44 منتخب سایت

رویای امپراتوری شکست خورده جمهوری اسلامی در سوریه

ایران

این گزارش ویژه، حاصل ماه‌ها تحقیق میدانی و بررسی اسناد محرمانه‌ای‌ست که خبرنگاران رویترز پس از سقوط حکومت بشار اسد از ساختمان سفارت ایران در دمشق و دیگر مراکز قدرت نرم جمهوری اسلامی گردآوری کرده‌اند.

در این گزارش، برای نخستین‌بار جزئیات برنامه‌ی بلندپروازانه ایران برای بازسازی سوریه — که از مدل «طرح مارشال» آمریکا الگوبرداری شده بود — و دلایل شکست کامل آن آشکار می‌شود؛ از قراردادهای میلیاردی، پروژه‌های رهاشده، و بدهی‌های پرداخت‌نشده تا تأثیر تحریم‌ها، فساد داخلی، و فروپاشی محور مقاومت. این مستند تحلیلی، تصویری بی‌سابقه از جاه‌طلبی‌های اقتصادی ایران در منطقه و واقعیت فرجام آن ارائه می‌دهد.

"ایران رؤیای امپراتوری در سوریه داشت؛ اسناد محرمانه سفارت نشان می‌دهند چرا شکست خورد"

ایران برنامه‌ای بزرگ برای سوریه داشت — طرحی که مستقیماً برگرفته از الگوی کشوری بود که تهران آن را دشمن قسم‌خورده خود می‌داند.
چنان‌که ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم با سرمایه‌گذاری میلیارد دلاری در بازسازی اروپا، سلطه جهانی خود را تثبیت کرد، ایران نیز قصد داشت با بازسازی سوریه ویران‌شده از جنگ، همان مسیر را در خاورمیانه طی کند.

این برنامه بلندپروازانه در یک گزارش رسمی ۳۳ صفحه‌ای از سوی واحد سیاست‌گذاری اقتصادی ایران در سوریه تشریح شده است. در این گزارش بارها به “طرح مارشال” آمریکا اشاره شده — طرحی که به بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم منجر شد. ارائه‌نامه‌ای همراه این گزارش آمده که می‌گوید: «این استراتژی باعث شد اروپا به آمریکا متکی شود» از طریق ایجاد «وابستگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی-فرهنگی.»

این سند که تاریخ آن مه ۲۰۲۲ است، توسط تیم اقتصادی ایران مستقر در سوریه تهیه شده و خبرنگاران رویترز آن را در جریان بازدید از سفارت غارت‌شده ایران در دمشق در دسامبر گذشته یافته‌اند. این سند در میان صدها برگه دیگر از جمله نامه‌ها، قراردادها و نقشه‌های زیرساختی یافت شد که در نقاط مختلف پایتخت، از جمله همین سفارت، کشف شدند و پرده از تلاش ایران برای جبران میلیاردها دلاری که صرف حفظ بشار اسد کرده بود، برداشتند.

در این سند استراتژیک، هدف ایران ساخت یک امپراتوری اقتصادی بود و تعمیق نفوذ در سوریه، متحد نزدیکش.

در یکی از بندهای گزارش آمده: «فرصتی ۴۰۰ میلیارد دلاری برای بازسازی سوریه.»

اما این رؤیای امپریالیستی پس از آن نقش بر آب شد که شورشیان ضدایرانی، بشار اسد را در دسامبر از قدرت برکنار کردند. دیکتاتور سرنگون‌شده به روسیه گریخت. نیروهای شبه‌نظامی، دیپلمات‌ها و شرکت‌های ایرانی با شتاب کشور را ترک کردند. سفارت ایران در دمشق توسط سوری‌هایی که سقوط اسد را جشن می‌گرفتند، غارت شد.

سندها و ماه‌ها گزارش‌ میدانی، تصویر جدیدی از تلاش نافرجام ایران برای تبدیل سوریه به یک دولت وابسته و سودآور ترسیم می‌کنند.

خبرنگاران رویترز با دوازده تاجر ایرانی و سوری مصاحبه کردند، شبکه‌ای از شرکت‌های ایرانی که در مناطق خاکستری تحریم‌ها فعالیت می‌کردند را ردیابی کردند، و از پروژه‌های رهاشده ایران بازدید کردند — شامل اماکن مذهبی، کارخانه‌ها، تأسیسات نظامی و غیره. این سرمایه‌گذاری‌ها در برابر حملات شبه‌نظامیان، فساد داخلی و تحریم‌ها و بمباران‌های غربی دوام نیاوردند.

یکی از این پروژه‌ها، نیروگاه ۴۱۱ میلیون یورویی در لاذقیه بود که توسط یک شرکت مهندسی ایرانی ساخته می‌شد و اکنون متوقف شده است. پروژه استخراج نفت در بیابان‌های شرق سوریه رها شده است. پل راه‌آهن رود فرات با هزینه ۲۶ میلیون دلار که توسط یک خیریه ایرانی وابسته به آیت‌الله علی خامنه‌ای ساخته شده بود، سال‌ها پیش در حمله هوایی ائتلاف آمریکایی نابود شد و نه بازسازی شد، نه هزینه‌اش پرداخت شد.

حدود ۴۰ پروژه در اسناد سفارت تنها بخشی از سرمایه‌گذاری‌های ایران را نشان می‌دهند. اما فقط در همین مجموعه، رویترز محاسبه کرده که بدهی‌های پرداخت‌نشده سوریه به شرکت‌های ایرانی تا پایان جنگ دست‌کم به ۱۷۸ میلیون دلار می‌رسد. نمایندگان پیشین مجلس ایران، بدهی کل دولت اسد به ایران را بیش از ۳۰ میلیارد دلار تخمین زده‌اند.

یکی از بازرگانان ایرانی به نام حسن شاخصی، ۱۶ میلیون یورو از قطعات خودرو را به بندر لاذقیه ارسال کرده بود. او گفت: «من دفتر و خانه‌ام را در سوریه راه‌اندازی کرده بودم. همه‌اش از بین رفت.» وی اضافه کرد: «هیچ‌گاه پولی بابت کالاهایم دریافت نکردم، آن‌ها ناپدید شدند. امیدوارم تاریخچه طولانی ایران و سوریه، با این اتفاقات، به فراموشی سپرده نشود. الان باید به فکر کسب‌وکار در جای دیگری باشم.»

بنابر این گزارش، تلاش ایران برای الگوبرداری از طرح مارشال آمریکا و ساختن امپراتوری اقتصادی در سوریه، در نهایت، به سرنوشتی دچار شد که بیشتر به شکست‌های آمریکا در عراق و افغانستان شباهت داشت.

ورود زودهنگام ایران به جنگ داخلی سوریه در حمایت از بشار اسد، باعث تعمیق نفوذ تهران در این کشورِ دارای دسترسی استراتژیک به دریای مدیترانه شد. اما داستان سرمایه‌گذاری‌هایی که به هدر رفتند، نشان‌دهنده‌ی ریسک مالی بزرگی بود که ایران پذیرفت و چگونگی آسیبی که وابستگی متقابل میان دو دولت طردشده، یعنی سوریه و ایران، به هر دوی آن‌ها وارد کرد.

برای حاکمان ایران، سقوط اسد و فروپاشی طرح‌هایشان در سوریه، در زمانی بسیار حساس رخ داد — زمانی که متحدان اصلی جمهوری اسلامی، یعنی حزب‌الله در لبنان و حماس در غزه، توسط اسرائیل ضربه‌های سنگینی خورده‌اند. تهران تحت فشار دولت ترامپ برای امضای توافقی جهت محدودسازی برنامه هسته‌ای خود قرار دارد، در غیر این صورت ممکن است با اقدام نظامی مواجه شود. رقبای منطقه‌ای ایران، مانند ترکیه و اسرائیل، در حال پر کردن خلأ حاصل از خروج ایران در سوریه هستند. دولت تازه‌تأسیس سوریه، که اکنون وظیفه بازسازی کشور جنگ‌زده را بر عهده دارد، باید با پروژه‌های زیربنایی نیمه‌کاره‌ای مواجه شود که هنوز تعیین تکلیف نشده‌اند.

رئیس‌جمهور جدید سوریه، احمد الشراء، در مصاحبه‌ای در دسامبر گفت:

«مردم سوریه زخمی از ایران دارند، و برای درمان آن نیازمند زمان زیادی هستیم.»

خبرنگاران رویترز پس از سقوط اسد، به مراکز قدرت نرم ایران در سوریه — دفاتر دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی — سر زدند و در جریان آن، حدود ۲۰۰۰ سند از جمله قراردادهای تجاری، طرح‌های اقتصادی و مکاتبات رسمی را عکاسی کردند و در محل باقی گذاشتند. سپس با کمک هوش مصنوعی، از جمله دستیار حقوقی CoCounsel که متعلق به تامسون رویترز است، اسناد را خلاصه و تحلیل کردند.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در دسامبر گفت که انتظار دارد رهبری جدید سوریه، تعهدات پیشین را محترم بشمارد. اما این موضوع برای دولت جدید، که توسط گروهی با پیشینه شورشی به نام “هیات تحریر شام” اداره می‌شود — گروهی که با حمایت ایران جنگیده است — در اولویت نیست.

مقام‌های دولت جدید سوریه، از جمله احمد الشراء، به درخواست‌های رویترز برای اظهارنظر درباره نقش ایران در رژیم سابق پاسخی ندادند. گروه هیات تحریر الشام، که منشأیی در القاعده داشته، سال‌ها پیش ارتباط خود با این شبکه را قطع کرده و اکنون مدعی‌ست می‌خواهد سوریه‌ای دموکراتیک و فراگیر بسازد. با این حال، برخی سوری‌ها — به‌ویژه اقلیت‌های غیرسنی — نگران آن‌اند که این گروه همچنان اهداف جهادی برای تشکیل حکومت اسلامی را دنبال می‌کند.

برای اکثریت سوری‌ها، خروج اسد و شبه‌نظامیان وابسته به ایران، دلیل جشن و شادمانی بود. اما کسانی که در همکاری با ایران کار می‌کردند، احساسات متناقضی دارند؛ چون خروج ایرانی‌ها منجر به از بین رفتن بسیاری از منابع درآمد آن‌ها شده است.

مهندسی سوری که در نیروگاه متوقف‌شده لاذقیه با ایرانی‌ها همکاری می‌کرد، به خبرنگار رویترز گفت:

«ایران این‌جا بود، این واقعیت بود، و من مدتی از آن کسب درآمد می‌کردم.»

او که برای جلوگیری از تلافی‌جویی به خاطر همکاری با ایران، درخواست کرد نامش فاش نشود — با توجه به موج قتل‌های انتقام‌جویانه علیه همکاران رژیم پیشین — افزود که پروژه لاذقیه به‌خاطر مشکلات مالی، فساد داخلی سوریه و کارکنان ناکارآمد ایرانی با مشکل مواجه شد.
او گفت:

«این نیروگاه می‌توانست آینده سوریه را متحول کند.»

ایران در سوریه – طرحی که به شکست ختم شد

عباس اکبری، مدیر ساخت‌وساز سپاه پاسداران، مسئول اجرای برنامه اقتصادی ایران در سوریه بود. او در مارس ۲۰۲۲ با سر و صدای زیادی به عنوان رئیس «ستاد توسعه روابط اقتصادی ایران و سوریه» منصوب شد؛ نهادی که وظیفه‌اش توسعه تجارت و بازگشت سرمایه‌ ایران در سوریه بود. تیم او همان گزارشی را تهیه کرد که در آن، طرح مارشال آمریکا به‌عنوان الگو معرفی شده بود.

اکبری برای اجرای پروژه‌های غیرنظامی، از هم‌رزمانش در سپاه پاسداران – شاخه‌ای نخبه از نیروهای مسلح ایران – برای پشتیبانی لجستیکی کمک گرفت. رویترز در سفارت غارت‌شده ایران، نامه‌هایی پیدا کرد که به امضای اکبری رسیده و جزئیات پروژه‌هایی که او حمایت کرده بود و هزینه‌هایی که صرف شده بود را نشان می‌دادند. در کنار این اسناد، گاوصندوقی قرار داشت و همچنین یک بسته مواد منفجره C4 که توسط مبارزانی که از ساختمان محافظت می‌کردند، کشف شد. اکبری به درخواست رویترز برای اظهار نظر پاسخ نداد.

ورود ایران به سوریه مدت‌ها پیش از ظهور اکبری آغاز شده بود. گروه مپنا، یکی از شرکت‌های بزرگ زیرساختی ایران که مهندس سوری پروژه لاذقیه در آن مشغول بود، اولین قرارداد بزرگ خود را در سال ۲۰۰۸ برای توسعه یک نیروگاه در نزدیکی دمشق دریافت کرد. سپس قراردادی دوم برای ساخت نیروگاهی دیگر در حوالی حمص امضا کرد.

این قراردادها بخشی از گسترش سرمایه‌گذاری‌های ایران در سوریه در سال‌های منتهی به قیام ۲۰۱۱ علیه اسد بودند، زمانی که تحریم‌های آمریکا، هر دو کشور را از ارتباط با غرب محروم کرده بود. این‌ها میوه‌ی رابطه‌ای بودند که به انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران بازمی‌گشت — زمانی که ایران شاه را برکنار کرد و جمهوری اسلامی را بنا نهاد.

پدر بشار اسد، حافظ اسد، اولین رهبر عرب بود که جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و به آیت‌الله خمینی در جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ کمک تسلیحاتی داد. آن‌ها در جنگ داخلی لبنان نیز در کنار هم جنگیدند — ایران از طریق نیروی نیابتی‌اش، حزب‌الله. در ادامه نیز برای مقابله با اشغال عراق توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳، به اعزام نیرو و سلاح روی آوردند.

سرمایه‌گذاری‌های سیاسی ایران در عراق، سوریه و لبنان سال‌ها برایش ثمربخش بود. مانند ایران، عراق و لبنان نیز دارای جمعیت قابل‌توجه شیعه بودند، و شبه‌نظامیان شیعه‌ای که توسط سپاه پرورش یافته بودند، در دولت‌های پیاپی بغداد و بیروت قدرت پیدا کردند. سوریه به مسیر اصلی انتقال سلاح و نیرو در محور مقاومت بدل شد — اصطلاحی که ایران برای متحدان و گروه‌های مسلح ضداسرائیلی خود به کار می‌برد.

سوریه همچنین اهمیت مذهبی برای ایران داشت. هر سال صدها هزار زائر ایرانی برای زیارت مرقد حضرت زینب، نوه پیامبر اسلام، به حومه جنوبی دمشق سفر می‌کردند.

روابط اقتصادی ایران و سوریه در میانه دهه ۲۰۰۰ رونق گرفت، درست زمانی که مپنا اولین قراردادهای خود را گرفت. اما سپس، در سال ۲۰۱۱، قیام مردم سوریه علیه حکومت اسد آغاز شد؛ بخشی از موج بهار عربی. این شورش، منافع نظامی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی ایران را تهدید کرد.

صدها هزار سوری علیه حکومتی که تحت سلطه اقلیت علوی — شاخه‌ای از اسلام شیعی — بود، قیام کردند. سرکوب خشن این اعتراضات، آن‌ها را به یک شورش مسلحانه تبدیل کرد که به‌تدریج در کنترل گروه‌های سنی اسلام‌گرا درآمد. جنگ داخلی باعث بروز شکاف‌های قومی-مذهبی شد و سوریه را، که خانه سنی‌ها، شیعیان، مسیحیان، علوی‌ها، کردها و دیگر اقلیت‌ها بود، به آشوب کشاند.

ایران شیعه — همراه با حامی دیگر اسد یعنی روسیه — به کمک او شتافت و نیرو و سلاح اعزام کرد. ایران همچنین مهندسان و کارآفرینان خود را به سوریه فرستاد.

فاجعه‌ سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی – از آدم‌ربایی تا فساد

در دسامبر ۲۰۱۱، واقعیت سخت فعالیت در سوریه‌ی جنگ‌زده، خود را به ایران نشان داد. شورشیان سوری هفت ایرانی شاغل در پروژه نیروگاه جندر، واقع در نزدیکی حمص، را ربودند؛ این خبر را رسانه‌های رسمی ایران منتشر کردند. طبق نامه‌ای از مپنا به وزارت برق سوریه در سال ۲۰۱۸ که رویترز آن را مشاهده کرده، دو نفر از این افراد کشته شدند.

اما این بحران نه‌تنها باعث عقب‌نشینی مپنا نشد، بلکه سرمایه‌گذاری این شرکت را عمیق‌تر کرد. مپنا قراردادهای جدیدی برای تعمیر شبکه آسیب‌دیده برق سوریه که تا سال ۲۰۱۵ به کمتر از نصف ظرفیت پیش از جنگ رسیده بود، دریافت کرد. بلندپروازانه‌ترین پروژه این شرکت، ساخت نیروگاه لاذقیه بود.

به گفته مهندس سوری شاغل در پروژه و همچنین نامه‌هایی که رویترز مشاهده کرده، این پروژه از همان آغاز، پرهزینه و پرمشکل بود.
او گفت:

«قرار بود پروژه لاذقیه حدود ۲۰ ماه زمان ببرد، از حوالی سال ۲۰۱۸ آغاز شده بود. الان کاملاً متوقف شده.»

مپنا در نوامبر ۲۰۲۴ — تنها یک ماه پیش از سقوط اسد — اعلام کرد که ساخت این نیروگاه تقریباً در نیمه مسیر قرار دارد.

این مهندس سوری توضیح داد که دولت سوریه شرکت پیمانکاری‌ای را تحمیل کرده بود که با خانواده اسد مرتبط بود و بیشتر کارگران و مهندسان آن بی‌تجربه بودند. او افزود که برخی از کارکنان خود مپنا هم با شایستگی انتخاب شده بودند، و برخی دیگر تنها به‌واسطه ارتباطاتشان در ایران منصوب شده بودند.

او گفت:

«همیشه مشکلات مالی وجود داشت: تأخیر در پرداخت‌ها بین دولت‌ها، نوسانات ارزی. همه‌چیز پیچیده شده بود.»

گزارش او درباره مشکلات پرداختی و بوروکراسی سوریه با نامه‌های موجود در سفارت ایران تأیید می‌شود. این اسناد نشان می‌دهند که سرمایه‌ خود مپنا نیز در معرض خطر بوده است.

در نامه‌ای از سال ۲۰۱۷، شرکت مپنا به سفیر ایران در سوریه نوشت که دولت سوریه مفاد توافق‌نامه‌های نهایی‌شده را تغییر داده و در نتیجه، مپنا مجبور شده کل هزینه پروژه نیروگاه لاذقیه را خودش تأمین کند — و همچنین پروژه‌ای دیگر را که قرار بود با ۶۰٪ تأمین مالی از سوی مپنا اجرا شود، به‌طور کامل تأمین نماید.

یک سال بعد، رئیس وقت مپنا در نامه‌ای به وزیر برق سوریه شکایت کرد که دولت سوریه به پیشنهاد این شرکت برای ارسال قطعات به نیروگاه حلب توجه نکرده و در تصویب قراردادهای دیگر تعلل به خرج داده است. در همین حین، مپنا میلیون‌ها یورو هزینه متحمل شده بود.

در پایان آن نامه‌ی سال ۲۰۱۸، عباس علی‌آبادی، رئیس وقت مپنا و وزیر انرژی فعلی ایران، نوشت:

«گروه مپنا هرگز برادران خود در وزارت برق سوریه را در طول هفت سال جنگ داخلی تنها نگذاشته، در حالی‌که همه شرکت‌های خارجی کشور را ترک کرده‌اند.»

وزارت انرژی، علی‌آبادی و کارکنان مپنا به درخواست‌های رویترز برای اظهارنظر پاسخ ندادند. این شرکت تا به امروز علناً اعلام نکرده که در سوریه چقدر هزینه کرده یا آیا مطالبات خود را دریافت کرده است یا نه.

بر اساس نامه‌های داخلی، اکبری گاهی به مپنا کمک لجستیکی می‌کرد. این کمک‌ها شامل درخواست از یگان‌های سپاه برای تخصیص سوخت به پروژه‌های مپنا می‌شد.

مپنا تا تابستان ۲۰۲۲ بخشی از نیروگاه حرارتی حلب را بازسازی کرده بود. اسد در بازدیدی تبلیغاتی از این نیروگاه عکس گرفت. سایر پروژه‌ها همچنان در دست اجرا بودند. نیروگاه جندر، که در جریان جنگ آسیب دیده بود، اکنون با ظرفیتی کاهش‌یافته کار می‌کند.

همان مهندس سوری در سال ۲۰۲۱ پروژه لاذقیه را ترک کرد؛ چرا که حاضر به همکاری با پیمانکار وابسته به اسد نبود و پروژه را از نظر مالی و اجرایی شکست‌خورده می‌دانست.
او گفت:

«از آن زمان به بعد، پیدا کردن شغل دائمی برایم دشوار شده. من عضو اقلیت علوی هستم و اکنون در خانه پنهان شده‌ام، چون کشور دوباره درگیر خشونت‌های فرقه‌ای شده.»

تحریم، فساد و بدهی – جبهه‌های شکست ایران در اقتصاد سوریه

مشکلات امنیتی و مالی مپنا، در دیگر شرکت‌های ایرانی فعال در سوریه نیز تکرار شد.

شرکت کوپر ورد (Copper World)، یک شرکت خصوصی مستقر در تهران که در زمینه تولید سیم‌کشی الکتریکی فعالیت می‌کرد، درست پیش از آغاز جنگ برنده مناقصه‌ای برای تأمین کابل برای یک شرکت سوری شده بود. با آغاز درگیری‌ها، این سرمایه‌گذاری بی‌ثبات به نظر رسید.ذ

به گفته فردی مطلع از قراردادها، شورشیان سوری محموله‌ای به ارزش میلیون‌ها دلار را در سال ۲۰۱۲ سرقت کردند. این فرد افزود که کوپر ورد به دلیل تحریم‌ها و بسته بودن بازارهای دیگر، ناچار شد همچنان در سوریه بماند. این شرکت توانست بخشی از ضرر خود را از طریق دادگاه‌های سوریه جبران کند. با این حال، مبلغی که از بیمه ملی سوریه طلب داشت، هیچ‌گاه پرداخت نشد.

همان منبع گفت شرکت سوری برای اعطای قرارداد جدید از کوپر ورد خواست ۵۰ هزار دلار پرداخت کند — و هم‌زمان، همان قرارداد را با یک شرکت رقیب مصری نیز منعقد کرده بود. دو شرکت در نهایت متوجه شدند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. رویترز نتوانست مشخص کند سرانجام این معامله چه شد.

در نمونه‌ای دیگر، یک شرکت انتقال پول سوری، هنگام انتقال مبالغ به کوپر ورد، نرخ ارز قدیمی را به‌کار برده بود، در حالی که لیر سوریه به شدت سقوط کرده بود و این موضوع باعث شد که شرکت ایرانی ضرر کند.

همان منبع گفت:

«انتقال پول بانکی و نوسانات ارزی، آن تجارت را از بین برد.»

نامه‌ای از سوی کوپر ورد که در سفارت ایران پیدا شده، نشان می‌دهد این شرکت از عباس اکبری خواسته بود تا برای حل مشکلات مالی‌اش در سوریه پادرمیانی کند. این نامه از او خواسته بود تا از بانک مرکزی سوریه و شرکت انتقال پول بخواهد ۲.۴ میلیون دلار بدهی این شرکت را پرداخت کنند.

همچنین پلی روی رود فرات که توسط یک خیریه ایرانی با بودجه ۲۶ میلیون دلار ساخته شده بود، سال‌ها پیش در حمله هوایی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا نابود شد. رویترز تصاویر ماهواره‌ای و ویدیویی از این پل را تأیید کرده است.

جدولی جداگانه از پروژه‌ها، مطالبات معوقه و هزینه‌های اضافی، که توسط مقام‌های ایرانی حاشیه‌نویسی شده بود، ده‌ها مورد تأخیر و مشکل پرداخت در سایر شرکت‌ها را نیز ثبت کرده بود.

با این حال، با وجود همه‌ی این دشواری‌ها، ایران بر حضور اقتصادی خود در سوریه اصرار داشت.

در سال ۲۰۱۱، تنها چند روز پیش از ماجرای گروگان‌گیری کارکنان مپنا، ایران توافق‌نامه تجارت آزاد با تمرکز بر صنایع، معادن و کشاورزی، با سوریه امضا کرد. سپس در سال ۲۰۱۳، یک خط اعتباری به ارزش ۳.۶ میلیارد دلار در اختیار دولت دمشق گذاشت، و در سال ۲۰۱۵ نیز خط اعتباری دیگری به ارزش ۱ میلیارد دلار اختصاص یافت — اولین سری از وام‌های کلانی که به سوریه کمک می‌کرد واردات از جمله نفت را تأمین کند.

سازمان ملل در سال ۲۰۱۵ تخمین زد که ایران سالانه ۶ میلیارد دلار در سوریه هزینه می‌کند. ایران این ارقام را اغراق‌آمیز خوانده اما رقم رسمی‌ای ارائه نکرده است.

از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰، ایران و سوریه مجموعه‌ای از توافق‌نامه‌ها امضا کردند تا تهران بتواند بخشی از بدهی‌های خود را پس بگیرد. این توافق‌ها شامل واگذاری زمین‌های کشاورزی به ایران، صدور مجوز برای تبدیل ایران به یکی از اپراتورهای تلفن همراه، پروژه‌های مسکن، حقوق استخراج فسفات و قراردادهای اکتشاف نفت می‌شد.

با این حال، بررسی‌های رویترز نشان داد که بسیاری از این پروژه‌ها نیز با مشکلات مشابهی از جمله تحریم‌ها، کمبود نیروی انسانی، مسائل امنیتی و درآمد ناچیز مواجه شدند. هیچ‌کدام از شرکت‌های درگیر در این پروژه‌ها به درخواست‌های رویترز برای اظهار نظر پاسخ ندادند.

در همین حین، ایران در حال باختن قراردادهای اقتصادی به دیگر کشورها بود. مطالعه‌ای که توسط ستاد اقتصادی تحت رهبری اکبری تهیه شده بود، اشاره کرده که دیگر متحد بزرگ سوریه یعنی روسیه، در عوض پروژه‌های پرهزینه، بر بخش‌های سودآوری مانند نفت و گاز متمرکز شده است.
و تنها هفت ماه پس از توافقی که اجازه می‌داد ایران اداره بندر لاذقیه را در دست بگیرد، دولت سوریه اجاره‌نامه این بندر را با یک شرکت فرانسوی تمدید کرد.

سقوط نهایی – بازگشت به هیچ

اکبری و رؤسای او در تهران، تا زمان انتصاب رسمی او در سال ۲۰۲۲ به خوبی می‌دانستند که سرمایه‌گذاری ایران در سوریه ثمربخش نبوده است. گزارشی که در آن به طرح مارشال اشاره شده، در زمان مدیریت او تهیه شد. در این گزارش فهرستی از مشکلات ایران در سوریه آمده بود — از جمله مشکلات بانکی و حمل‌ونقل، «نبود امنیت» و پیچیدگی‌های اداری.

در این گزارش همچنین به آژانس توسعه‌ای آمریکا (USAID) اشاره شده بود — نهادی که دولت ترامپ در حال کاهش بودجه‌اش بود. ایرانی‌ها USAID را مدلی موفق برای قدرت نرم و اقتصادی آمریکا می‌دانستند — الگویی برای «ملت‌سازی» که قصد داشتند در سوریه پیاده‌ کنند. به‌زعم نویسندگان این مطالعه، چنین الگویی می‌توانست به ایران در «افزایش امنیت منطقه‌ای» کمک کند و در عین حال، تحریم‌های آمریکا را «خنثی» سازد.

در حالی‌که کشورهای دیگر در این گزارش به‌طور مشخص نام برده نشده‌اند، نویسندگان ایران را در «خط مقدم» نبرد با اسرائیل توصیف کرده‌اند و سوریه را حلقه‌ای حیاتی در ارتباط با حزب‌الله لبنان دانسته‌اند. پروژه‌های قدرت نرم منطقه‌ای ایران شامل کمک‌های خیریه، پروژه‌های عمرانی در عراق و تأمین مالی حوزه‌های علمیه در لبنان نیز ذکر شده‌اند — که در داخل ایران، به‌ویژه در میان مردمی که با بحران اقتصادی مواجه‌اند، به‌طور فزاینده‌ای مورد انتقاد قرار گرفته‌اند.

زمانی که اکبری کار خود را آغاز کرد، اسد با کمک ایران و روسیه، شورش‌ها را تقریباً سرکوب کرده بود.

ایران برخی پاداش‌های راهبردی را کسب کرده بود: نفوذ در ارتش سوریه را افزایش داد، شبه‌نظامیان محلی تربیت کرد و در کنار آن‌ها، نیروهای نیابتی خارجی را در شهرهای کلیدی مانند دمشق، زینبیه و حلب مستقر کرد.

اما با فروکش کردن درگیری‌ها، علاقه‌مندی تجار ایرانی به سرمایه‌گذاری در سوریه کاهش یافت. تحلیل داده‌های ثبت‌شده در سوریه نشان می‌دهد در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، تنها سالانه ۱۱ شرکت ایرانی در سوریه ثبت شده‌اند — رقمی تقریباً برابر با بدترین سال‌های جنگ داخلی.

در نامه‌ای از سوی نهاد تحت ریاست اکبری به سفیر ایران در سوریه آمده بود:

«ناتوانی بانک‌های سوری در پرداخت بدهی‌های شرکت‌های ایرانی، مانع اصلی سرمایه‌گذاری است.»

این نهاد «بوروکراسی پیچیده سوریه» را عامل این وضعیت دانسته بود. در کنار گزارش اصلی در سفارت ایران، یک ارائه‌نامه پاورپوینت نیز وجود داشت که پیشنهاد می‌کرد برای حل مشکل، باید با «ذی‌نفعان کلیدی و مافیای اقتصادی و تجاری سوریه» آشنا شد.

ارزیابی این نهاد این بود که تحریم‌ها همچنان مانع از همکاری سوریه با غرب می‌شود و ایران یکی از معدود گزینه‌های باقی‌مانده برای این کشور خواهد بود. دیگر گزینه‌ها کشورهای عربی و ترکیه بودند که پس از سال‌ها حمایت از مخالفان اسد، روابط خود با دمشق را احیا کرده‌اند.

اکبری به فعالیت خود ادامه داد. در یکی از تصاویر ضمیمه گزارش‌های داخلی، او در کنار وزیر صنایع سوریه در هتلی در حلب دیده می‌شود. در صورت‌جلسه آمده است:

«آقای اکبری از طرف سوری خواست تا کارخانه‌های نیمه‌کاره را برای ورود شرکت‌های ایرانی شناسایی کند.»

در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، ایران توافق‌نامه‌های جدیدی با سوریه امضا کرد — از جمله تأسیس بانک مشترک، تجارت بدون تعرفه، و تلاش دوم برای انجام تراکنش‌ها با استفاده از ارزهای محلی به‌جای دلار، با هدف دور زدن تحریم‌ها.

اما زمان برای اکبری و مأموریتش، به پایان رسیده بود.

ترک صحنه – ویرانه‌ای از بلندپروازی‌ها

در سفارت ایران در دمشق، هتل مهندسان ایرانی در کنار حرم حضرت زینب، و یک مرکز فرهنگی نزدیک آن، اسناد، اشیای باقی‌مانده و تجهیزات نظامی، همگی نشان‌دهنده‌ی ترکیبی از قراردادها، طرح‌ها، تبلیغات دینی و لجستیک نظامی-صنعتی بودند.

در مرکز فرهنگی، کنار کتاب‌هایی درباره فقه اسلامی و اثری با عنوان «شناخت شیعه»، فرم‌هایی برای عضویت زنان ایرانی در بسیج دیده می‌شد. در میان طرح‌های نیمه‌تمام برای تزئین حرم، دفترچه‌ای بود که در آن یکی از کارگران ایرانی، در حال یادگیری زبان عربی بود.

با وجود تمامی مشکلات، ایران همچنان برای نگهداری از حرم حضرت زینب هزینه می‌کرد. طبق اسناد موجود، به خانواده‌های ایرانی ساکن منطقه حقوق پرداخت می‌شد و شبه‌نظامیان نیز در نزدیکی مستقر بودند.

سقوط بشار اسد در سال گذشته، خط بطلانی بر برنامه‌ی اکبری در سوریه کشید. تا آن زمان، اسرائیل تقریباً تمام محور مقاومت ایران را در هم کوبیده بود: رهبران حماس در غزه، حزب‌الله در لبنان و فرماندهان کلیدی سپاه در سوریه، همگی هدف قرار گرفته بودند.

در آوریل ۲۰۲۴، حمله‌ی هوایی اسرائیل ساختمان کنسولگری ایران را در دمشق با خاک یکسان کرد و وقتی کارکنان سفارت ایران گریختند، یک پایگاه دیگر برای غارت‌کنندگان سوری کمتر باقی گذاشت.

ابوغسان، یکی از رزمندگان دولت جدید سوریه که پس از سقوط اسد از سفارت محافظت می‌کرد، گفت:

«ما یک بسته مواد منفجره را در راهرو پیدا کردیم و چند جعبه مهمات خالی. مردم محلی مدام به این‌جا می‌آیند دنبال طلا یا پول. اما این‌جا دیگر چیزی برای بردن ندارد.»