مصطفی اسدپور: بساطی که جمع میشود: ده سال بعد، نوبت خانه کارگر است؛

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

دستمزدها در قلب سیاست ایران! همه چیز بطور ناگهانی و سریع به انجام رسید. روز ۲۹ اسفند ماه پرونده دستمزدهای سال ۱۴۰۳ در میان اختلافات عمیق و حل نشدنی با رای گیری اعضای شورا بسته شد. آلترناتیو "نمایندگان کارگری" با بی حوصلگی و بی اعتنایی کامل کنار گذاشته شد، آلترناتیو وزیر کار با تائید نمایندگان کارفرمایی و دولت به تصویب رسید، بخشنامه وزارت کار از قبل آماده بود و مصوب شورای عالی کار، یکبار هم که شده بدون پیچ و خم در فاصله نیم ساعت قانون از آب در آمد.

اینجا نه شورای عالی کار و نه مصوبه دستمزدی آن یک سر سوزن اهمیت ندارند، بلکه این خانه کارگر است که در مرکز رویدادها قرار میگیرد.   

ده سال پیش در زمان جمهوری احمدی نژاد و جهرمی در راس وزارت کار بساط شوراهای اسلامی کار جمع شد. این ارگانهای ارث خمینی، پرچمداران عدل اسلامی و نمایندگان منافع کارگران مظلوم در مقابل جمهور نظم و تولید دم خود را روی کول گذاشته و به حاشیه رفتند. امروز، قریب ده سال بعد، نوبت خانه کارگر است که با همان سرنوشت دست و پنجه نرم کند. ابراهیم  رئیسی، رئیس جمهور  "دولت مظلومان" این دردانه بی جهت "اقتصاد"، "تولید" و "کنترل تورم" با صولت مرتضوی در راس وزارت کار، نقش شورای عالی کار را مستقیما مورد حمله قرار داد.  او به مخالفت "نمایندگان کارگری" شورا و تهدیدهای آنها اهمیت نداد، خر خود را راند: "از سال آینده این بساط تعیین مزد به این شیوه را جمع کرده و از مسیر دیگری در مجلس کار را جلو می‌بریم" (ایلنا، دوم فروردین ۱۴۰۳) درست همانطور که جهرمی نایندگان کارگری در شوری عالی کار را راسا منصوب ساخت و با دخالت مستقیم دولت دستمزدها را رقم زد.

این اقدام برای صولت مرتضوی و رئیس دولت متبوع او  کاملا قابل پیش بینی بود، سر و سامان دادن به صف سرمایه و کارفرماها یک دم از دستور دولت خارج نشده است. سالهاست که مصوبه پشت مصوبه، شورای عالی کار مصدر مذاکره و اعمال نظر و منافع دستمزدی کارگران نبوده است. سالهای سال  است در یک خیمه شب بازی، فیل یک رقم دلبخواه و بشدت پرت به مقوله دستمزد را هوا کرده اند؛ و  با هر قدر قهر و آشتی؛ اما یک به یک خشت های توافق پایه ای در دست اندازی سرمایه به طبقه کارگر  روی هم چیده شده است. همه گیری قراردادهای موقت، خروج کارگاههای کوچک از شمول قانون کار، طرح استاد و شاگردی، سوبسیدهای عظیم به بنگاه های تولیدی، ممنوعیت ورود بازرسان ایمنی محیط کار، تغییر مقررات انضباطی به نفع اقتدار کارفرما در اخراج کارگران و بسیاری دیگر همه اسکناس هایی است که جلوی دماغ کارفرماها گرفته شده است تا در مقابل خراشی کوچک بر منافعشان ناشی از مصوبات شورای عالی کار در افزایش کذایی دستمزدها، زیادی غر نزنند. این مالیخولیا را باید با تورم، با قیمت نان و بنزین، مافیای یارانه ها و نقش خدمات مستقیم و رذیلانه کل دستگاه سرکوب جمع زد. نقش خانه کارگر  بعنوان جاده صاف کن این مصوبات در همراهی با دستمزدهای ناچیز ولی پرطمطراق انکار ناپذیر است.  

بساط شورای عالی کار و چانه زنی کذایی آن در یک چیز خلاصه شده است: "سرمایه سود نبرد، میرود و کارگر از اشتغال و در نتیجه از نان میافتد". این کفگیر به ته دیگ خورده است و خدمات خانه کارگر در مهار نارضایتی و توقعات کارگری در چهارچوب منافع و مصالح سرمایه دیگر مورد نیاز نیست. کاری را که خود وزیر میتواند انجام دهد، وظیفه ای که به عهده مجلس است چرا باید به مافیای  محجوب و شرکا  سپرد؟
دستمزد سال ۱۴۰۳ با رقم ۳۵ درصد به پایان رسید. این مصوبه ، درست مثل همه مصوبات دیگر شورای عالی کار، نسبت به واقعیت تورم و محاسبه مخارج یک کلاهبرداری کثیف است، همزمان نسبت به توقعات و معیشت کارگران مصوبه ای سراسر جنایتکارانه است. باید اضافه کرد همه قیل و قال خانه کارگر و "نمایندگان کارگری" آن در افشاگری و مقابله با آن مانند نمونه های مشابه قبلی از چرند فراتر نمیرود.
کسی بر سرنوشت خانه کارگر به سوگواری نخواهد نشست. تصفیه حساب میان خانه کارگر و دولت یک تصفیه حساب سخت و پیچیده را در پیش رو خواهد داشت، دیر یا زود، تکلیف "اپوزسیون مجاز و رسمی " و "تکلیف رفرمیسم قانونی" باید یک زمان در دستور بخشهای حکومت  قرار میگرفت. این کشمکشها ربطی به منافع کارگران ندارد، اما جز با دخالت مستقیم خود کارگران نباید از سر بگذرد. بیش از هر وقت دیگر جا دارد که رهبران کارگری تصویر بزرگتر را در تحولات و کشمکشهای طبقاتی مد نظر قرار دهند.  در مورد دستمزدها شاید کافی باشد ریشه و شواهد رویدادهای امروز را از چند سال پیشتر و در ورای تصمیمات یک وزیر کار لجباز، و در دل مبارزات کارگری در نظر گرفت:

رویداد اول: گرماگرم اعتصاب نیشکر و در ماجراهای  "سکو" در میان توده  کارگران مشتاق،  کیهان شریعتمداری بقلم خود او نوشت پس این خانه کارگر با آنهمه ادعا و ثروت و امتیازات حکومتی چرا نمیتواند جلوی این اعتصاب را بگیرد؟  این سوال پیش تر در رابطه با اعتصاب هپکو و آذراب در رسانه ها انعکاس یافته بود. نیشکر موضوع دستمزد را در قالب "نمیتوانید؟ کنار بروید، خودمان اداره میکنیم"، به جلو صحنه میراند.

رویداد دوم: را باید در اعتصابات دوقولوی نیشکری ها در فولادگران اهواز و در مجامع عمومی آنها سراغ گرفت. این بیانیه سیفون همه نقش و ادعا و نسخه های خانه کارگر را یکجا میکشد.

به دنیای سیاست ایران بدون خانه کارگر، بدون شورای عالی کار خوش آمدید!
وقت آن است دستمزدها را از زیر دست "صنفی گری" و از نمایش  عزاداری فقر کارگری بیرون کشید. مهمترین فاکتور اقتصاد سیاسی در جامعه راه به خیابانها پیدا کرده است و دخالت تمام قد طبقه کارگر را میطلبد. در اولین گام، دولت و طبقه سرمایه دار را باید در زمین دستمزدها افسار زد:

آزادی تشکل های مستقل کارگری
تعیین دستمزد در مذاکرات مستقیم نمایندگان کارگران و کارفرماها
آزادی فوری و بی قید و شرط همه کارگران زندانی
حق بی چون و چرای اعتصاب

 

کارگران فولاد اهواز چه میگویند؟
به فراخوان فولادگران پاسخ دهیم:

" بیاییم همه با هم جمع بشویم، دلیل و استدلال بیاوریم؛  و آنوقت فکری بکنیم. روزهای سختی را می گذرانیم. فقر و فلاکت همه جا را گرفته. کرونا هم مزید بر علت شده و همه مان را در چنگال خودش گرفته. واقعا این حقه که باید همه مون نه تنها هر روز برای تامین معیشت خانواده مان جون بکنیم، تازه برای گرفتن هر یک از حقوق مان هم بجنگیم؟ مگر ما چقدر انرژی داریم؟ هر روز با نگرانی و ترس از خواب بیدار شویم؛ تمام روز زحمت بکشیم و بعد خسته و مستاصل و نگران به خانه برگردیم. این واقعیت زندگی فقط ما نیست. ده ها میلیون نفر همین وضعیت را دارند. تازه ما جزو خوش شانس ها هستیم. هنوز کار داریم. این روزها یک تلاشی براه افتاده تا یکی از حقوق مان که در قانون همین کشور بی قانون ثبت شده را از دولت بگیریم: “حق بدی آب و هوا”. این حق ماست. باید بدهند. اما نمیدهند. چرا؟ چون زورشان زیاد است! به همین سادگی. تلاش شده که امضاء هم جمع شود؛ امضای تمام کارگران را بگیرند و به دولت بدهند. میگویند اگر اینکار را بکنیم این حق را به ما میدهند. یعنی ماهی هشتصد هزار تومن. اما همین مبلغ ناچیز تو زندگی ما تاثیر دارد.
اما یک سوال پیش میاد؛
چرا لازم است همه کارگران امضاء کنند؟ چرا باید تو محل کار بگردند و امضاء جمع کنند؟ مگر این حق قانونی ما نیست؟  
مگر دولت نمیداند که همه کارگران این حقشان را طلب می کنند؟
 
مگر دولت نمیداند که فقر آنچنان دمار از روزگار همه درآورده که هر میزان، هر چقدر ناچیز، مطالبه تک تک کارگران است؟
آیا این امضاء جمع کردن یکی از حیله های دیگر دولت و کارفرما نیست؟ سعی ندارند اینطوری ما را دنبال نخود سیاه بفرستند؟
ما را سر کار بگذارند؟ ما را امیدوار کنند تا بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد، بزنند مان زمین؟ کم از این حیله ها دیدیم؟
باید گفت امضاء بی امضاء ؛ حق مان را بدهید. همه کارگران این مطالبه را دارند؛ امضاء دیگه چه بازی است!
تازه به همین جا ختم نمیشود. بعد از امضاء ها باید مجموعا مبلغ یک میلیارد تومان به وکیل بدهیم تا این کار را پیگیری کند.
وکیل؟ برای چی؟ از کی تا حالا کارگران برای گرفتن مطالبات شان و حق قانونی شان باید وکیل بگیرند؟
وکیل برای وقتی است که دستگیر می کنند و تهمت بهمان می زنند. برای گرفتن مطالبه کاری که به وکیل نیازی نیست. یعنی هر نفر باید دو میلیون تومان بدهد تا شاید بعد از چند ماه هشصد هزار تومان بگیرد!
بیاییم همه با هم جمع بشویم و حرف بزنیم، بحث کنیم، دلیل و استدلال بیاوریم؛ همدیگر را قانع کنیم. اگر همه یا اکثریت رضایت دادند آنوقت فکری بکنیم. فواید و مضرات این تلاش را بسنجیم. این تنها راه درست و اصولی است. کارگران باید همگی در جریان تصمیم گیری قرار بگیرند. دولت میداند کارگران زیر فشار کمرشان خم شده. خسته اند؛ مستاصل و عاصی اند و دارد از این شرایط بنفع خودش بهره برداری میکند. میخواهند اینطوری کارگران را برای مدتی ساکت کنند.
ما برای حق خواهی اتفاق نظر داریم ولی راه رسیدن به این حق مورد بحث و مشاجره است. آیا راه درست جمع آوری امضاء است یا تلاش و مبارزه جمعی و متحد؟
حق بدی آب و هوا یا اولاد یا مسکن یا اضافه‌کار حق ماست. بدون بحث باید بدهند. آیا زور وکیل به آنها میرسد؟ اگر هم با این شرایط بدهند جز این است که انتظار دارند برای مدتی ما را به سکوت بکشانند؟ آنوقت ضرر این سکوت خیلی زیاد است. طی این دوره سکوت همبستگی و اتحادمان ضربه می خورد. ترمیم روحیه اعتماد و همبستگی کار بسیار بسیار سختی است.
ما با این پروژه (جمع کردن امضا) چنان ضرباتی به موقعیت خودمان می زنیم که جبرانش زحمت زیادی لازم دارد. این پروژه به کارگران عقب نشینی تحمیل می کند.
اما اگر تلاش کنیم همه کارگران را در پروسه تصمیم گیری دخالت بدهیم و هر وقت که مساله کاری در میان بود بتوانیم دور هم جمع شویم، قادر خواهیم بود با مشورت و خرد جمعی بهترین تصمیم را برای منافع پرسنل بگیریم. پس به جای عقب نشینی، متحد و آهنین در کنار هم و با اعتماد به نفس بالا حق خواهی میکنیم. اجازه ندهیم که این دولت و کارفرما با حیله ها و ترفند ها بین ما تفرقه بیندازند."

صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد – آدرس کانال
https://t.me/sedayemostaghelfolad