جهت اختصار کلام، این مقاله صرفا گام های لازم برای سرنگونی جمهوری اسلامی را برمی شمارد. دانستن این گام ها برای پیروزی نهایی ضروری است و لازم است هر فرد انقلابی از مسیر پیش رو آگاه باشد. مردم ایران برای پیروزی نهایی انقلاب باید گام های زیر را بردارند: 1. استمرار در تظاهرات محله محور، پراکنده اما گسترده. انجام تظاهرات پراکنده ولی مستمر در محله های مختلف و شهرها در سراسر ایران باعث می شود تا مزدورهای رژیم توان حضور پرتعداد در همه محله ها و سرکوب تمامی این تجمعات اعتراضی را نداشته باشند.

اکنون شعارهای «ژن، ژیان، آزادی»، «آذربایجان اویاخدی - کوردستان دایاخدی»‌(آذربایجان بیدار است، حامی کردستان است) و یا «کردستان، چشم و چراغ ایران»! در سراسر ایران علیه حکومت اسلامی طنین‌انداز شده و هم‌زمان تلاش‌های تفرقه‌انگیز نژادپرستان ترک و فارس و غیره را نیز نقش برآب کرده‌اند. کردستان از انقلاب بهمن 57 تاکنون، سنگر همه نیروهای چپ و آزادی‌خواهان بوده است. از سوی دیگر، حکومت اسلامی پس از 44 سال حاکمیت خونین خود، هنوز نتوانسته در کردستان جایگاهی برای خود دست و پا کند.

کار مسکن آزادی همه ی قدرت از آن شوراهای پرولتری: این شعار مطالبات و خواست زنان را در امر برابر حقوقی و رهائی آنان از اسارت و ستم سرمایه و مناسبات و روبنای آن که زن را در حد کالای جنس دوم تنزل داده است نمی تواند متحقق سازد. چرا که ستم و نابرابری زنان ناشی از ساختار  آنوقت امروز در جوامع رشد یافته ی سرمایه داری که تا حد قابل توجهی فرهنگ و مناسبات ساختارهای نظم کهنه را در خود حل نموده است، نباید شاهد هیچ نوع نابرابری و ظلم و ستم علیه زنان می بودیم.

معماران آتش سوزی و فاجعه بزرگ سینما رکس آبادان در چهل و چهار سال قبل اکنون و در اوج استیصال توطئه و فاجعه دیگری را علیه زندانیان سیاسی و عادی در زندان اوین سازماندهی کرده اند. جان همه زندانیان در خطر است. این فاجعه پرونده جلادیت خامنه ای و همه جنایتکاران جمهوری اسلامی را در آستانه سقو ط شان سنگین تر میکند. محاکمه خامنه ای و همکارانش نزدیک است. مردم آزاده به همراه خانواده زندانیان برای نجات عزیزان اسیر دست این رژيم سفاک خود را به اطراف اوین رسانده اند. زندانیان به فوریت باید آزاد شوند و از این توطئه نجات پیداکنند.‌

خبرها حاکی از اینست زندانیان اوین هم در پی اعتصاب و اعتراضات چند روز قبل خویش، امروز ۲۳ مهر شورش کرده اند. بدنبال آن آتش سوزی شدید درون چند بند زندان براه افتاده و رژیم هم پشت باروهای زندان سنگر گرفته و آنها را در محاصره دارد و تیراندازی میکند. بواقع جان گروگانها اوین بشدت در خطر است! می طلبد همانگونه که خانواده ها و مردم تهران دو هفته قبل به یاری دانشگاه شریف شتافتند و با تجمع هزاران نفری و هزاران ماشین نیز به نشانه حمایت از دانشجویان نیروهای اوباش را محاصره کردند و خواهان آزادی گروگان‌ها شدند، به یاری زندانیان اوین نیز بشتابند.

مقامات هم صدای انقلاب را شنیدند! اعترافات و عقب نشینی های زیر تنها گوشه کوچکی از تصویر رویدادهای عظیمی است که با شروع انقلاب زنانه در ایران، در صف دشمنان به جریان افتاده است. گوشه ای از آن را ببینید:اعراقی (رئیس حوضه علمیه قم): "شال و روسری برمیدارند. رقص کنان بر آتش می اندازند! جلویشان گرفته نشود رقص کنان به سراغ عبا و عمامه ما نیز خواهند آمد".فراستخواه (استاد دانشگاه): "تاریخ تازه‌ای از ایران را رقم زده است. یعنی ما به شهریور ۱۴۰۱ بازنمی‌گردیم. این گذر یک تغییر بی‌بازگشت شده است."

هرچه میخواهید درمورد او بدانید را در دخترهای اطراف تان جستجو کنید. آنها نیازمند برابری هستند. فهم این آسان نیست اما ممکن است. اما اگر می خواهید نگاه من به نیکا را بدانید می توانم‌ به شما بگویم آنچه برای من مهم است این است که او با آگاهی و چشمانی باز انتخاب کرد ( ویدیوهایش را دیده اید قطعن ) ، رفت و جنگید و دیگر برنگشت. من هزار پاره شده ام و هر روز این هزار پاره را جمع می کنم و روی زانوهایم می ایستم و هیچ خیال ندارم ازپا در بیایم.

اشکی برای چشمهای خشک شده نمانده است. به هر نقطه این کشور که نگاه کنیم مملو از مردمی است که داغدارند. داغ عزیزانشان را دارند که توسط جنایتکاران حاکم به فجیعترین شکلی کشته شده اند. شهری نمانده که از تعرض و سرکوب قهرآمیز و خونین حاکمان در امان مانده باشد. ردپای خونین سپاه, بسیج, لباس شخصی ها و سایر نهادهای انتظامی و ضدشورش همه جا هست.امروز که خیزش های اجتماعی اوج می گیرد این سوال همچنان باقی است که آیا به روزهای انتقام همه فکر می کنند؟ ایا کردستان قهرمان که چهل و اندی سال فقط سرکوب شده است در برابر گفتمان انتقام فرزندانش قرار گرفته است؟

تظاهرات در ایران پس از مرگ مشکوک مهسا (ژینا) امینی، که در ۲۰ سپتامبر به وسیله پلیس گشت ارشاد، بخاطر کنار رفتن روسری رخ داد، با خشونت سرکوب شد. این تظاهرات که به صورت خودجوش سازمان یافت، گویای لبریز شدن کاسه صبر زنان و بخشی از جامعه ایران نسبت به حکومتی اقتدارگرا، عقب مانده و سرکوبگر است. در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۲، مهسا (ژینا) امینی جوان در بیمارستانی در تهران درگذشت. او ۳ روز قبل از آن در حالت کما به بیمارستان آورده شده بود.

ایران اینترنشنال بالاخره طاقت نیاورد که در جنبش زن زندگی آزادی خبری از سلطنت‌طلب‌ها نیست و پویا زراعتی را فرستاد تا با فرح پهلوی درباره انقلاب ایران مصاحبه کند. این مصاحبه عالی‌ترین نمونه گروه‌اندیشی (گروپ تینکینگ) است.گروه‌اندیشی را که می‌شنوید، خیال می‌کنید لابد چیز خوبی است؛ هم اندیشه دارد و هم گروه اندیشه می‌کند. اما این جور نیست. گروه‌اندیشی یعنی دو یا چند نفر دور هم جمع می‌شوند و تنها چیزی که در آن جمع نیست، اندیشیدن است. در گروه‌اندیشی همه همدیگر را تایید می‌کنند و هندوانه زیر بغل هم می‌گذارند و خیال برشان می‌دارد که موضوعی را تحلیل کرده‌اند و ظرافت‌ها و جزییاتش را شکافته‌اند.

شروع اعتصابات و اعتراضات کارگران پروژه ای نفت و پتروشیمی در عسلویه و بوشهر و آبادان در حمایت از خروش توده ای جاری و علیه قتل عام و سرکوبگری رژیم مستأصل جمهوری اسلامی جهشی بزرگ در انقلاب امید بخش سراسرایران است. ترکیب اعتصابات کارگری به ویژه در مراکز کلیدی کارگری با خیزش عظیم مردم جان به لب رسیده تحول انقلابی آغاز شده را به مقطع برگشت ناپذیرتعیین تکلیف نهایی با حکومت جمهوری اسلامی میرساند. در گوشه ای از پیام کنگره دهم حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست به "قیام کنندگان جسور و پرشور شهریور ومهرو به یاد ژینای عزیز (مهسای جوان) - به زنان: پیشتازان انقلاب آتی ایران " که افتخار ارائه آن به اجتماع موفق کنگره را داشتم.چنین گفتیم:

ضمن درود به شما کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی، در پاسخ به وظیفه ای که برای در میان گذاشتن دانسته ها و تجربیاتم با شما به عهده خود می بینم بخش دیگر از سخنانم را در اینجا مطرح می کنم. این بخش مربوط به ضرورت ایجاد تشکل های سیاسی- نظامی است. این ضرورتی است که پاسخگوئی به آن به عنوان یک وظیفه انقلابی بر عهده کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی قرار دارد. برای این که موضوع را ریشه ای بررسی کنیم اجازه دهید سخنم را با رجوع به ساختار اقتصادی- اجتماعی ایران شروع کنم.

حکومت اسلامی ایران، در کلیت خود یک حکومت متجاوز و شهوت‌پرست و پول‌پرست و فاسد، مافیایی و جانی است. رفتار حکومت اسلامی با شهروندان ایران، نه یک رفتار سیاسی حتی شبه‌‌دولت، بلکه تمام رفتار مافیایی، تجاوزگرانه، تروریستی، غارتگری و در یک کلام تخریب و ویرانی است. همه عناصر سیاسی و نظامی و قضایی حکومت اسلامی، طوری آموزش دیده‌اند که به راحتی آب‌خوردن آدم می‌کشند؛ به دختران و زنان بی‌دفاع مردم تجاوز می‌کنند؛ آن‌ها را زندانی و شکنجه و اعدام می‌کنند؛ در خیابان‌ها به هر کسی که خواه کودک و مسن باشد و چه جوان و چه دختر و پسر باشد مستقیما و با هدف کشتن تیراندازی می‌کنند و می‌کشند. چنین هیولایی خون‌خوار و وحشی هم‌چون حکومت اسلامی را نه می‌توان رام کرد و نه می‌توان خصلت آدم‌خواریش را تغییر داد و تنها و تنها باید موجودیت آن را از بین برد و ریشه‌کن کرد.

رئیس قوه قتل و جنایت محسن اژه ای اخیرا در نشست "شورای عالی قضائیه" گفت:« همه جریان‌ها، گروه‌ها، جناح‌های سیاسی، دسته‌جات و حتی افرادی از مردم، اگر ابهامی، سؤالی، انتقادی و اعتراضی دارند، نه قرآن و پرچم سوزاندن ... از همینجا اعلام آمادگی می‌کند که با آنها گفت‌وگو کند.!». از خامنه ای تا هر سه قوه به غلط کردن افتاده اند، اما مگر میشود چند دهه زندگی اکثریت جامعه را به گرو گرفت، آپارتاید جنسی، ملی، مذهبی و نژادی اعمال کرد، شکنجه و تیره باران کرد و به این سادگی جامعه از شما اختاپوسان تاریخ بگذرد.

با توجه به وجود دهها سازمان و نهاد شناخته شده مدافع حقوق بشر ایرانی و شخصیت های معروف مدافع حقوق بشری, از برنده جایزه صلح نوبل گرفته تا سفیر سابق در سازمان ملل؛ از پرفسور دانشگاه در نروژ گرفته تا پزشک در اتریش؛ از کهنه کار حقوق بشری ساکن پاریس گرفته تا مسئولین بنیادهای حقوق بشری متعدد, سوال اساسی اینجاست که چه کس و یا کسانی با چه انگیزه ای توانستند همه این نهادها و شخصیت های معروف فعال حقوق بشری ایرانی را کنار بزنند و کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا را متقاعد کنند تا یکی از کارمندان رسمی رسانه وابسته به عربستان (بر طبق ادعای روزنامه گاردین) را به عنوان نماینده نمادین یا سخنگوی حقوق بشری از طرف ملت ایران بپذیرند و پلاتفرم در اختیار او بگذارند (لینک ١), و سپس همه رسانه های وابسته به عربستان آن را پوشش دهند؟