جمیل نظرگاهی: آتشفشان اعتراضات اجتماعی برای آزادی و برابری

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

نزدیک به سه هفته است که سراسر ایران تبدیل به یک آتشفشان عظیمی شده است، خروش و غلیان آتشفشان اعتراضات اجتماعی انسانهای آزادیخواه و برابری طلب، که ۴۳ سال است دیکتاتوری جمهوری اسلامی به عناوین مختلف سعی در سرکوب و خفه کردن صدای آنها را دارد. صدای زنان مبارزی است که به کمترین آزادی و برابری زن و مرد از لحاظ مدنی، حقوقی ،سیاسی و اقتصادی و لغو قوانین مرد سالارانه و کهنه پرستانه و آپارتاید جنسی راضی نخواهند شد. 

فشار اعتراضات سراسری که امروز بصورت شعله های آتش و خشم زنان و جوانان و توده های مردم رنجدیده و آزادیخواه و برابری طلب، قله ها و قصرهای سرمایه داران و دولت اسلامیشان را بلرزه در آورده است، خشم و کینه طبقاتی است که ظرف ۴۳ سال حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی، رویهم انباشته شده است.
استثمار شدید کارگران، بیکار سازی، حمله وسیع به سطح معیشت طبقه کارگر، ازدیاد و رونق حاشیه نشینی برای ذخیره نیروی کار با ارزان‌ترین دستمزد. ستم بر زنان و تقسیم جنسی انسانها به زن و مرد در قلمرو تولید بعنوان یک عامل اقتصادی و سیاسی در تضمین سود آوری و انباشت سرمایه تا از این طریق بتواند بین انسانهای کارگر و مزد بگیر تفرقه، شکاف ، رقابت و کشمکش ایجاد کند و با تضمین بخش‌های محروم تر، بمثابه ارتش ملیونی ذخیره بیکاران در جامعه ، به زندگی و معیشت کل طبقه کارگر حمله کنند و آن را در سطح بسیار نازلی نگه دارد.  مزید بر اینها تحمیل حجاب، بعنوان یک سمبل حقارت و بردگی، سمبل فرودستی زن.   تحمیل عقیده ای که باید زن بپذیرد که یک سوژه جنسی است، یک سوژه تحقیر و محرومیت است.  باز گذاشتن دست قوه اجرائی و قانون ارتجاعی و پوسیده اسلامی و مرد سالارانه و بربریتی که مرد را مالک زن حساب می‌کند تا از این طریق دست خشونت بر سر آنها باز باشد. ۴۳  سال است که این قوانین کثیف اسلامی و مرد سالارانه احساس شادی، رقص و پایکوبی و خوشی و آزادی و انسانیت را از نیمی از جمعیت این جامعه گرفته است.

جنبش کمونیستی کارگری، جنبش اجتماعی زنان ، انسانهای آزادیخواه و برابری طلب، جوانان و مردم رنجدیده و مبارز و انقلابی امروزه به قامت کل ایران بمیدان آمده و خیابان‌ها را تسخیر کرده اند.  امروز ارتجاع اسلامی سرمایه بر خود می لرزد که آگاهی سیاسی انسانهای فعال اجتماعی کوهی از آتشفشان اعتراضی انسانها را به حرکت در آورده است و می‌رود تا این لاشه متعفن و پوسیده را به زباله دان تاریخ بسپارد.
جنبش وسیع اعتراضی به مثابه یک آتشفشان خروشان و خشمگین، در کوتاهترین زمان، جامعه ایران را با وسعت بیش از ۱۲۴ شهر بزرگ و کوچک و ده ها دانشگاه و غیره در بر گرفته است.  ملیونها انسان معترض به این اعتراض وسیع علیه بربریت سرمایه داری اسلامی، علیه فقر و فلاکت، علیه بی حقوقی ، علیه بیکاری و عدم آزادی و علیه قوانین سرکوب و آپارتاید جنسی و تبعیض و علیه حجاب و سرکوب عریان‌، پیوستند.  خیابان‌ها نمادی دیگر پیدا کرد و به میدانی برای اعتراضات اجتماعی تبدیل شدند.  جنبش برابری زن و مرد در قامت خودش برای تغییر بنیادی قوانین کهنه و پوسیده اسلامی و مرد سالارانه بمیدان آمد و تمام حق خودش را می خواست و می خواهد.  این اعتراضات وسیعترین اعتراضات در طول حاکمیت ۴۳ ساله جمهوری اسلامی سرمایه با شرکت توده وسیعی از زنان آزادیخواه و برابری طلب بوده است.

در این اعتراضات زنان مبارز و آزادیخواه و برابری طلب مهر خودشان را بر سیمای سیاسی جامعه کوبیدند.  این اعتراضات اجتماعی فضای  جامعه را بیشتر متحول و قطبی کرده است.  جریان‌های ناسیونالیست کرد از احزاب دموکرات و کومله های زحمتکشان و جریان‌های مرکز همکاری احزاب کرد گرفته تا رضا پهلوی با اعلام اعتصاب و عزای عمومی قصد داشتند که  این اعتراضات اجتماعی را در جهت منافع خود بچرخانند و اعتراضات  خیابانی را تبدیل به  خانه نشینی مردم کنند.  اما توده های معترض اجتماعی نشان دادند که راه چاره خلاصی از بختک جمهوری اسلامی، نه خانه نشینی مردم، بلکه خیابان، میدان مبارزه اجتماعی خواهد بود.  ناسیو نالیسم از این تاکتیک راضی نشده بلکه خواستند مهر زبانی و قومی و محلی را به اعتراضات و محرک و بانی این اعتراضات یعنی قتل مهسی امینی، بکوبند.  اما بمیدان آمدن میلیونها انسان آزادیخواه و برابری طلب در سراسر ایران خط بطلانی بر این تفکرات ناسیونالیستی و قومی آنها کوبید.  مزید بر این اعتراضات سراسری مصاحبه پدر مهسی امینی این تعلقات زبانی و محلی را بکلی رد کرد و غیر واقعی خواند و آب سردی را روی نقطه عزیمتهای ناسیونالیستها ریخت.

اعتراضات اجتماعی این دوره بطور واقعی، با شرکت فعال وسیع زنان آزادیخواه و برابری طلب ،کل سیمای سیاسی جامعه را بدرجه ای عوض کرد. این اعتراضات وسیعترین، اعتراضات اجتماعی در طول حاکمیت ۴۳ ساله جمهوری اسلامی بوده است که در ادامه اعتراضات دی ماه ۸۶ و آبان ماه ۹۸ بوده، اما وسیعتر در ابعاد میلیونی، منسجم تر، معترض تر، سازما نیافته تر، با شعارهای رادیکالتری که سیستم سیاسی و حاکمیت کل جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است.  بطور واقعی و مادی زمینه های اعتراضات جاری، سالها است که توسط اعتصابات کارگران هفت تپه و فولاد و پتروشیمی و نفت و غیره و غیره هموار و آماده شده و زمینه این پیشروی را بطور واقعی فراهم کرده است.  به یقین می توان گفت که زمینه این جنبش اعتراضی بر شانه های طبقه کارگر و تعرضشان به سرمایه و حاکمیت قرار دارد.

این جنبش اعتراضی، با شعارها و نقطه عزیمت هایش نشان داده است که هیچ توهمی به جمهوری اسلامی ندارد و وارد فاز جدیدی برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی شده است.  شرط موفقیت این جنبش در پیوند با مبارزات عملی و اعتراضات و اعتصابات کارگری دارد. نبض ماشین سرکوب جمهوری اسلامی چه از نظر جابجائی، چه از نظر اقتصادی و غیره در دست طبقه کارگر قرار دارد.   قطع امکانات حمل و نقل و خواباندن چرخ اقتصادی جامعه، تمام توان را  از جمهوری اسلامی خواهد گرفت و آن را ناتوان خواهد کرد. طبقهٔ کارگر، معضل زنان را معضل و مساله خود و رهائی آنان را امر خود می داند. در واقع، طبقه کارگر آزاد نخواهد شد مگر اینکه جامعه را آزاد کند.  طبقهٔ کارگر آگاه می تواند نقطه پایانی بر ناابرابری سیاسی و اقتصادی  زن، بر آپارتاید جنسی، خشونت به زن و قوانین زن ستیز و فرهنگ طبقه حاکمه بگذارد.

سوا ل اساسی این است که طبقهء کارگر بر کدام بستر و شرایط وارد کشمکشهای طبقاتی برای تغییر و تحول در وضعیت موجود می شود؟ آیا این بستر و زمینه در حال حاضر وجود دارد؟ آیا طبقه کارگر آماده است؟  وارد شدن طبقه کارگر برای گسترش و رهبری مبارزات اجتماعی و قیام بر علیه حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه، صرفا برای براندازی حکومت نیست، بلکه برای بدست گرفتن قدرت و حفظ آن است. طبقه کارگر باید آمادگی و توان گرفتن قدرت را داشته باشد و از لحاظ مادی و سیاسی هم، قادر به نگهداری آن باشد‌.  در شرایط موجود و با وجود تداوم اعتراضات اجتماعی طبقه کارگر باید از این موقعیت و شرایط برای تشکیل مجامع عمومی و شورا ها و سازمان دادن خود استفاده و فورا اقدام کند، خود را برای مبارزه اجتماعی با سرمایه، با متشکل کردن خود و سازمان دادن اجتماعیش آماده کند.  وارد شدن به این فاز برای طبقه کارگر لازم و حیاطی است.

 
7 مهر 1401