلقه ضعیف” در صف امپریالیستها را متوجه میشدند و نه پایان دادن به آن جنگ که در حقیقت کلید قدرتگیری طبقه کارگر روسیه بود.

مردم آزادیخواه در ایران، جمهوری اسلامی را نمیخواهند! طبقه كارگر، زنان، جوانان معلم و بازنشسته و پرستار، دانشجو و نوجوانان، اقشار محروم جامعه، به هزار زبان و علنا در مقابل حاكمت اعلام كرده اند كه این حكومت باید برود. بخش اعظم جامعه، بخشی كه رفاه و آزادی و عدالت و سعادت مردم را میخواهد در طی بیش از چهار دهه جدال و مبارزه خود برای ابتدایی ترین حقوق انسانی، از آزادی بیان و تشكل تا آزادی پوشش و تجمع، تا دستمزدی مناسب و تامین زندگی انسانی، تا خواست تحصیل و طب رایگان، حقوق كودك و رسیدگی به محیط زیست و.. به این نتیجه رسیده است كه تامین این حداقل ها در گرو رفتن این حكومت است.

گویا ناپلئون بود که درپاسخ به منتقدان اش که معتقد بودند او انقلاب ِ فرانسه را به کژراهه برده و نابود کرده است گفت: « انقلاب یعنی من»!. اگر این نقل ِ قول درست هم نباشد اما امروزه می توان آن را به « من» های بسیاری نسبت داد که مدعی اند انقلاب یعنی « من» ِ آنها. همچنان که سال ِ 57 هم خمینی ِ توضیح المسائل نویس ِ پایین تنه اندیش ِ پایین تنه شناس خود را نماد ِ انقلاب می دانست و می توانست ادعاکند : « انقلاب یعنی من»!

نگاهی به اعتراضات و اعتصابات دانشجویان: تجمعات و اعتصابات دانشجویان در دانشگاههای سراسر کشور جریان دارد. دانشجویان اعلام کرده اند، "همراهیم، چرا که فقط با این همراهی پیروزی نهایی انقلاب‌مان میسر می‌شود". اعتراضات دانشگاه و خیزش مردمی در ابعاد وسیعی ادامه دارد. رابطه امروز دانشگاه و انقلاب سابقه ای طولانی دارد. به پیوند و تعمیق مبارزه سیاسی و اعتصابات کارگران، معلمان و بازنشسته ها در چند سال گذشته مربوط است.

در نزدیک به نیم قرن حاکمیت مذهبی در ایران با تصرف تمام داراییهای جامعه و ارعاب و کشتار و سرکوب، آب خوشی از گلوی هیچ انسان شریفی از زن و مرد و کودک، پایین نرفته است. آپارتاید جنسی و اسارت نصف انسان های جامعه به تنهایی کافی است تا چهره ی کریه، منفور و ضد انسانی مذهب از پرده ی ریا و دروغ بیرون بیفتد. مدافعان بی مخ مذهب، قرآن را به شهادت می گیرند که گویا تبعیض جنسی و حجاب اجباری را تایید نکرده است. یا با عبارت مسخره و فریبنده "لااکراه فی الدین"، می خواهند بگویند که اسلام دین اجبار نیست.

با گسترش وتعمیق هرچه بیشترمبارزات وخیزش چپ ورادیکال جاری مهرماه این تنها حکومت جنایتکاراسلامی نیست که به وحشت مرگ فرورفته است.پیشروی خیزش جاری با همه ابعاد عظیم و شگرف آزادیخواهانه وبرابری طلبانه اش بیش ازهرزمان دیگری به صف بندی و پولاریزاسیون طبقاتی بالاییها و پایینیها انجامیده است.امروز بیش ازهرزمان دیگری صفوف طبقاتی کارگران وزحمتکشان وهمه نیروهای رزمنده پیشروچپ وکمونیست درمقابل صف بندی همه نیروهای رنگارنگ بورژوازی ازحکومت اوباش اسلامی گرفته تا همه نیروهای پوزیسیون واپوزیسیون پروغرب بورژوازی مشهود وآشکارترمیشود.

بیانیه «جبهه اصلاحات ایران» در خصوص اوضاع سیاسی، بعد از پنجاه و چند روز از انقلاب زنانه مردم ایران منتشر شد.نزدیک به دو ماه است که مردم آزادی‌خواه ایران، زن و مرد در میادین تمام شهرها و محلات ایران، در مراکز کار و تحصیل با اتحاد و همبستگی خود، نان حاکمیت و نیروهای سرکوبگر آن را آجر کرده‌اند، آن‌وقت در این میان اصلاح‌طلبان از زباله‌دانی تاریخ سر بیرون می‌کشند و از مردم انقلابی می‌خواهند که «از خشونت پرهیز کنند و برای رسیدن به اهداف‌شان از ابزارهای ناروا استفاده نکنند».

ما کیستیم ؟ - وارثان خون و شهادت: عده ای از مبارزان قبل انقلاب که در قیام سال 1357 مشارکت فعال داشتند و تقاص ان را با بیش از 5 سال زندان در اسارت گاه های خمینی جلاد پس دادند و سپس با درس گیری از تجارب و اشتباهات در تمام کنش های اجتماعی از سال 1378 فعال شرکت نموده و تلاش کرده اند تا این کنش ها را جهت دار نمایند وآن ها را از الودگی های سیاست های اصلاح طلبان دروغین و مدعیان داخل نشین و خارج نشین پالوده نمایند .

ازجمله لباس های چندش آوری که حتی دیدن آنها یادآور رنج، مصیبت و تباهی زندگی میلیون ها انسان است، لباس آخوند و شکل و شمایل و عمامه آنها است. درست مانند علائم دیگری چون حجاب و علائم نازیسم و سبیل هیتلری وكلاه کوکلوس کلان ها و امثالهم. اینها دیگر لباس و پوشش معمولی نیستند. نشانه لکه هایی مصیبت بار بر زندگانی بخش های بزرگی از بشریت در طول تاریخ اند .به عمامه پرانی اما اگر بعنوان سرگرمی و زنگ تنفس و چاشنی یک مبارزه و جنبشی انقلابی نگریسته شود پیامش را رسانده است. ادامه آن اما مناسب جنبش برای آزادی نیست. چرا؟

دختری ٢٢ ساله به نام "ژينا يا مهسا امينی" روز ١٣ سپتامبر ٢٠٢٢ در شهر "تهران" توسط نيروهای سرکوب رژيم وابسته به امپرياليسم جمهوری اسلامی به نام "گشت ارشاد" به علت "بدحجابی" بازداشت میشود و پس از دو ساعت به بيمارستان "کسری" منتقل شده و در آن جا در ١۶ سپتامبر فوت میکند و در ١٧ سپتامبر در شهر محل سکونتاش، شهر "سقز" در استان کردستان خاکسپاری میشود. علت مرگ "مهسا" هر چه که باشد، وی در اسارت نيروهای سرکوب رژيم درگذشته است و به همين دليل ساده، رژيم جمهوری اسلامی مسئول مرگ اين دختر میباشد.

صلاح مازوجی شما چند روز قبل طی مصاحبه ای در برنامه حزب و فعالین تحت عنوان «خیزش جاری و مواضع اپوزسیون خارج از کشور» تبیین راست و ناسیونالیستی از خیزش انقلابی دادید! جامعه را دسته بندی قومی و ناسیونالیستی کردید! اگر کادر و اعضای حزب به این راستروی شما میدان بدهند، قدم بعدی راستروی شما تا «ایران کشوری کثیرالملله و بازمانده و میراث دار مناسبات ملوک الطوایفی است» پیش خواهد رفت! شما با تبیین راست از انقلاب به استنتاجات سیاسی و تاکتیک عملا ناسیونالیستی در دل این شرایط رسیدید!

معرفی: چگونگی سازمان نظامی بشویکها و مشخصا لنین در راس آن کمتر در زبان فارسی شناخته شده است. یا دست کم باندازه مباحث لنین در رد جریانات موسوم به مبارزه مسلحانه چریکی شناخته شده نیست. جامعه ایران هیچ وقت به اندازه امروز در خیزش "مهسا" به یک قیام و یک انقلاب نزدیک نشده است؛ ابدا کم نیستند کسانی که در این قضاوت خود را شریک میدانند. شاید وقت آن رسیده باشد که با محک لنین بعنوان لوکومتیو ایجاد سازمان نظامی کارگری در حزب بلشویک، به این مقوله پرداخت.

«من در خانه یک روحانى بزرگ شده‌ام. به‌همین دلیل، دروغ‌گوى درجه یکى از آب در آمده‌ام.» ولتر
مقدمه: از زمان کشته‌شدن ژینا‌(مهسا) امینی در بازداشت گشت ارشاد و شروع اعتراضات سراسری، پنجاه و دو روز می‌گذرد. در این هفت هفته، معترضان با روش‌های مختلف، از جمله حضور در خیابان و تظاهرات، دفاع از خود با روشن‌کردن آتش، ایجاد راهبندان، شعار دادن و تجمع در مقابل مراکز حکومتی و دولتی، اعلام کرده‌اند که دیگر تن به حاکمیت استبدادی نخواهند داد.

بمناسبت سالیاد انقلاب سرخ اکتبر که همه مظاهر بورژوازی را تا رسد به کمونیزم ملی و خرده بورژوایی در هم کوبید

پیش درآمد: دوره رو به اعتلای انقلابی دوره گسترش و تعمیق بیشتر کشمکش، رویارویی و جدالهای سیاسی و طبقاتی است که زمینه انقلاب را روی زمین سخت و سفت این تقابلات دورانساز- گاهی کند و تدریجی و گاها چنان با سرعتی خیره کننده - مهیا میکند که تصور آن دشوار است. دوره ای که در آن مختصات انقلاب از منظر کمونیستها، که روی آن اجماع نظر دارند، در حال رشد و گسترش هستند.

در لابلای اخبار و گزارشات از مبارزات مردم جان به لب رسیده در ایران، بویژه جوانان و زنان، و از گزارشات مربوط به سبعیت و وحشیگری نیروهای رژیم برای ممانعت از گسترش اعتراضات خیابانی، یکی از حرکاتی که در شهرها چشمگیر بوده و دارد وسعت میگیرد، "آغوش برای قلبهای غمگین" است. این نوشته مروری بر این ابتکار انسانی ست.