اعتراضات ِ سراسری و همه باهمی ِ شهریور- مهر ِ 1401 آژیر ِ تعویض ِ شیفت ِ قدرت ِ سیاسی را از غرب تا شرق، وازشمال تا جنوب ِ ایران به صدا در آورده و واگشت( پژواک) ِ آن به گوش ِ جهانیان نیز رسیده است.
شیفت ِ قدرت که 1357 به باند ِ جاهل و نااهل ِ روحانیت چه در سیاست، چه دراقتصاد، چه در روابط ِ سیاسی و اجتماعی و چه در عرصه های علمی، فرهنگی وهنری سپرده شد و چهل وچهار سال است به زور ِ اسلحه و سرکوب دوام آورده است، اکنون می رود تا به اهل اش سپرده شود.

دیروز (چهارشنبه سیزده مهر) جلسه ای با حضور علما و معتمدین و برخی از نمایندگان مجلس برای بررسی قتل عام خونین جمعه گذشته, در مسجد مکی زاهدان برگزار شد. روز قبل از آن (سه شنبه) نیز حکومت جلسه مشابه ای را با حضور کمرنگ بلوچها برگزار کرد. امروز (پنج شنبه) وزیر کشور وارد زاهدان شد و مراسم عزاداری با شکوه برای شش کشته سپاه, اطلاعات سپاه, و بسیج عشایری وابسته به سپاه برگزار شد. ادعا و قرائت مشترک همه نهادهای جمهوری اسلامی در مورد حادثه خونین زاهدان این است که این یک حمله تروریستی به سه کلانتری نیروی انتظامی بوده.

با خروش موج طغیان جامعه و در راس آنها خیزش زنان ایران برای آزادی و برافکندن اختناق حجاب، دولتهای غرب، احزاب و جریانات گوناگون ناسیونالیسم ایرانی و قومی و اتنیکی، نیز پایان دوره سازش و مماشات با حاکمیت اسلام سیاسی را بایگانی میکنند. همه این دولتها و نیروهای سیاسی به منظور مصادره مبارزه مردم، همگی یکباره “به مردم ایران” میپیوندند. اما تجربه همه انقلابها و طغیانها و شورش ها نشان میدهند که در پس این هم رنگ شدنها، سناریوها و نقشه های دیگری در راستای سلطه و گرفتن سکان رهبری و هدایت طبق منافع متضاد با اهداف مردم خوابیده است.

توده‌های مبارز ایران بار دیگر به پا خاسته‌اند تا بلکه عنکبوت ظلم و تباهی را از در و دیوار خانه‌ی بزرگ و به اسارت درآمده‌مان ایران، بروبند و پاک سازند —عنکبوت کریه و نفرت‌انگیزی که با دستان کثیف ابرقدرت‌های جهان سرمایه‌داری (یعنی امپریالیست‌ها) به جان مردم رنجدیده‌ی ما افکنده شد. اکنون بیش از چهار دهه از عمر نکبت‌بار این عنکبوت می‌گذرد. چه قلب‌های پاک و پرشوری که در مصاف با این عنکبوت به کام مرگ نرفته، و چه آمال و آرزوهای بزرگ و انسانی‌ئی که در سیاهی شب در تور تار عنکبوت به بند کشیده نشده است.

امروز زاهدان غرق در ماتم و عزا دار و تحت سیطره "حکومت نظامی اعلام نشده" است. دیروز جمعه ٨ مهر ١٤٠١ یکی از تاریک ترین و خونین ترین روزهای بلوچستان هم برای مردم زاهدان بود که در آن روز جمهوری اسلامی جنایتی هولناک را مرتکب شد و دهها جوان بیگناه بلوچ کشته شدند, و هم برای شخص بنده که دیروز خواهر عزیزم را از دست دادم. اما می نویسم چون قصه شخصی پر غصه پر پر کردن یک گل نیست بلکه این نامردمان باغ را درو می کنند. متاسفانه از سرزمین مرگ و ماتم و تجاوز و جنایت بخصوص از بلوچستان مظلوم خبر دیگری نیست. چرا زاهدان قیام کرد و در خون غلتید. این نوشتار کوتاه گزارش تحلیلی و موجزی است از عقبه ماجرا و اینکه دقیقا چه گذشت و چرا؟

کارگران انقلابی متحد ایران: دو هفته از قتل فجیع مهسا (ژینا) امینی توسط گشت ارشاد تهران می گذرد. این رویداد ننگین انبار باروت خشم فروخوردۀ زنان و دیگر توده های ستم دیده و سرکوب شده، بویژه جوانان را برافروخت. طی این دو هفته شعله های سرکش این آتش فراگیر، تقریبا همۀ شهرها و برخی از مناطق روستائی را دربرگرفته است و پیوسته بر عمق و گسترۀ آن افزوده می شود. برای هر فعال این جنبش وسیع و هرکسی که دغدغۀ این جنبش و جنبش های مقاومت توده های مردم در برابر رژیم سراپا ارتجاعی، مستبد و خونخوار اسلامی را دارد این پرسش مطرح می شود که سیر تحول این جنبش و دیگر جنبش های حاضر چگونه خواهد بود؟ به بیان دقیق تر و درست تر: چگونه می توان بر سیر تکاملی این اعتراضات و ارتقای کیفی و کمّی و توان و انرژی آنها اثر مثبت گذاشت و چنین اثرگذاری مثبت و انقلابی از جانب کدام نیروی اجتماعی می تواند و باید صورت گیرد؟

مختصات پیشروی تا پیروزی، جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی زنان: بند ناف حاکمیت جمهوری اسلامی از بدو سرکار آمدنش با زن ستیزی و تعرض و ضدیت با شان، حقوق و حرمت زنان بسته بود. قوانین ضد زن مانند حجاب و آپارتاید جنسی، سنگسار و ..... با خشن ترین و وحشیانه ترین شکل از پونز زدن به پیشانی تا اسید پاشی، باز کردن دست وحوش حزب الله و بسیجی و ... در تعرض به زنان و سرکوب مقاومت وسیع زنان علیه این توحش لجام گسیخته، ممکن شد.

 «نوآم چامسکی»، زبان‌شناس و فیلسوف سرشناس آمریکایی، با انتشار ویدئویی ضمن اشاره به سرکوب «بی‌رحمانه» معترضان در ایران، مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس را «قتل» نامید و آن را «یکی از بی‌شمار جنایات» جمهوری اسلامی خواند.هشتگ مهسا امینی باز هم در توئیتر رکورد شکست. فوت مهسا امینی‌(ژینا)، واکنش‌های زیادی در داخل ایران و در سطح جهانی بە دنبال داشت.هشتگ #مهساامینی به دو زبان انگلیسی و فارسی در داخل و خارج از ایران بسیار پرکاربرد است. هشتگ مهسا امینی به طور مرتب در شبکه اجتماعی توییتر رکورد می‌شکند و ترند اول بودە است.

از شکاف میان حکومتیان تا به امروز نمیتوان بوضوح سخن گفت. تداوم مبارزات خیابانی و همبستگی کارگران در امتداد اعتصابات سراسری آنها و بویژه صنعت نفت و پتروشیمی میتواند از سویی بنیه قیام با شکوه مردم کشورمان را افزایش دهد و از سوی دیگر شکافهای درون حکومتی را تعمیق کرده و شفافتر سازد. چنانچه شاهد این روند باشیم سپس و بر اساس تعاریف کلاسیک تاکنونی میتوان از شرایط عینی انقلاب اجتماعی در ایران سخن گفت. فراموش نکنیم که این موقعیت زمانی است که پائینی ها نخواهند و بالایی ها نتوانند. هنوز نمیتوان از شرط دوم با قطعیت سخن راند زیرا بخشی از نهادهای سرکوب جمهوری اسلامی هنوز بکار گرفته نشده اند و

سیل خروشان زنان و مردان آزادیخواه ایران در ده روز گذشته جهان را به تماشا كشاند و مشعلی بزرگ در در كل خاورمیانه در دفاع از حق زن را برافراشت. قدرت و توان این جنبش كه با مرگ مهسا امینی چون آتشفشانی سر برآورد و جامعه ایران را تماما در بر گرفت، علاوه بر جمهوری اسلامی كل ارتجاع منطقه را هراساند. در این ده روز در بیش از صد و بیست شهر ایران و دهها دانشگاه تجمعات و تظاهرات های بزرگ برپا شد كه خواست مشترك آن برابری زن و مرد و خلاصی از نکبت حکومت اسلامی بود.

ظهور اعتراضات محله‌محور و ضربتی: تنها چند روز پس از شروع خیزش خیابانی اخیر، شاهد ظهور سبکی نوین در تجمعات خیابانی مردم بودیم: تظاهرات محله‌محور و ضربتی! برخلاف روال سال‌های قبل که نقاط اصلی شهر کانون تجمعات انبوه چندساعته بود، این بار برخی محلات مسکونی کانون‌های اصلی تجمعات شدند. به این صورت که ساکنان محله از خیابان‌ها و کوچه‌های فرعی، اعتراضات را در قالب گروه‌های چند ده نفره آغاز می‌کنند (عموماً به شکل آتش زدن سطل زباله و ایجاد ترافیک مصنوعی و شعار) و پس از مدت نسبتاً کوتاهی (چه بسا ده دقیقه) از محل متواری و عازم محل دیگری برای یک تجمع دیگر می‌شوند.

توضیح مترجمین: متن زیر ترجمه گفتگوی ویژه برنامه‎ای است از کانال تلویزیون کومه‎له با رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه‌له و از اعضای کمیته رهبری موقت حزب کمونیست ایران. این ویژه برنامه روز جمعه یازدهم شهریورماه به مناسبت ۳۹مین سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران از تلویزیون کومه‌له پخش شد. این گفتگو را رفیق امیر اسماعیل پور انجام داده است.ما با موافقت رفیق ابراهیم این گفتگو را پیاده و از زبان کُردی به زبان فارسی ترجمه کردیم. گفتگو تا حدودی که به اصل مطلب لطمه نزند از زبان محاوره‎ای به زبان نوشتاری برگردانده شده است. متن نهائی را هم رفیق ابراهیم علیزاده ادیت و تائید کرده است.

موج دیگری از شورشهای اجتماعی یکبار دیگر سراسر ایران را فرا گرفته است ، اینبار اما بسا متفاوت با امواج پیشین. چرا که اینباراین موج اساسأ از جنس دیگری است. نه شباهت به قیام عاشورای 88 دارد و نه از جنس شورشهای آبان 98 . جنس این جنبش اگر قرار بر مقایسه هم باشد بیشتر از جنس قیام 57 است ، با این تفاوت که آن جنبش رهبری داشت و این یکی نه ! آنجا اکثریتی قاهر حول شعار "شاه باید برود" جمع شده بودند و اینجا می توانند و باید حول شعار "لچک باید برود" جمع شوند.

قبل از از ظهر امروز 28 سپتامبر رژیم ایران بطور هماهنگ اردوگاه مسکونی احزاب اپوزسیون کردستان ایران در مناطق شهر سلیمانه و اربیل را هدف موشک پهبادهای انتحاری قرار داد. در نتیجه این حملات هوایی وحشیانه تا کنون ده ها نفر زخمی و جانباخته اند و دو نفرشان کودکان خردسال هستند و همچنین تلفات مالی فراوانی را به این مناطق مسکونی وارد نموده است. رژیم ایران در اثنایی دست به چنین اقدامی غیرانسانی می زند که در برابر اعتراضات و خیزش چندین روز جامعه که روز به روز در حال گسترش است بشدت قوای سرکوبش به تحلیل رفته است.

مرگ مهسا (ژینا ) امینی جرقه ای شد که انبار خشم و نفرت فروخفته ی چهل و اند ساله ی اقشار و طبقات جامعه، بویژه زنان را شعله ور ساخت. جنبشی فرا روئید که سراسرایران را درگیرخروش وقیام توده ها کرده است. به این قتل فجیع در25 شهریور، با تجمع درمقابل بیمارستان کسری اعتراض شد، در مراسم خاک سپاری درسقزمردم خروشیدند، در سنندج و کرمانشاه ودیگرشهرهای کردستان اعتراضات تدوام یافت و در 28 شهریوربااعتراضات وسیع درچهارگوشه ایران، به جنبشی سراسری وهمگانی تبدیل گشت.