"انتخابات" دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، پایان یافت. "انتخاباتی" كه خود مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی آنرا بی رونق ترین "انتخابات" تاریخ جمهوری اسلامی نام میگذارند. با این وصف سران وروسای جمهوری اسلامی تلاش كردند صفوف خود را متقاعد كنند كه این "انتخابات" با حدود "٤٠ درصد مشاركت" مورد ادعای خودشان یك "پیروزی" بزرگ بوده است. خامنه ای نتیجه مورد ادعا را "جهاد" و كار مردم ایران را "حماسه آمیز" خواند.

امیر عسگری: خبر اعلام "کنفدارسیون کار ایران" را داشتیم. شما هم مطلبی در نقد این تشکل انتشار دادید. حزب کمونیست کارگری - حکمتیست در اینمورد چه نظری دارد، آیا مثبت میدانید، مخالفید یا موافق؟ سیاوش دانشور: حزب حکمتیست طرفدار آزادی بیان، طرفدار تشکل و تحزب است، طرفدار اینست که گروهبندی های مختلف انسانها بتوانند در اشکال مختلفی متحد شوند، و برای خواست و تمایلاتی که دارند مبارزه کنند.

[اين نوشته متن خام پياده شده از روى نوار است] كمونیست ماهانه: نوشته زیر از منصور حكمت حاوی نكات با اهمیتی درمورد گرایش كمونیستی در درون طبقه كارگر و مشخصه های آن و رابطه آن با چپ موجود در دوره خود حكمت و حزب كمونیست ایران است. متاسفانه تاریخ صحبتهای حكمت معلوم نیست. بی تردید اكنون هم موقعیت طبقه كارگر و هم موقعیت گرایش كمونیستی در درون این طبقه در مقایسه بادوران حكمت تغییرات زیادی كرده است.

جمهوری اسلامی زیر ضربات  پی در پی جنبش های طبقاتی و اجتماعی برای ازادی و رهایی است. خیزش های انقلابی مداوم سالهای اخیر تا جنبش انقلابی شهریور ۱۴۰۱ هر بار پوزه ی حکام جمهوری اسلامی را بخاک مالیده اند. شرکت نکردن اکثریت جامعه در انتخابات فرمایشی هم یک سیلی دیگر و یک جنبش توده ای نه به جمهوری اسلامی و نفی مشروعیت این نظام تبهکار است.
در کشمکش های طبقاتی و اجتماعی، دو نیروی متخاصم در مقابل هم قرار گرفته اند. در یک طرف نیرویی قرار گرفته است که چه با ابزار فریب  اصلاحات و اعتدالگرایی و عدالت خواهی و انتخابات و چه با تهدید و کشتار و سرکوب، تلاش کرده است به این تخاصم خاتمه داده و جامعه را خاموش و به تسلیم بکشاند. 
در طرف مقابل، اکثریت عظیم کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانانی است که به تغییر شرایط زندگی و برای آزادی و رفاه و خوشبختی کمر بسته است.
جمهوری اسلامی در آخرین نمایش فریبکارانه ی خود به نام انتخابات برای کسب مشروعیت، مفتضحانه شکست خورد. عدم شرکت اکثریت مردم در انتخابات مجلسین جمهوری اسلامی، بدیهی ترین کاری است که میشد انجام داد. نه به این خاطر که گویا نمایندگان مردم به مجلس راه نیافتند. بلکه به این خاطر جمهوری اسلامی از بیخ و بن مشروعیت ندارد و نظامی مبتنی بر استبداد سیاسی، مافیای اقتصادی، آپارتاید جنسی و استفاده از قتل و کشتار جمعی و زندان و شکنجه برای حفظ سلطه ی سیاسی، اقتصادی و نظامی بر جامعه است. این ها از دانسته ها و بدیهیاتی است که جامعه به آن رسیده است. جامعه از جمهوری اسلامی عبور کرده است.
گام بعدی پیشروی جامعه ساختن ابزارهای قدرت است. ابزارهای قدرت امروز برای به کرسی نشاندن خواستهای اقتصادی، اجتماعی و ازادیهای سیاسی تا زمانی که پشت دشمن به دیوار خورده و به زانو در آید. و ابزارهای قدرت حاکمیت از پایین توده های کارگر و زحمتکش برای اداره جامعه پس از سرنگونی جمهوری اسلامی.
در رابطه با انتخابات های جمهوری اسلامی معمولا احزاب و گروه های صفوف بورژوازی ناراضی و در اپوزیسیون تعابیر و تفاسیر گمراه کننده ای را به خورد جامعه می دهند که گویا در نظام بورژوایی بطور عام و در جمهوری اسلامی بویژه، جور دیگری از انتخابات وجود دارد که مردم در آن برنده می شوند.
اما در نظام سرمایه داری و دنیای واقعی، هیچکدام از این انتخابات ها به نام دمکراسی و پارلمان، ابزار دخالت واقعی و مستقیم مردم در اداره ی امور جامعه و کسب قدرت نیستند.
با این وجود اگر در شرایط و توازن قوای معین، طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه مجبور شوند در انتخاباتی شرکت کنند، این کار ملزومات و پیش شرط هایی دارد. اولین شرط هر انتخاباتی آزادی بی قید و شرط سیاسی است. آزادی بیان و احزاب و تشکل های کارگری مستقل و تشکل های توده ای مردم است. برای هر انسان آگاه و هر وجدان سالمی روشن است که در شرایط خفقان سیاسی، ممنوعیت احزاب کارگری و کمونیستی و در غیاب احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی، صحبت از انتخابات اگر شوخی نباشد، دهن کجی و توهین به جامعه و مردم است. افرادی که در این مضحکه از صندوق بیرون می آیند ازمیان ابله ترین عناصر در سیاست و فرصت طلبانی اند که بوی رانت و دزدی از سفره مردم به مشامشان خورده و مجلس بیزنسی برای پر کردن جیب است. 
طبقه کارگر اما شکل و ابزار اعمال قدرت مستقل خود را دارد. این ابزار چیزی جز شوراهای کارگری و حاکمیت شورایی نیست. حاکمیت اکثریت تنها در جریان عمل و دخالت مستقیم و از پایین توده های کارگر و زحمتکش متحقق می شود. در شرایط امروز، جنبش مجمع عمومی منظم کارگری، سنگ بنای محکم ابراز وجود قدرتمند برای رسیدن به خواستهای فوری و ابزار قدرت و حاکمیت شورایی در فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی است.
دمکراسی و پارلمان ابزار حاکمیت اقلیت دارا و سرمایه دار برای حفظ و بقای بردگی مزدی و استبداد سیاسی نظام سرمایه داری است.
ما کمونیست ها و طبقه کارگر آگاه برای جامعه ای آزاد و برابر مبارزه می کنیم. جامعه ای که هیچ قانون و مقرراتی بجز از درون شوراهای کارگری و مردمی بیرون نمی آید و هیچ نماینده ای تام الاختیار و برای مدت طولانی ماموریت نمی گیرد. نمایندگان مجامع عمومی و شوراهای کارگری در صورت تخلف و سرپیچی از قوانین و مصوبات از پایین شوراها، بلافاصله عزل شده و کس دیگری جانشین او می شود. تشکیل کنگره سراسری شوراهای مردمی هم از این قانون و مقررات تبعیت می کند. در چنین سیستم اداره ی جامعه نمایندگی نه برای طولانی مدت و چند ساله و غیر قابل عزل اند و نه حقوقی بیشتر از یک کارگر دریافت می کنند.
از انجا که آزادی بدون برابری ممکن نیست. برابری در همه ی حقوق اقتصادی و اجتماعی وسیاسی و مدنی از قوانین پایه ای حاکمیت شورایی است. بعنوان مثال برابری زن و مرد بدون برابری اقتصادی و استقلال زن در همه ی امور مربوط به کار و زندگی، بی معنی و غیرممکن است. در هشتم مارس امسال و روز جهان زن، شعار ازادی و برابری بدون قید و شرط زن در همه ی عرصه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ... طنین انداز خواهد بود.
در یک کلام، دمکراسی پارلمانی یک دروغ و فریب جامعه و ابزار و شکل حاکمیت طبقات دارا برای استثمار کارگران و تحمیل تبعیض و نابرابری به اکثریت جامعه است. شوراهای کارگری و مردمی یک حقیقت و شکل حاکمیت از پایین اکثریت کارگران و محرومان جامعه برای ایجاد جامعه ای آزاد و برابر است.

 

به این ارزیابیها در روزنامه های رژیم اسلامی در باره "انتخابات" اخیر مجلس اسلامی و مجلس خبرگان، توجه کنید: "چهلمین انتخابات؛ شکستها و پیا مهای معنادار.  باتوجه به آمارهای منتشر شده به نظر سهم کلانشهرها در مشارکت پایین بود... . به طوری که تا این ساعت آرای "محمود نبویان"، نفر اول انتخابات تهران، هنوز به ۱۲۰ هزار نرسیده است." ( آرمان امروز، گروه سياسي- يکشنبه سوم مارس ۲۰۲۴) دقت کنید که طبق آمار رژیم اسلامی،  در استان تهران،۱۰ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن هستند.

مقدمه: تحولاتی جدی و بزرگ در سطح جهان در جریان است، با شكست "نظم نوین جهانی"، جهان یك قطبی، و شكست سیاست میلتاریستی غرب به رهبری آمریكا، شکلگیری "جهان چند قطبی" را به امری واقع و غیر قابل برگشت تبدیل كرده است. این تحولات مهر خود را بر صفبندی های منطقه ای و جهانی دولتها، احزاب و جنبشهای سیاسی و بعلاوه به رابطه طبقه كارگر و مردم آزادیخواه با دولتهای حاكم زده است.

آیا شما تا کنون به این موضوع فکر کردید که افزودن کلمه پرولتری به دموکراسی توسط لنین به چه معنی است؟ این نشان می دهد که لنین (پیش از انقلاب اکتبر۱۹۱۷) تلاش کرده بود تا بدین وسیله مرز آزادی خواهی جنبش کمونیستی را از دموکراسی تفکیک نمایید. لنین در متن جدال با ضد انقلاب زمان خود در صد و چند سال قبل، این را تشخیص داده بود که نمی توان دموکراسی را به تنهایی برای امر آزادی طبقه کارگر و جنبش کمونیستی بدست گرفت، چون جنس و غایت این جنبش، شرط لازم و کافی برای جوابگویی به آزادی طبقه کارگر ندارد.

امروز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، شهروندان بلوچ گرفتار در مناطق سیل‌زده می‌گویند  دستگاه‌های دولتی جمهوری اسلامی تاکنون هیچ‌گونه امدادرسانی و کمکی به آن‌ها انجام نداده‌اند و حتی مسیرهای مواصلاتی نیز کماکان مسدود هستند. تصاویر هو‌اشناسی نشان می‌دهد سامانه بارشی جدید دیگری از روز سه‌شنبه وارد سیستان و بلوچستان خواهد شد و احتمالا مناطق سیل‌زده را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد .

از اول پیدایش چند میلیارد ساله تا به حال به مرور از جرم و جاذبه مادرمان زمین کم شده و این روند ادامه پیدا خواهد کرد. به همین نسبت تاثیرات متغیر نیروی جاذبه بر روی محیط زیست ، بر روی عناصر و بر روی موجودات زنده گیاهی و جانوری، بخصوص انسان رؤیت می شود. به همین خاطر از یک طرف عناصر، موجودات زنده گیاهی و جانوری از جمله انسان تحت تاثیر تغییرات اجتماع و محیط زیست هستند.

پیشگفتار: بەدرستی گفته شده است که یک جنبش انقلابی با وجود یک تئوری انقلابی می‌تواند وجود داشته باشد. تجریه چریکهای فدائی خلق در دهه ۵٠ به نوبه خود مصداقی بر این گفته داهیانه لنین می‌باشد.  تشکیلات کمونیستی چریکهای فدائی خلق که در اواخر فروردین سال ١٣۵٠ موجودیت رسمی خود را با انتشار ١٣ اعلامیه به جامعه اعلام نمود، برخوردار از یک تئوری انقلابی بود که توسط دو تن از بنیانگذاران خود تدوین شده بود:

شواهد فراوانی حکایت از آن دارد که ایران به سوی یک موقعیت سخت تاریخی به پیش می‌رود. مجموعه‌ای از بحران‌ها در قالب چالش‌های وجودی برای کشورمان در حال شکل گرفتن و رسیدن به نقاط حساس و تعیین کننده‌ی خود است: بحران اقلیمی و زیست‌محیطی (کم‌آبی، بی‌آبی، گرمای غیر قابل تحمل، فرو نشست زمین)، بحران اقتصادی (در هر دو حوزه‌ی اقتصاد خرد و کلان، شامل تورم، رکود، ورشکستگی زنجیره‌ای، ورشکستگی مالی دولت، مشکل گردش سرمایه)،

٨ مارس، روز اعتراض اجتماعی و نفرت گسترده جهانی علیه بقا و تداوم ستم و نابرابری به زنان ، روز اتحاد و همبستگی، روز جشن و سرور و عزم میلیونها زن و مرد آزادیخواه را برای پایان دادن به تداوم ستمکشی زن، این ننگ بزرگ بر پیشانی جامعه جهانی را، به شما تبریک میگویم!  در مناسبت 8 مارس به همه شما عزیزان، به فعالین کمونیست و آزادیخواه این عرصه ، به همه زنان و مردان برابری طلبی که مبارزه پیگیرعلیه وجود ستم و تبعیض،وقوانین و اعمال جنایتکارانه و شرم آور بر زن را جزئی از زندگی مبارزاتی و هویت انسانی خود میدانند، درود میفرستم!

چکیده این مقاله رویکرد گرامشی را در مورد ضعف انقلابی در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA – مِنا) به بحث می‌گذارد. بنا ندارد تحلیل ازبالابه‌پایین از نحوه‌ی سرکوب کنشگران ارائه کند، بلکه ارائه‌ی رویکرد تحلیلی ازپایین‌به‌بالا را مدنظر دارد که فعالیت کنش‌گران را ارزیابی می‌کند. این نوشتار با تکیه بر خوانشی از گرامشی، کار میدانی در مصر و پژوهش متأخر بر روی اعتراضات در مِنا، با اتخاذ مفهومی گرامشیایی از فعالیت دگرگون‌ساز (Transformative Activity)، آن را از سال 2011 به ‌این‌سو در این منطقه به‌کار می‌بندد.

فضای بی‌رونق سیرک انتخابات جمهوری اسلامی، به گونه‌ای بود که روزنامه هم‌میهن با تیتر «اکثریت خاموش» در صفحه نخست از آن یاد کرده بود که بنابر اعلام منابع خبری، نهادهای امنیتی این روزنامه را مجبور کردند تا تیتر صفحه اول شماره شنبه خود را از «اکثریت خاموش» به «حضور و غیاب» تغییر دهد. تغییر صفحه اول روزنامه هم‌میهن ساعتی پس از انتشار در فضای مجازی

لەگەڵ دەستپێکردنی شەڕی غەززە، پەیوەندیەکانی ئەمریکاو عێراق وەرچەرخانێکی ئاڵۆزتری بەخۆیەوە بینیوە، بەوپێیەی هێزە میلیشیا عێراقیەکان کە لەلایەن ئێرانەوە پاڵپشتی دەکرێن، وەک حزبوڵای عێراقی، زیاتر لە ١٧٠ هێرشیان کردۆتە سەر هێزەکانی ئەمەریکا کە لە عێراق و سوریا جێگیرن، بە کەڵکوەرگرتن لە مووشەکی مەودا کورت و فڕۆکەی بێفڕۆکەوان.جگە لەوەی حزبوڵا بەناوی پشتیوانیکردن لەغەزەو حەماس ئەم هێرشانەیان ئەنجانمداوە،