سوپای پاسدارانی ئێران بە بەئامانجگرتنی شوێنی نیشتەجێبوونی بازرگان و ملیاردلێر پێشرەو دزەیی، کە لە بنەماڵەی بارزانیەوە نزیک بوو، نیشانیدا کە توانای لێدانی موشەکی بەشێوەیەکی وردو دەقیق هەیە. سوپای پاسداران بەرپرسیارێتی ئەم هێرشەی لە ئەستۆ گرت کە بەرەبەیانی ڕۆژی ١٥/١/٢٠٢٤، شوێنەکانی شاری هەولێری کردە ئامانج، بانگەشەی ئەوەیان کرد کە "بارەگایەکی سیخوڕی" ئیسرائیلی کردۆتە ئامانج لە کوردستانی عێراق!

سحرگاه امروز ۳ شنبه 1402 برابر با 23.01.2024 محمد قبادلو جوان 23 ساله، یکی دیگر از گروگانان خیزش شهریور ۱۴۰۱ محکوم به اعدام، در زندان قزلحصار بدست جلادان رژیم ایران حلقه آویز شد. هئیت مرگ رژیم با اعدام های فله ای فکر میکند می تواند جامعه را بخاطر خیزش انقلابی شهریور 1401 مرعوب و از آن انتقام بگیرد.  رژیم چنان وحشتزده گشته برای قوت قلب دادن به صفوف در حال ریزشش در استانهای کشور با فتوای قضات مرگ هر روزه سر تعدادی از هزاران گروگان خیزش شهریور را با اتهامات واهی بر دار میکند.

«وقتی مرا گرفتند، صدای احدی در نیآمد.    در آغاز نازی‌ها سراغ کمونيست‌ها را گرفتند تا با خود ببرند و سر به نیست کنند. من سکوت کردم و لام تا کام حرف نزدم چون کمونيست نبودم.  بعد از کمونیست‌ها سراغ اتحادیه‌های کارگری رفتند اما من چون در شمار آنان نبودم سکوت کردم.   يهودی‌ها را که هدف گرفتند بازهم واکنشی نشان ندادم چون يهودی نبودم.   تا این‌که آمدند خودم را دستگير کنند ...     حالا هيچ کس نبود تا صدايی به اعتراض برآرد.»

یادداشت مترجم:  با آشکار شدن ماهیت آدمخوار صهیونیسم، اینک جهان فرصتی دارد که کشور حاوی این ایدئولوژی ضد بشر، یعنی اسرائیل را، به جرم نسل کشی و جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسد. دادگاه عدالت بین الملل (ICJ) به مثابه نماد وجدان بیدار بشری، اینک به مشابه دادگاه نورنبرگ بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل شده است و مقامات دولت اسرائیل اینک در همان جایگاه نازی های یهودی کش، در مظان اتهام به جرم نسل کشی فلسطینی ها قرار گرفته اند.

منظور از «آلترناتیو کارگری» مجموعه ای ست که می خواهد با عبور از تقدس و حاکمیت سرمایه در ایران، آغازی برای درانداختن جهانی دیگر گردد! چنین جایگزینی بایسته است در زمینه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و در شرایط خاص امروز ایران تحقیق و بررسی، تدوین و ایجاد گردد. آلترناتیو کارگری از آنجا ضرورتی حیاتی در ایران است که جناح های گوناگون بورژوازی ایران؛ چه در قدرت و چه در کمین قدرت؛ در ۱۱۸ سال گذشته نشان داده اند که آنچنان بی کفایت اند که حتی توان مدیریت یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان و تامین حداقل های معیشت مردم ایران را ندارند!

 در پی افشای نشست مخفیانه اعضای حزب دست راستی "آلترناتیو برای آلمان" (AfD) و نئونازی‌ها به منظور بررسی راه‌هایی برای اخراج مهاجران خشم و انزجار عمومی در آلمان علیه نیروهای راست افراطی بە اوج خود رسیده است. چنین طرحی برای دوران پس از به قدرت رسیدن احتمالی این نیروها مطرح بوده است.

"انتخابات" مجلس در ایران در راه است و طبق معمول داغ نگاه داشتن تنور انتخابات محور اصلی سیاست هیئت حاکمه ایران است. اینبار اما مخاطب این سیاست و تلاش نه مردمی که دیگر برای "انتخابات" و صندوق رای و ... تره هم خورد نمیکنند، نه برای "به صحنه" آوردن مردمی است که مدتها است در صحنه جدال علیه حاکمیت حضور دارند، بلکه خودی ترین خودی ها، بخشهایی از حاکمیت، رئیس جمهورها و نمایندگان و روسای سابق مملکت و پایه اینها در سپاه و بسیج و خانه کارگر و ... است. خودی هایی که حتی روسای شان اشتهایی برای شرکت در جدال بر سر سفره قدرت، قدرتی با آینده ای تاریک، را ندارند!

یاد داشتهایی درباره مسئله وظایف هیئت نمایندگی ما در لاهه.    بنظر من در مسئله مبارزه با خطر جنگ یعنی مسئله ایی که به كنفرانس لاهه مربوط میشود بزرگترین مشکل عبارت است از دفع این پندار موهوم که مسئله مذکور ساده و واضح و نسبتا سهل است. معمولا معروفترین پیشوایان رفرمیست به طبقه کارگر می گویند: جنگ را با اعتصاب یا انقلاب پاسخ می گوئیم و غالب اوقات فاطمیت ظاهری این پاسخها کارگران و کارکنان کوپراتیوها و دهقانان را قانع و آرام میسازد.

معمولا گفته می شود که قدرت کارگر در اعتصاب است. اما این تمام حقیقت نیست. اعتصاب آخرین انتخابی است که به طبقه کارگر تحمیل می شود. وقتی همه ی راه ها بسته می شود، وقتی ابزار قدرت واقعی و پایدار طبقه کارگر وجود نداشته باشد، کارگر مجبور به اعتصاب است. اما اعتصاب تنها راه  قدرت نمایی طبقه کارگر نیست. تا زمانی که کارگر متشکل نیست، سازمان توده ای ندارد، تا زمانی که ابزار قدرتش را نساخته است، اعتصاب هم اجتناب ناپذیر می شود.

یادداشت هفته!  بر کسی پوشیده نیست اکثریت عظیمی از جامعه ایران در اوضاع فلاکتبار اقتصادی که این رژیم ننگین بر آنها اعمال نموده است، چندین مرتبه زیر خط فقر بسر می برند. بخاطر داشته باشید تازه این شرایط اسفبار زیستن زیر خط فقر شامل توده های میلیونی دارای شغل است که زیر شدیدترین قوانین ضد کارگری با دستمزدهایی که هیچ تناسبی با نیازمندیهای حتی حداقلی زندگیشان ندارد.  

شبحی اروپا را فرا گرفته است. شبح جنگ و شبح رشد فاشیسم و نژاپرستی. اگرچه شبح جنگ غیرواقعی به‌نظر می‌رسد اما شبح قدرت‌گیری فاشیسم و راسیسم یک واقعیت غیرقابل انکار است. در سوئد، فرانسه، آلمان، بلژیک و ...، «حاکمیت قانون و دموکراسی نسبی» توسط گرایشات راست و نژادپرست به چالش کشیده شده است.

ضدییت باغرب یاغرب ستیزی مقدم برآن که مساله یاگرایشی سیاسی باشد،نشانگر ِماهییت ِایدئولوژیک ِ فرد یا تشکیلات ِفرقه گراست. غرب از دیدگاه ِ آنها نه اشاره به یک جهت ِ جغرافیایی، بلکه به طور ِ مشخص اشاره به نظام ِ تاریخی- دورانی ِ سرمایه داری است. غرب ستیزی یک ناهمگونی ِ منشی – معرفتی در عقیده و عملکرد، و یا ناهمخوانی ِ صد و هشتاد درجه ای ِ ایده و عمل است.

در قدیم علم و آگاهی ضعیف و مردم خیلی سطحی، بی عقل و در برخورد با واقعیات پیچیده اجتماعی و محیط زیست نمی دانستند به موقع و بجا کجاها از عقل و کجا ها از احساس استفاده کنند، در نتیجه مردم با واقعیات حسی، سطحی، سرهمبندی شده، همراه با توجیه گرایی و توهمزایی برخورد می کردند. با دروغ به خود و دروغ به دیگران همدیگر را فریب و متوصل به نیروهای غیبی، خدایان، قضا و قدر می شدند،

توضیح پیام فدایی: آنچه در زیر می آید متن گفتگو با رفیق فریبرز سنجری، زندانی سیاسی زمان شده و از مسئولین تشکیلات چریکهای فدایی خلق ایران در رابطه با دروغهای پرویز ثابتی راجع به عملکرد ساواک، این سازمان ضد خلقی می باشد. این گفتگو در جلسه ای که در تاریخ ۲۶ آذر برابر با ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳ در اتاق “بذرهای ماندگار” صورت گرفت و با پرسش و پاسخ با حاضرین ادامه یافت برگزار شد.

مقدمه: این روزها، کم‌تر خبر خوش می‌شنویم. آن‌چه که می‌شنویم رشد نژادپرستی و فاشیسم در غرب و جنگ روسیه و اوکراین، نسل‌کشی اسرائیل در غزه، موشک‌پراکنی جمهوری اسلامی به اقلیم کردستان عراق، پاکستان و به ادعای سپاه پاسداران مقر داعش در سوریه، حمله پاکستان به یک روستای مرزی در بلوچستان ایران، حملات وحشیانه ارتش ترکیه به کردستان سوریه‌(روژآوا) و مقرهای حزب کارگران کردستان‌(پ.ک.ک) در اقلیم کردستان عراق، حمله حوثی‌ها به کشتی‌های تجاری و بمباران یمن توسط انگلستان و آمریکا