خدامراد فولادی: پلمیک نقادانه7 یاشار سهندی2

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

یاشار سهندی خود را پیرو ِکمونیسم ِمنصور حکمت می داند. کمونیسم ِمنصورحکمت چگونه کمونیسمی است؟ کمونیسمی ندانمگراوناشناخت مند،وازاین رو فاقد ِ جنبه ی استدلالی اثباتی ِ نظرورانه ی اقناعی ِ تاریخن معتبر. یا به بیان ِ سر راست تر کمونیسمی که الگوی اش را نه از حرکت ِ تاریخی تکاملی ِ جامعه ی انسانی، بلکه از ایده ها و تصورات ِ آرزو مندانه ی فاقد ِپشتوانه ی دستاوردهای مادی و تاریخی ِ حاضر و آماده و در دسترس گرفته است.

زیرا که هر کمونیسمی که به لحاظ ِ مادی- تولیدی و توزیعی - مناسباتی سمت و سوی پیشرفت گرایانه و تکاملی نداشته و در چارچوب ِ فرایند ِ قانون مند ِ ماتریالیسم ِ تاریخی نگنجیده باشد، آگاهانه یا غیر ِ آگاهانه کمونیسمی خیالبافانه از نوع ِ کمونیسم ِ افسانه ای- الهیاتی ِ پیشاهبوط ِ آدم و حوا، و یا کمونیسم ِموهوم و موعود ِروز ِقیامت ِ ادیان یعنی خلق الساعه و پدید آمده از« هیچ» خواهد بود. کمونیسم ِ منصور حکمت همچنان که من پیش تر در مقاله ی « منصور حکمت و کمونیسم ِ تخیلی اش» دیدگاه های ایده آلیستی ِ او را درسه بخش بررسی و نقد کردم چنین کمونیسم ِ لاهوت نگرانه و ذهنی تخیلی ِ فاقد ِ اعتبار ِ مادی- تاریخی است. از این رو، کمونیسم ِ ادعایی ِ پیروان ِ او و ازجمله یاشار سهندی نیزهمچنان که در ادامه خواهیم دید،همین خصوصییت ِایده آلیستی و صرفن ذهنگرایانه و واپس اندیشانه را دارد. چراکه هر ایده و نظری که به لحاظ ِ مادی - تولیدی تکامل گرا نباشد یعنی ماده ی در حرکت و از جمله جامعه ی انسانی را مقدم برذهن واراده ی فردی یا جمعی نداند که بر طبق ِ ساز وکارها و کرد وکارهای قانون مند ِ خود از ساده به پیچیده و از پست به عالی فرا می رود، ناگزیر ایستانگر،واپس اندیش وخیال پرداز خواهد بود. در یک کلام، کمونیسم ِ بدون ِ زیرساخت و پشتوانه ی صنعت و تکنولوژی ِ منصور حکمت و دنباله روان اش، نه آن غایتی است که در تئوری ِ ماتریالیسم ِ تاریخی پیش بینی ِ علمی عقلانی شده است، بلکه همچون آن وعده ای است که دین و مذهب در عالم ِهپروت ِبعد از مرگ داده، وازاین رو درتضاد با کمونیسم ِ واقعی و عینی ِ تحقق یابنده در حیات ِ مادی تولیدی ِ انسان ها ،و به همین دلیل وعده دادن ِ آن به جامعه نیز آگاهی ِ دروغین نظیر همان وعده ای است که ادیان به روز ِ قیامت می دهند.( برای آگاهی ِ بیش تراز تفکر ِغیر ِماتریالیستی وغیر ِدیالکتیکی و ضد ِتاریخی ِمنصور حکمت و دنباله روان اش بخوانید مقاله ی یاد شده ی من را که به راحتی می توان در گوگل پیدا کرد.)
با این پیش زمینه ی توضیحی به خوانش ِ مقاله ای از یاشار سهندی با عنوان ِ« کار ِ کمونیستی ی ما» می پردازیم:
مقاله ی یاشار در واقع ادعانامه ای است علیه نظام ِ سرمایه داری از جایگاه ِ « راه ِ به اصطلاح رشد ِ غیر ِسرمایه داری» به بهانه ی نقد ِ رژیم ِ اسلامی که فصل ِ مشترک ِ دیدگاه ها و تحلیل های سیاسی – فرقه سالارانه ی همه ی لنینیست هاست. یاشار از همان ابتدا پایه ی بحث اش را بر تناقض گویی از خرد به کلان و از کلان به خرد می گذارد. یعنی رژیم مرتجع وواپسگرای اسلامی را مقیاس و معیار ِ نظام ِ تاریخی- دورانی ِ سرمایه داری می گیرد تا بتواند هردو را با یک چوب از پنجره ی نظرگاه اش طرد وایده های تخیلی- اراده گرایانه ی خود و فرقه اش را جایگزین ِآنها نماید. می نویسد:« مبارزه ی زنان در ایران یورشی علیه ِ رژیم ِ اسلامی ِ سرمایه است». همین دو سطر پراز تناقض و ناسازنمایی ِ تئوریک است: اول آن که،رژیم ِ اسلامی آنچنان که از نام و عنوان اش هم بر می آید رژیمی استبدادی، پدرشاهی، دوران ستیز،و واپس گرا است و نه سرمایه داری. یعنی هیچ یک از مختصات ِ نظام و دوران ِ سرمایه داری و خصوصن آزادی های سیاسی ِ این نظام را نه تنها ندارد بلکه سرکوب کننده ی این آزادی ها که آنها را«آزادی های غربی » می نامد هم هست. یاشار و همفرقه ای ها و همفکران اش با اعطای عنوان ِ سرمایه داری به رژیمی آزادی ستیز و انسان کش یک امتیاز ِ تاریخی ِ« خداخواسته» به این رژیم ِ قرون ِ وسطایی و قوانین ِ ناهمخوان با دوران اش داده اند. ناسازنمایی ِ دوم آن که: مبارزه ی زنان برخلاف ِ ادعای یاشار نه تنها درایران ِ به لحاظ ِ تولیدی- مناسباتی عقب مانده یا کم توسعه یافته، بلکه حتا در جامعه های پیشرفته ی سرمایه داری با دموکراسی ِدورانی نیز نه مستقیم و نه غیر ِ مستقیم علیه ِ نظام ِ سرمایه داری نیست. جناب ِ یاشار! در نظام ِ سرمایه داری آزادی ِ داشتن و نداشتن ِ دین و مذهب و اعلام ِ علنی ِ آن وجود دارد ، آیا این آزادی ها در رژیم ِ اسلامی هم وجود دارد؟ اگر وجود ندارد که ندارد، چرا آن را سرمایه داری می نامید؟ درکدام کشور ِ سرمایه داری پیروان ِ ادیان ِ غیر ِ اسلامی و حتاغیر ِ شیعه زیر ِ فشار و سرکوب اند؟ اگر این رژیم سرمایه داری است پس دموکراسی و آزادی های سیاسی یی که جنابعالی و همفرقه ای های ات در اروپا و آمریکا از آنها بهره مند هستید کجاست؟ یک نمونه از این دموکراسی و آزادی های سیاسی ِتاریخی- دورانی را که در ایران ِ تحت ِ حاکمییت ِ رژیم ِسرکوبگر ِاسلامی هست مثال بزنید تا ما تمام ِادعاهای تان در مورد ِسرمایه داری بودن ِ رژیم و ضد ِ سرمایه داری بودن ِ خیزش ِ کنونی را بپذیریم. خیزشی که اصلی ترین و مقدم ترین مطالبه اش آزادی هایی است که شما در غرب دارید و ما در ایران نداریم. چرا آگاهی ِ دروغین به این جامعه ای که چهل و چهارسال است از « جمهوری ِاسلامی»غیرازدروغ وفریب حرفی ووعده ای نشنیده تحویل می دهید؟ شاید با الگو گرفتن از خمینی و دار و دسته ی شیاد و فریبکارش فکر می کنید بهتر می توانید قدرت ِ سیاسی را تصاحب کنید. در این صورت هم اعتبار ِ مارکسیسم را که ادعا می کنید به آن معتقدید تا حد ِ دین ومذهب ِفریبکار تنزل می دهید و هم اعتبار ِ کمونیسم را تا حد ِ بهشت ِ موهوم ِ آخرالزمان ِ ادیان. علاوه بر اینها، اعتراض ِ زنان ِایرانی، علیه ِ حجاب ِ اسلامی- اجباری ِ به جا مانده ازدوران ِ برده داری- فئودالی است و نه علیه ِ نظام ِ سرمایه داری. اتفاقن بر خلاف ِ نظر ِ گمراه کنندی شما زنان ِ ایرانی خواهان شرایطی هستند که در کشورهای پیشرفته ی سرمایه داری وجود دارد. یعنی همان آزادی هایی که همسران و دختران ِ شما در «آنجا» دارند و در « اینجا» جرم محسوب می شوند. جامعه ی در طول ِ تاریخ سرکوب شده توسط ِ استبداد ِ توامان ِ سلطانیستی و اسلامیستی که نه تنها زنان بلکه مردان اش، و نه فقط خودشان بلکه پدران و مادران و پدربزرگان و مادربزرگان شان هم هرگز دموکراسی و آزادی های سیاسی را نه دیده و نه تجربه کرده اند، شما چگونه می خواهید ابتدا به ساکن وارد ِ مرحله ای از تاریخ نمایید که نیازمند ِ پیشرفته ترین صنعت و تکنولوژی و روابط ِ انسانی یعنی کمونیسم است؟ کمونیسمی که قرار است از گمراهه ی غیر ِ سرمایه داری ِ شما ساخته شود دقیقن کمونیسمی خواهد بود که نتیجه اش جز اردوگاه های کار ِ اجباری و شنبه های کمونیستی با کار ِ بدون ِ مزد نخواهد بود. کمونیسمی فرقه سالار که سرنجام ِ آن بدترین نوع ِ سرمایه داری، یعنی سرمایه داری ِ انحصاری رانتی ِ دولت ِ سرکوبگر ِ فرقه سالاران است. افزون بر اینها شما که اینهمه ادعای برابری ِ زن و مرد و حمایت از« انقلاب ِ زنانه» می کنید، بهتر است این انقلاب را قبل از هر جای دیگری درتشکیلات ِخودتان عملی نمایید و بعد از بیست سال سرکرده گی ِ مردان بر تشکیلات، یک زن را به لیدری ِحزب تان برگزینید و به کسانی که داعیه ی رهبری شان را دارید ثابت کنید که واعظ ِ غیر ِ متعظ نیستید!
ادامه دارد