44 منتخب سایت

سنگر مذاکرات! "دقیقه های نود" و وعده های پوشالی!

جدال دیدگاه‌ها

در آخرین لحظات دیروز، یازدهم اردیبهشت، اول ماه مه، وزیر خارجه عمان در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که: دور چهارم مذاکرت غیرمستقیم آمریکا و ایران که قرار بود با میانجیگری عمان شنبه سه ماه مه، ١٣ اردیبهشت، در روم برگزار شود، فعلا و تا اطلاع ثانوی به دلیل "لجستک"، به تعویق افتاده است.  

همزمان با این اعلام، در رسانه ها و شبکه های آجتماعی آنها موجی از پست هایی مبتی بر "گمانه زنی" ها، "تحلیل ها"،  "ناامیدی" ها و" ترس و هراس" ها در مورد علل به تعویق افتادن این مذاکرات و نتایج و عواقب آن، به جریان افتاد! تا جایی که به فضای عمومی ایران بازمیگردد، غالبا هرآنچه که رسانه ها و مقامات حکومتی، اصولگرا یا "اصلاح طلب" در مورد علل این رویداد و همه رویدادهای سیاسی و اجتماعی اعلام می کنند، برداشت مردم تماما برخلاف آن است و داعیه های حکومت از نظرشان "دروغ" است. این واقعیت رابطه اعتماد پایین به بالا در ایران است. 

 بعنوان یک قاعده در "ژورنالیسم بازاری" غالبا کمتر تمام دلایل چنین رویدادهای را میتوان از لابلای جزئیات رسانه های اصلی و داعیه مقامات دریافت کرد. نه چهره های خندان و "امیدوار کننده" تیم پزشکیان و زبان "شسته رفته" آنها حول مذاکرت، نه عروتیز های کیهان و هشدارها و  "لات بازی" های تیم "اصولگرایان" در مورد مذاکرات، نه "وعده های" خوب" وهمزمان " بد" ترامپ در مورد کیس ایران و درعین حال  قلدری ها و خط و نشان کشیدن های وزارت خارجه آن در مورد مجازات ایران به خاطر "موش دوانی" های آن در حمایت از حوثی ها در یمن و بحث ها و بررسی های حول این داعیه ها، به مردم نمی گویند که سرانجام این بازی قرار است به کجا برسد و هدف نهایی هریک از طرفین در این نشست ها چی است. آزادی چند گروگان و رفع تحریم این و آن شخص و نهاد و در حاشیه آن پرونده ایران اتمی و .. نمی تواند اول و آخر مذاکراتی باشد که در این شرایط تاریخی پشت میز آن در یک طرف نماینده قدرتمند ترین دولت جهان نشسته است و طرف دیگر آن جمهوری اسلامی بعنوان "بازمانده" یکی از ״محور های شر״ و "نماد مقاومت" در مقابل" استکبار جهانی"! 

اجازه بدهید به این ارزیابی ها و گمانه زنی ها و داعیه ها و ..  که از منظر منافع مردم در ایران، کمترین تغییری،  نه تعیین کننده که حتی محسوس، در جهت بهبود وضعیت کار و زندگی آنها نمی دهد، بعدا بپردازیم و ابتدا به ریشه و حکمت مذاکرات، وعده ها، نتایج مورد نیاز و  تبعات آن، نگاهی بیندازیم. 

مذاکرت آمریکا و ایران، مستقیم یا غیرمستقیم، نه بر سر برنامه هسته ای ایران و خطر ایران اتمی و قدرت موشکی و .. است و نه بر سر  کاهش ابعاد کشتارها و جنایات در خاورمیانه و در کیس فلسطین، آنطور که تحلیلگران طرفین ادعا میکنند، است و نه با کمال "معذرت" برای رژیم چینج و بازگرداندن خاندان پهلوی به قدرت برای حل همه معضلات جهانی، آنطور که شبکه هایی چون "من و تو" آرزومندند! 

این مذاکرات بعلاوه نه بر سر "ایستادگی" و "مقاومت" جمهوری اسلامی به نمایندگی از "ایران اسلامی" و "ملت شریف" ایران در مقابل میلیتاریسم، گردنکشی ها، زورگویی ها و تحقیرهایی است که تاریخا هیئت حاکمه های مختلف در آمریکا، دهه ها است به جهانیان تحمیل کرده اند است و نه بر سر مهار تروریسم و آدم کشی های اسلامی!

طرفین هریک به اندازه کافی به سهم خود تروریست و گردن گلفت و ارتجاعی و ضدمردمی هستند که هریک از گنداب ساخته دیگری، تغذیه میکند. این تبیین ها پروپاگاندهای طرفین برای مقبولیت و "مشروعیت" دادن به موقیعت خود در لجنزاری است که هریک به سهم خود برای جهانیان ببارآورده اند. 

مذاکرات تهران و واشنگتن، مستقیم یا غیرمستقیم، را لازم است  در صحنه بزرگ تر جهانی و در بستر صف بندی ها و تحولات سریعی که این روزها در جهان جریان است، بررسی کرد. 

در تاریخ کمتر پدیده ای در بعد جهانی به اندازه مانورهای سیاسی، اقتصادی و  دیپلماتیک امروز تیم ترامپ در هیئت حاکمه آمریکا، همچون "تک تک" بمب های ساعتی برفراز سر جهانیان قرار گرفته است تا "سرنوشت" آنها (خوب یا بد)  را رقم بزند. "بمب ها" که جهانی را به هم وصل و در عین حال جدا کرده است!  

از وعده آتش بس در قتل عام در غزه وهیاهوی "پایان کیس فلسطین"، تا وعده  پایان جنگ روسیه در اوکراین و نواخته شدن سنفونی "خاتمه دوقطبی آمریکا - روسیه" و تا بستن پرونده "کیس ایران" و از این طریق خلاصی از"حاشیه های نالازم" در خاورمیانه و اروپا، همه و همه مانورهای سیاسی است تا نقشه راهی برای حل هیچیک از این معضلات.

این ها مانورهای سیاسی است برای تغییر صف بندی های جهانی جهت به سرانجام رساندن جنگ واقعی آمریکا، که نه اقتصادی بلکه تجاری با رقیب قدرتمند خود چین است. 

حول این جنگ تجاری، برای "بازگرداندن عظمت به آمریکا" دامنه وسیعی از مانورهای سیاسی براه افتاده است که اساسا برای پایین کشیدن فتیله آنها به هدف تغییر صف بندی های جهانی به نفع آمریکا، صورت گرفته و میگیرد نه برای حل آنها.  

نه مسئله حل مسئله فلسطین است و نه بستن کامل پرونده نهادی بنام ناتو و نه "سپردن جهان" بدست روسیه،  و نه رساندن هیچ بخشی از مردم جهان به هیچ حقوقی!  مسئله  نوعی دیپلماسی "انبری" است که میتواند دهه ها ظاهرا پشت میز مذاکرات عده ای مشغول پیشبرد کارها طبق طرح ها و نقشه راههای مختلف و "شل کن سفت کن" های مختلف هستند. هنوز هم تعیین تکلیف در میدان توسط همان نیروهایی که علیه هم صف کشیده بودند، صورت میگیرد! چه در کیس فلسطین، چه اوکراین و چه ایران! 

جلوگیری از کشتار کردم فلسطین نه امر ترامپ است و نه امر خامنه ای! اینها کاراکترهایی نه برای حل آن که برای ابدی کردن و زنده نگاه داشتن فاجعه فلسطین هستند. جمع کردن بساط ناتو و مهار اشتهای گسترش آن، نهایتا نه با پیروزی روسیه در کیس اوکراین که در جدالی سرنوشت ساز و توسط بشریتی که ناچار است پرونده همه این نهادهای مخرب میلیتاریستی را که هرروز در رقابت با هم به ابعادشان افزوده میشود، را ببنند، صورت میگیرد. 

به مذاکرات ایران و آمریکا باز گردیم!

از این مذاکرات و دیپلماسی و نشست و برخاست ها، برای جامعه و مردم ایران، حاصلی جز انتظار و به امید واهی نشستن، ندارد.  نگاهی به مردم بیگناه غزه که به خاطر چند روز و چند لحظه "آتش بس" وعده "نوری در انتهای تونل" تاریک نسل کشی شان داده شد، کافی است که معنی "موفقیت" از منظر هیئت های حاکمه در آمریکا و دولت ها و قدرت های مختلف در خاورمیانه را به روشنی دید. تغییر وزن قدرت این و آن دولت فاسد و باند جنایتکار و گروه ارتجاعی در مقابل دشمن، آمریکا یا اروپا یا اسراییل، اول و آخر معنی پیروزی شان است، نه کاهش حتی یک نفر از آمار هرروز رو به افزایش قربانیان بی گناه! 

مقدمتا و طبعا برای هرانسانی که حتی از دور دستی بر آتش در ایران دارد، روشن است که به هر درجه پایین کشیدن فتیله تخاصم و جنگ تجاری و تحریم و فضای میلیتاریستی و کاهش دوز جنگ روانی علیه مردم در ایران به بهانه جدال آمریکا با جمهوری اسلامی و تروریسم و ... هزاران بار بر تخاصم متقابل و تحریم اقتصادی و پروپاگاندهای جنگی، ارججیت دارد.  روشن است که هم آمدن سر شکاف ایران با غرب، حاصل سازش هر تیم اهریمنی با هر تیم اهریمنی در هرکجا مسقط یا رم با میانجیگری هرکسی که باشد، از این رو که میتواند اندکی از فشار ناامنی و زنده نگاه داشتن فضای جنگی بکاهد، هزار بار بر تخاصم آنها ارجحیت دارد. کاهش این فشار، برای جامعه ای که زیر بار فقر و گرانی و ناامنی و سرکوب در منگنه مرگ و زندگی است، میتواند سیر پیشروی در جدال خود با قدرت حاکم بالای سرش را تسهیل کند و به مبارزه مردم برای جدال برسر خواست هایشان، کمک کند. اما خود این مذاکرات، هیچ محصول مستقیم رفاهی برای مردم و جامعه ندارد. جز خلع سلاح کردن حکومت از بهانه های تاریخی "جنگ با دشمن خارجی"  برای تحمیل فقر و گرانی و محرومیت و سرکوب هرصدای مخالفی به بهانه شرایط جنگی! 

بزرگنمایی جایگاه تحریم بعنوان اصلی ترین عامل فقر و محرومیت و بی حقوقی مردم در ایران، یکی از بزرگترین دورغ هایی است که اساسا توسط دو جریان، یکی حکومت و دیگری بخشی از اپوزیسیون که به امید ترامپ و تحریم و فضای جنگی برای "بازپس گیری" قدرت از خامنه ای و تحویل به رضا پهلوی نشسته است، بطور سیستماتیک دامن زده میشود. برای هر دو در سرنوشت ایران یک "حقیقت مطلق" وجود دارد! همه چیز تقصیر آمریکا است. یکی، حکومت ایران است که، به خاطر رفع تحریم ها از آمریکا طلب "رهایی" میکند و دیگری، اپوزیسیون نئوپهلویسم است که، به خاطر گسترش ندادن تحریم ها از آمریکا شکوه جلوگیری از "رهایی" دارد! هردو این دو جریان از مردم ایران و جامعه میخواهند که به امید سرانجام و شکوفه دادن یا ندادن این مذاکرات، در انتظار بمانند و تسلیم شرایط شوند.   

مردم خریدار داعیه های  حکومت نیستند! اما همان داعیه را وقتی از "اپوزیسیون" خواهان تغییر به همت ترامپ و ناتنیاهو نشستن می شنود، بخشی میپذیرد! میپذیرد که قدرت تغییر و امید به بهبود شرایط زندگی در دست آمریکا است!  این بیشترین دستاوردی است که از این نشست و برخاست ها، نصیب قدرت حاکم در ایران میشود! ״منتظر باشید داریم مذاکره می کنیم״! 

در بالاترین نرخ تحریم ها، هیچگاه منابع مالی و تدارکاتی و پولی جمهوری اسلامی برای خود و پروژه های ضد مردمی ش در منطقه و در خاورمیانه، مشکلی ایجاد نکرد. هرقدر تحریم ها کاهش یابد بی تردید بخش اعظم آن صرف مخارج دم و دستگاه مالی میلیتاریستی و صف مفتخوران انواع و اقسام نهادهی انگلی بسیج و سپاه و حوزه های علمیه، میشود. بعلاوه صف مالتی میلیاردهای پشت داده به برکات تحریم،  بلند تر و حساب های بانکی شان پرتر خواهد شد. نه پروژه عمرانی یا تولیدی یا تاسیسات خدمات شهری نه بیمه بیکاری و افزایش دستمزده ها و نه بهبود و ساخت مدرسه و بیمارستان و کودکستان! اما در مقابل، بودجه نهادها و خزانه های ماشین سرکوب صدای توقعات و حق طلبی مردم بیشتر و بیشتر خواهد شد. رفع تحریم ها بیش از همه وضع اسفناک حکومت و خرج دم و دستگاه سرکوب و خزانه آنها را پرمیکند. برای مردم تنها حاصل ان کاهش فشار ترس از جنگ و بمباران و ... است.  به امید رفع تحریم ها برای تامین یک زندگی بهتر ماندن، توهمی بیش نیست. بخصوص در فضای جهانی که جدال تعرفه ها، همه جهانیان را به هم متصل و از هم جدا نگاه داشته است، وضع اقتصادی مردم در ایران به مراتب مخاطره آمیزتر خواهد شد، با یا بدون تحریم!   

جنگ تجاری آمریکا با چین و در حاشیه آن با بخش اعظم متحدین سابق، جنگی یک طرفه و حمله ای یک طرفه نیست. این یک جنگ اقتصادی نیست. جنگ اقتصادی کشوری و ملی، در جهانی که اقتصاد آن چنان درهم تنیده است که سرمایه چینی بدون سرمایه آمریکای و اروپایی و متقابلا بدون سرمایه هندی و برزیلی و روسی و ... موجودیت واقعی و مادی ندارد. در جهانی که هیچ مرز ملی و کشوری قادر به محدود کردن حرکت سرمایه بدنبال سود به هرکجای جهان نیست، هیچ اقتصاد ملی متکی به سرمایه ملی وجود خارجی ندارد. جنگ تجاری که براه افتاده است، تنها و تنها برای منافع سیاسی و بدنبال تغییر موقعیت سیاسی آمریکا در  جهان است. یعنی همان نقشه راهی که تیم های قبلی در هیئت حاکمه آمریکا بدنبال آن با عملیات های میلیتاریستی تلاش کردند که به پیروزی برسانند.

این نقشه راه هم به پیروزی نخواهد رسید اما ابعاد تخریب و منجلابی که براه خواهد انداخت در سراسر جهان، اگر بیشتر از ابعاد تخریب تیم های قبلی در هیئت  حاکمه آمریکا نباشد، از آن کمتر نخواهد بود. پرداختن به این را باید به فرصت دیگری واگذار کرد. با این مقدمه در این شرایط، خطر فجایع اقتصادی وسیع گریبان جوامعی چون ایران را خواهد گرفت که اقتصاد آنها در حاشیه این تخاصمات و در کمپ یکی از قدرت ها سوخت و ساز میکنند را خواهد گرفت. 

در این جنگ تجاری که پیشتر غیررسمی جریان داشت و ترامپ سوت آغاز آن را رسما زده است، عملا طرف های مقابل هم درگیر و وارد میدان شده اند.  طرف های مقابل، از چین تا کشورهای اروپایی و قاره آمریکا و آسیا و ..  بدون اینکه نیازی به عملیات تلافی جویانه داشته باشند، با بستن تعرفه های متقابل به میدان جدال وارد شده اند. هرچند خود اقتصاد دانان شان به روشنی از زاویه منافع سرمایه خود، نشان میدهند که برقراری تعرفه ها بیش از هر کشوری باعث گرانی و کمبود و بیکاری و بحران در خود امریکا خواهد شد، با عملیات تلافی جویانه و برقراری انواع تعرفه های متقابل و تحمیل گرانی به سراسر جهان، پاسخ گرفته است. طرح این واقعیت به بهانه موضوع  مذاکرات آمریکا و ایران، تنها و تنها به این منظور است که در صحنه بزرگ تر دید که این مذاکرات چه جایگاهی دارد.   

این مذاکرات بر سر تلاش تیم ترامپ در هیئت حاکمه آمریکا برای "هرس کردن" حاشیه های نالازم در منجلاب تخاصمات جهانی به نفع خود است. این میدان امتیازگیری دو قدرت ارتجاعی است بر بستر رقابت های منطقه ای و جهانی! "خوف ایران اتمی"، که یکی آن را بهانه بالا نگاه داشتن خطر تعرض نظامی و دیگری آن را وسیله امتیازبگیری پشت میز سازش کرده است، بی پایه است. بر این بستر وعده های رفع تحریم ها و بهبود اقتصادی در ایران ناشی از رفع تحریم ها، دروغ بزرگی است. این تنها جایگاه قدرت حاکم در ایران در صف بندی های جهانی را میتواند جابه جا کند. نه رفع گرانی و فقر و بیکاری و محرومیت مردم در ایران. فرصتی است برای عوام فریبی و وعده و وعید بدهد. 

برای همه روشن است که از تعویق مذاکرات چه کسانی خوشحال شدند و چه کسانی افسرده و چه کسانی بطور واقعی بهرمند می شوند چه به تعویق بیفتد چه برگزار شود. 

موضع دولت پزشکیان که این بار عراقچی در آن قرار بود جای ظریف، مردم ایران را به سرچشمه آزادی و رفاه برساند، و موضع کیهان شریعتمداری که روی خط اصولی بقا نظام، منفعت حفظ شعایر مرگ بر آمریکا برای نظام شان را میداند و هنوز میداند که کجا سر آن را باز کند و کجا ببینند! و موضع آقای پهلوی و بیت ایشان را که پا به پای مقام معظم و بیت رهبری او، خطر هم آمدن شکاف با آمریکا، را هریک از زاویه ای خوب میدانند، هستند که جملگی در مقابل بهبود شرایط رفاهی و آزادی مردم در ایران اند. 

 آقای پهلوی نگران ضعیف شدن یا به تعویق افتادن شانس تحویل قدرت از خاندان اسلامی به خاندان پهلوی است و دیگری مقام معظم که نگران ریختن مردم بر سرشان هستند که بیش از چهار دهه است همه مصایبی که خود آفریده اند را به گردن آمریکا و استکبار جهانی انداخته اند. 

همه این صف در این مذاکرات منفعت خود را دنبال میکنند! و هریک منفعت خود را منفعت مردم و جامعه اعلام میکنند! خامنه ای منفعت ״ایران قدرتمند״ در منطقه که بهای ایستادگی در مقابل استکبار جهانی را میپردازد و آقای پهلوی به منافع تحریم اقتصادی و بالا نگاه داشتن شمشیر خطر جنگ و حمله به ایران، برای تقویت صف خود و کشاندن بخش بزرگتری از ریزش کرده های رژیم به صف خود است و به امیدوار کردن آنها به قدرت نداشته اش برای تحویل صندلی قدرت در ایران، چشم دوخته است! 

با مذاکرت یا بی مذاکرات، امروز هر تحول روزانه ای در سیاست خارجی  و داخلی بازتابی جهانی دارد. تمامی قدرت های حاکم که هیچکدام منفت مردم تحت حاکمیت شان اولویت شان نیست، از جنگ تجاری و کمپین های حاشیه ای تیم ترامپ، بهره برداری خود را میکنند. به همین ترتیب جمهوری اسلامی! به امید حل و فصل معضلات اقتصادی و سرانجام جنگ های تجاری و دیپلماسی جهانی و منطقه ای نشستن! برای بشریتی که از ایران تا عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و ترکیه و اروپا و آمریکا و هند و پاکستان و اقصی نقاط جهان، هر روز نگران عواقب جنگ های تجاری و تخاصمات سیاسی امروز جهان را دنبال میکند و نگران بیکاری و گرانی و از دست رفتن مسکن و فرار و جنگ و نسل کشی و .. است، چاره ای جز به میدان آمدن برای تعیین تکلیف با حکومت خودی نیست.  برای مردم در ایران، چه این مذاکرت به عقب بیفتد یا نیفتد، چاره ای جز مبارزه برای رفاه، امینت و آزادی به نیروی خود نیست. منتظر مذاکرات و ״محصولات شیرین״ آن نباید شد.