عنوان جنگ روسیه و اوکراین که خیلی ها اینروزها بیانش میکنند، گمراه کننده است، به دو دلیل: این جنگ ادامه جدال و کشمکش وسیعتر جهانی است، که قدرتهای اصلی جهان پر از نکبت سرمایه داری بانی آن هستند. در یک طرف روسیه و متحدینش و مشخصا با همگامی محتاطانه چین، در طرف دیگر و در مقابل ناتو با محوریت آمریکا و همراهی اتحادیه اروپا. قدرتهای بزرگ کاپیتالیستی هرکدام دنبال سهم خواهی بیشتر در جهان چند قطبی ثبات نیافته کنونی هستند.

نگاهی به بیانیه های آنان: «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۱۴۹، ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ که به استقبال جنگ آیندۀ اوکراین رفته، زمان و تاریخ را فراموش کرده است و در سالهای ۵۰ قرن گذشته گیر کرده است. نامۀ مردم در این شماره با این تیتر شروع می شود: «در دفاع از راه ‌حل صلح‌آمیز برای بحران اوکراین: نه به نظامیگری، نه به گسترش قلمرو ناتو در شرق، نه به مداخلهٔ ناتو در بحران اوکراین» برای حزب توده، مرغ همیشه یک پا دارد. از نظر این حزب در یکسو امپریالیسم آمریکا و غرب و در سوی دیگر اردوگاه "سوسیالیسم" و چین" کمونیستی" قراردارند که در محاصرۀ نیروهای امپریالیستی و در معرض حملات و تجاورهای آنها قرارگرفته اند.

هشت مارس دیگری از راه رسید طبق معمول این روز را باید به همه انسان‌های آزادی‌خواه و مساوات‌طلب به ویژه زنان تبریک گفت. هرچند که در دوران جنگ و خشونت و سرکوب سیتماتیک زنان به ویژه در کشورهایی هم‌چون ایران، افغانستان، پاکستان، سوریه، یمن، عربستان، ترکیه، لبنان، عراق و ... اکنون نیز جنگ اوکراین و بحران کرونایی، روز جهانی زن تبریک گفته شود تعارفی بیش نیست. هشتم مارس بزرگ‌داشت زنان مبارزی‌ست که دهه‌های طولانی برای آزادی و برابری کوشیده‌اند؛ آن‌ها تنها برای رهایی زنان گام برنداشته‌اند؛ مبارزه‌ آنان به آزادی همه انسان‌ها ربط دارد. آزادی زن، آزادی همه شهروندان جامعه است.

دربارۀ مشکلات جنبش‌های ترقی‌خواهی: اکنون دیگر سال‌هاست که نیروهای مترقی ایران، نه فقط در حرف، بلکه، در عمل برای تأمین منافع کشور تلاش می‌کنند، منتظر برآمد جنبش انقلابی هستند. این خیزش با عنایت به نشانه‌های ظهور آن در حوادث مختلف، همواره خیلی نزدیک بنظر می‌رسد. پس از هر تجمع اعتراضی حتی ضعیف، تحلیل‌ و بررسی‌هایی با روحیۀ نزدیک بودن حادثۀ مورد انتظار از مدت‌ها پیش- وقوع انقلاب، در سپهر اطلاعات باصطلاح انقلابی ظاهر می‌شود. در این شیوۀ تفکر، هر چیزی که در روال کهنه‌گی نگنجد، دلیلی برای خوش‌بینی محسوب می‌شود.

- سومین روز تجمع اعتراضی کارگران نگهبان معدن زغال سنگ سنگرود نسبت به پرداخت بموقع حق بیمه ومطالبات دیگر- کارگران کارخانه کاغذ پارس هفت‌تپه در هشتمین روز از اعتصاب خود هم دست به تجمع زدند - اصغر امیرزادگان به دادسرای انقلاب شیراز احضار شد . *سومین روز تجمع اعتراضی کارگران نگهبان معدن زغال سنگ سنگرود نسبت به پرداخت بموقع حق بیمه ومطالبا نگهبان(پیمانی) معدن زغال سنگت دیگر روزپنج شنبه 12 اسفند برای سومین روزمتوالی، کارگران

‏یک هفته هم از جنگ نمی‌گذرد و بیش از پیش به نظر می‌رسد که ولادیمیر پوتین به سمت شکستی تاریخی پیش می‌رود. او ممکن است همه‌ی نبردها را ببرد ولی جنگ را می‌بازد. ‏رویای پوتین برای بازسازی امپراتوری روسیه همیشه بر این دروغ استوار شده بود که اوکراین کشوری واقعی نیست، اوکرایینی‌ها ملتی واقعی نیستند و ساکنان کی‌یف، خارکف و لویو مشتاق حکومت مسکواند. این ادعایی کاملا دروغ است- اوکراین کشوری با بیش از هزار سال تاریخ است و ‏وقتی مسکو حتی روستا هم نبود، کی‌یف کلانشهری مهم بود. اما خودکامه‌ی روس آن‌قدر این دروغ را تکرار کرده که ظاهرا خودش هم باورش شده است.

آذر مدرسی: همانطور که خودتان گفتید حمله روسیه به اوکراین با پیام پوتین صبح روز ۲۴ فوریه صورت گرفت و دنیا را با یک شک غیر قابل باور روبرو کرد. کسی انتظار نداشت که روسیه دست به یک چنین حمله ای بزند، کسی انتظار نداشت که یک بار دیگر شاهد جنگ و خونریزی در نقطه دیگری از دنیا، به هر بهانه ای و هر مستمسکی باشد. جهان تصویرش از دنیایی که در آن زندگی می کند، جهانی است که میلیتاریسم و سیاستهای میلیتاریستی در آن شکست خورده بود. 

گلوبال ریسرچ: در غرب، رسانه‌ها ادعا می‌کنند که دستور کار روسیه برای «از بین بردن هویت» اوکراین بی‌اساس است. در عین حال، افکار عمومی در کشورهای غربی کاملاً از واقعیت اوکراین بیگانه است و فقط به آنچه که توسط رسانه های هژمونیک گزارش می شود باور دارند. نتیجه این امر، مخالفت شدید با نگرش روسیه بر اساس این دروغ است که نشانی از نازیسم در اوکراین معاصر وجود ندارد. از این نظر، ضروری است که اطلاعات مستندی برای مخاطبان غربی منتشر شود تا از گسترش دروغ در مورد واقعیت اوکراین جلوگیری شود.

در ادامه‌ی انتشار سلسله یادداشت‌ها و مقالاتی که به دنبال تجاوز نظامی پوتین به اوکراین منتشر کردیم، نوشته‌ی حاضر از دیوید هاروی را می‌خوانید که متن سخنرانی وی در نشست سالانه‌ی انجمن جغرافی‌دانان امریکا است که از طریق زوم برگزار شد. هاروی در سخنانش ریشه‌های درازمدت‌تر تجاوز نظامی روسیه به اوکراین با توجه به سیاست‌های شوک‌درمانی اجرا شده در روسیه، و برنامه‌های حفظ و گسترش ناتو طرح می‌کند. – نقد اقتصاد سیاسی

پیشروی پوتین در اوکراین مشابه حمله‌ی صدام به کویت… فاجعه‌ای برای روسیه است.در دوم اوت 1990، صدام حسین دستور داد ارتش عراق به کویت حمله و آن‌جا را اشغال کند. این عملیات به شکست عراق در جنگ، شورش‌هایی که به شکل خونین سرکوب شدند، 13 سال تحریم‌های سازمان ملل، شکست در جنگ دوم، اشغال خارجی و دو دهه درگیری‌های داخلی منجر شد که تازه اکنون در شرف اتمام است. بیش از سی سال بعد، ولادیمیر پوتین تانک‌ها و سربازان خود را به جمهوری‌های جدایی‌طلب دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین فرستاد، مناطقی که استقلال آن‌ها را به رسمیت شناخت و موجب واکنش خشمگینانه و تهدیدهای تلافی‌جویانه‌ی کشورهای ناتو شد.

کارگران انقلابی متحد ایران:  تشدید خطرناک درگیری های دو بلوک امپریالیستی و گسترش ارتجاع، نظامیگری و شووینیسم در سراسر جهان. یک هفته پیش ولادیمیر پوتین فرمان ورود ده ها هزار نفر نیروی نظامی (زمینی، هوائی و دریائی) روسیه مجهز به سلاح های سنگین را به اوکراین صادر کرد. او درست پیش از صدور این فرمان، «جمهوری خلق» دونیتسک و «جمهوری خلق» لوگانسک (دو بخش جداشده از منطقۀ دنباس) را به رسمیت شناخته بود.

نگاه دو فاکتوی نژادپرستانه غرب به جنگ اوکراین و سوریه و جنگ‌زدگان این دو کشور! جنگ نفرت‌انگیز و ویران‌گر است و به همین دلیل هر دولتی آغازگر جنگ باشد باید محکم و قاطع محکوم گردد. جنگ تر و خشک را با هم می‌سوزاند.هم‌چنین دولت‌هایی که در جهت آغاز جنگ آتش بیار معرکه‌اند و یا به روی شعله‌های جنگ بنزین می‌پاشند را نیز محکوم کرد. بنابراین حمله روسیه به اوکراین را شدیدا و با صدای بلند محکوم کنیم و در جهت قطع فوری جنگ گام برداریم و به جبهه‌های مختلف رقبای جنگی نیافتیم. چرا که در جهان امروز همه دولت‌های سرمایه‌داری مستقیم و غیرمستقیم در راه انداختن جنگ‌های خانمانسوز شریک هستند.

تضادبین محتوای جهان جهانی شده به با شکل و پوسته حقوقی و ظاهری دولت ملت ها امروزه یکی از بحران های مهمی است که همه جا ردپایش دیده می شود. واکنش ها در برابرآن یک سویش بازگشت به ناکجاآباد گذشته ست و سوی دیگرش حرکت رو به جلو و ترقی خواهانه. متاسفانه دوستمان شهاب برهان بار دیگر* مثل برخی موارددیگر که دست به قلم می برد (بخوانید دست به اسلحه)، سرنا را از دهان گشادش می نوازد. آدم مات می ماند که این همان برهانی است که مانیفست را ترجمه کرده است که خطاب مارکس و انگلس و درون مایه اش کلا مقوله ای بنام انسان است

مقدمه: حزب حکمتیست (خط رسمی)، سیاست ها و اقداماتش مورد سوال قرار میگیرد و تعدادی در این موارد اظهار نظر میکنند و یا انتقاداتی مطرح میکنند. نشریه حکمتیست در هر شماره یک یا چند مورد از این سوالها را انتخاب میکند و با توجه به مضمون و محتوا، آنها را با رهبری حزب در میان میگذارد و پاسخ های آنها را، تحت عنوان «از حزب حکمتیست می پرسند»، منتشر میکند. در این شماره پاسخ به چند سوال را با مظفر محمدی از رهبری حزب، در میان گذاشته ایم.

در میان نیروهای چپ به درستی سخن از به روز شدن و تطبیق فلسفه علمی مارکسیسم با اوضاع و احوال روز جامعه می شود، اما باید دید که این نوآوری تطبیقی در راستای چه استراتژی سیاسی، اجتماعی و طبقاتی رقم می خورد؟ در این امر تردیدی نیست که جوامع و روندهای سیاسی همواره در حال تغییر و تحولند و علم مارکسیسم نمی تواند بر اساس همان فرماسیون هایی که در دوره مارکس موضوعیت داشته خود را باز تعریف کند. خود مارکس هم در زمانه خودش به شیوه ای متافیزیکی به جامعه برخورد نکرده و غالب تبیین های وی متکی بر آخرین فکت های زمانه خود بوده است.