هادی میتروی: مبارزه طبقاتی، خیزش توده ای و بروز موقعیت انقلابی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

خیزش توده ای اخیر که با قتل ژینا در اسارت «گشت ارشاد» آغاز گردید و متعاقب آن هیجانات ناشی از این قتل مظلومانه، نشان می دهد که «روشنفکران» ایرانی درکی روشن از مقولات «مبارزه طبقاتی، خیزش توده ای و بروز موقعیت انقلابی» و ارتباط این مقولات اجتماعی با یکدیگر ندارند!برای روشنتر شدن درک نویسنده از معضل کنونی، گذری به مقولات فوق و تعریف هریک از این مقولات ضروری می نماید. تعریف مقولات فوق کمک به درک تفاوت ها و ارتباطات این مقولات سه گانه با یکدیگر خواهد کرد.

مبارزه طبقاتی:
امری مداوم و پیگیر بین صاحبان سرمایه و منابع طبیعی و ابزار و وسایل تولید و انواع دیگر کار متراکم از یک سو و تولیدکنندگان از سوی دیگر است!
مبارزه طبقاتی از فردای ظهور طبقات و اختراع مالکیت خواص بر ابزار و وسایل تولید عوام، بطور روزمره آغاز شده است، ادامه دارد و تا محو طبقات و لغو مالکیت خصوصی بر اموال عمومی و کار متراکم، بی وقفه ادامه خواهد داشت!
دلیل این مبارزه دایمی جهان‌شمول، سرقت بخش بزرگی از ارزش تولید شده بوسیله اکثریت عظیم تولیدکنندگان فکری و یدی، از طرف اقلیت ناچیز «صاحبان» اموال عمومی و کار متراکم اجتماعی؛ با ابداع منطق تقدس مالکیت خصوصی بر اموال عمومی و حق تصاحب دسترنج تولید شده بوسیله تولید کنندگان؛ از طرف مالکان است.
بعبارتی حق ویژه مالکیت خصوصی بر اموال عمومی و تقدس مالکیت خصوصی و ارث، باعث شده است تا ثروت های اجتماعی و بتبع آن قدرت سیاسی و نظامی، دربست در اختیار اقلیت ناچیزی از شهروندان جوامع گوناگون قرار گیرد و عملا اکثریت عظیم توده ها از دخالت مستقیم بر سرنوشت خود دور بمانند و از تصاحب ارزشی که تولید می کنند، بی بهره باشند.
خیزش توده ای:
در جوامع گوناگون تحت حاکمیت نظام سرمایه داری؛ با توجه به رشد ابزار و وسایل تولید و تکامل مناسبات تولید؛ میزان سرقت اموال عمومی و دسترنج کارگران متفاوت است و هرچه این «نظم» سرمایه دارانه عقب مانده تر باشد، درصد بیشتری از تولید اکثریت عظیم تولیدکنندگان، بوسیله اقلیت صاحبان سرمایه بسرقت می رود.
از این رو در کشورهای عقب مانده سرمایه‌داری چه بلحاظ مادی و چه بلحاظ سیاسی؛ میزان مشارکت تولید کنندگان در زندگی خود کمتر است و اکثریت عظیم تولیدکنندگان در شرایط بدتری می زیند.
ساختار سیاسی کشورهای گوناگون نیز بر مبنای میزان رشد شکل بندی اقتصادی سیاسی هر کشور، متفاوت است اما سرقت دسترنج تولید کنندگان جهانی و دایمی ست و در هر بحران اقتصادی ناشی از ماهیت نظام سرمایه‌داری، از آنجایی که نرخ سود سرمایه‌داران بایستی محفوظ بماند، تمامی فشارهای ناشی از بحران، بر سر اکثریت عظیم تولید کنندگان خراب می شود و قدرت خرید این اکثریت عظیم تولیدکنندگان کاهش می یابد.
کاهش قدرت خرید در جوامع پیشرفته سرمایه‌داری، نخست با اعتصابات پیگیری می شود و در صورت عدم موفقیت این اعتصابات با تظاهرات خیابانی ادامه می یابد.
در کشورهای عقب مانده سرمایه‌داری که آزادی های فردی و اجتماعی مورد تهدید بیشتر قرار دارند، فشارهای روز افزون و کاهش دایمی قدرت خرید و سرکوب و تبعیض باعث می شود تا نیازهای حداقلی جامعه مدنی نه تنها اعلان نشوند بلکه بطور روزمره بر هم انباشته شوند و چنین جوامعی را با مشکلات عدیده، از حمله شکاف فرهنگی و سیاسی بین جامعه مدنی و حاکمیت صاحبان سرمایه، روبرو کنند. در اثر اعمال فشار و تبعیض حاکمان، فنر فشرده شده نارضایتی ها همواره آماده رهایی ست و با جرقه ای به قیامی همگانی برعلیه نظم موجود ارتقا پیدا می کند!
در عمل می بینیم که چنین خیزش های توده ای منحصر به کشورهای تحت حاکمیت بورژوازی رشد نیافته نیست و در تمامی کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری مجهز به دموکراسی نیابتی؛ که کماکان بخش قابل توجهی از دسترنج اکثریت عظیم تولیدکنندگان بوسیله اقلیت ناچیز سرمایه‌داران سرقت می شود؛ نیز شاهد بروز چنین خیزش های توده ای ناشی از انباشت خشم اکثریت عظیم تولید کنندگان هستیم. قیام جلیقه زردها در فرانسه و جنبش وال استریت و نهضت حق حیات سیاهان در آمریکا و جنبش تحقیر شدگان اسپانیا و شهروندان یونان و خیزش های دیماه ۱۳۹۶ و آبان‌ماه ۱۳۹۸ و تابستان ۱۴۰۱ از جمله چنین انفجارات اجتماعی هستند!
تاریخ بشر از اسپارتاکوس تا امروز نشان می دهد که این روند دایمی ارتقای نارضایتی از حاکمیت موجود، در مقاطعی بس نادر در طول تاریخ، آنچنان گسترده و رادیکال و مهاجم می شود که در کوتاه مدت و بشکل ضربتی، توازن قوا را به نفع معترضان و به ضرر سرکوبگران حاکم تغییر می دهد و همچون بهمن ماه پنجاه و هفت در عرض پنج روز کل ماشین دولتی و ابزار سرکوب آن را متلاشی می کند!
:موقعیت انقلابی
موقعیت انقلابی به تعریف رفیق ولادیمیر نه در اثر خواست و اراده یک و یا چند طبقه، بلکه در اثر سیاست‌های کلان نادرست و بی کفایتی حاکمیت از یک سو و از سوی دیگر در اثر اعتلای نارضایتی اکثریت عظیم تولیدکنندگان و نهایتا در دفاع از هست و نیست و جهت تداوم زندگی جمعی، به اراده جمعی در درهم شکستن حاکمیت موجود ارتقا می یابد و بقول این رفیق «توده ها برای بقا، دست دفاع از خود و حرکات بی سابقه می زنند»!
مهمترین عنصر بروز موقعیت انقلابی، اعتصابات سراسری ست. اعتصاباتی که بوسیله تولیدکنندگان صورت می گیرد و با تعطیل تولید و حتی تعطیل خدمات غیرحیاتی، پرولتاریا را به خیابان ها و میادین می کشاند و سیاست تدافعی تولیدکنندگان برای زندگی بهتر، ناگهان تغییر کیفی پیدا می کند و اکثریت عظیمی که از مراکز تولید و خدمات غیرحیاتی، به خیابان ها و میادین آمده اند سیاست تهاجمی اختیار می کنند و همچون سونامی، بساط اقتدار بورژوازی حاکم را از صدر تا ذیل در هم می پیچند و اقتدار مستقیم توده های عظیم تولیدکنندگان را درجا و مستقیم برقرار می سازند!
با بررسی تاریخ مکتوب بشر، این مرحله حیات ساز که در اثر اعتلای نارضایتی اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایجاد می شود، بسیار نادر هستند که توده ها در دفاع از هستی خود از یک سو و از دیگر سو جهت کاهش حداکثری تلفات، در کوتاهترین زمان ممکن تومار حاکمیت موجود را درهم می پیچند!
تاریخ بشر همچنین نشان می دهد که اگر اکثریت عظیم تولیدکنندگان در فردای بروز موقعیت انقلابی نتوانند بطور مستقیم، از پایین تا بالای قدرت را در دست گیرند، طبقات ارتجاعی با لطایف الحیل و با هویج و چماق، مجددا تمامی قدرت را از آن خود خواهند کرد و همه فداکاری ها و از خودگذشتگی ها و خون هایی که از تولیدکنندگان و فرزندانشان بر زمین ریخته شده است، بار دیگر بباد فنا می رود!
تجربه شکست یک به یک انقلابات رهایی‌بخش قرن گذشته شاهد این مدعا ست که تا زمانی که پرولتاریای یک ملت از تشکل های پایدار اقتصادی و حرفه ای و سیاسی و حفاظتی، جهت استقرار حاکمیت مستقیم خود برخوردار نشده باشد و نتواند انجمن ها و کمیته ها و شوراها و مجالس محلی و سراسری پایدار و مستقل از بورژوازی را سازمان دهد، پیروزی موقتی خواهد بود و بورژوازی مجددا حاکمیت کل جامعه را از آن اقلیت ناچیز خود خواهد کرد!
بررسی تاریخ مکتوب چند هزار ساله بشر
به من نوعی می آموزد که اصل قاطع برای پیروزی و تداوم انقلاب، سازماندهی اکثریت عظیم تولیدکنندگان است. به عبارت دیگر شرط کافی برای پیروزی، پرولتاریای فکری و یدی سازمان‌یافته ای ست که توانایی کنترل تولید و توزیع و خدمات را بدست آورده باشد.
درس آموزی از این منطق تاریخ است که آنهایی که بفکر رهایی بشریت از «خودبیگانکی» و بازگشت انسان به گوهر انسانی خود هستند، شایسته است در روند مبارزه طبقاتی، بدون سر و صدا به ایجاد هسته ها و گروه های سوسیالیستی جهت رشد آگاهی علمی پرولتاریا برای مداخله آگاهانه در مبارزات روزمره اکثریت عظیم تولید کنندگان و خدمتگزاران فکری و یدی جامعه بپردازند و در روند گسترش این هسته ها و گروه های سوسیالیستی؛ در راستای تسهیل و کم کردن هزینه ها؛ قادر به ایجاد شبکه سیاسی سراسری اکثریت عظیم تولیدکنندگان گردند!
بی تردید برای جلوگیری از شکست مجدد هر انقلاب، ایجاد و رواج و گسترش چنین هسته ها و گروه های سوسیالیستی و نهایتاً سازماندهی شبکه سراسری، بایستی تا حد امکان بی سر و صدا و قبل از بروز موقعیت انقلابی ایجاد شده باشند. از این رو کارگران پیشرو و کمونیست ها، چه در دوران طولانی مبارزات طبقاتی و چه در دوران پرآشوب خیزش های توده ای، سازماندهی بی سر و صدای هسته ها و گروه های سوسیالیستی در محیط کار و آبادی ها و محلات و حتی خانواده را در راس وظایف اجتماعی پرولتاریا قلمداد می کنند!

رفقای کارگر، کمونیست ها؛
در ایجاد هسته ها و گروه های سوسیالیستی دور از چشم و گوش پلیس سیاسی؛ جهت مداخله دایمی در مبارزات روزمره توده ها؛ دست شما را بگرمی می فشارم!

زنده باد انقلاب!
زنده باد حاکمیت مستقیم و تمام و کمال تولیدکنندگان!
زنده با کمونیسم!

در تبعید، مهرماه ۱۴۰۱
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید