خدامراد فولادی: حکومت های موروثی را بشناسیم

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

( آن که باید برود را شناخته ایم، آن که می خواهد بیاید را بشناسیم) بسیاری بر این گمان اند که حکومت ِ موروثی فقط به حکومت های پادشاهی گفته می شود که بعد از مرگ ِ شاه ولیعهد یعنی فرزند ِ پسر یا دختر ِ او به سلطنت می رسد، درحالی که حکومت ِ موروثی فقط چنین حکومت هایی نیستندبلکه بسیارحکومت هایی که پادشاهی نیستند اما موروثی اند. یعنی بعد از مرگ یا کناره گیری ِغالبن اجباری ِ رهبر ِ فعال مایشاء، جایگزین ِ اقتدارمند ِ از پیش تعیین شده ی دیگری رهبری ِ حکومت و جامعه را در اختیار می گیرد.

از این رو، در شرایط ِ کنونی ِ جامعه ی ما که رژیم ِاسلامی ِحاکم نزدیک به فروپاشی و سرنگونی است لازم است جایگزین های احتمالی ِ رژیم را که در صورت ِ کسب ِ قدرت ِ سیاسی حکومت ِ موروثی در ایران برقرار خواهند نمود بشناسیم تا از تکرار ِ خود کامه گی ِ چنین حکومت هایی جلوگیری شود. برای این منظور،لازم است مختصات ِ یکا یک ِ اپوزیسیون ِهم اکنون فعال ِشناخته شده ای را که ماهیتن استعداد ِ برقراری ِیک حکومت ِموروثی- خودکامه را دارند بدانیم.
پرسش این است: کدام نیرو یا تشکیلات ِ بالفعل مخالف ِ رژیم هست که اگر به قدرت برسد یک حکومت ِ موروثی در جامعه برقرار خواهد نمود؟
برای ورود به اصل ِ مطلب ضروری است که از همین ابتدا بگویم که حکومت ِطبقاتی نمی تواند موروثی باشد. چرا؟ چون اولن طبقه فرد یا گروه و دار ودسته و تشکیلات ِ مجزا از جامعه نیست، و ثانیین طبقه مخفی کار و پنهان از دید و قضاوت ِ جامعه نیست و شخصییت ِ تاریخی ِ مشخص ِ برای همه گان شناخته شده با پلتفورم ِ سیاسی- طبقاتی ِ مشخص ِهر دوران ِ تاریخی را با نام و عنوان ِ خود به همراه دارد، و ازاین رو، اگر به قدرت برسد نمی تواند این یا آن فرد ِ معیین را نماینده و وکیل ِ مادام عمر( موروثی) ِ خود معرفی کند. نمونه ی چنین طبقه ی هم اکنون موجودی، بورژوازی ِ کشورهای پیشرفته ی دارای ِ مالکییت ِ خصوصی بر وسائل ِ تولیداست.درحاکمییت ِاین طبقه،هیچ فرد یا سازمان و حزبی نمی تواند ادعای حکومت ِ موروثی داشته باشد. زیرا که نظام و حاکمییت ِ بورژوایی( سرمایه داری) به دلیل ِ خصوصییت ِ رقابتی ِ تولید و توزیع یعنی هم تولید و هم فروش ِ کالا که دراصل رقابت میان ِ سرمایه هاست،نمی تواند به طور ِ موروثی و مادام عمری به یک فرد یا یک حزب ِ خاص تعلق داشته باشد. به همین دلیل و بنا بر همین خاصییت ِ رقابتی و رقابت پذیر ِ انتخابی است که هیچ فرد یا حزب ِ خاص نتواند مادام عمر به شیوه ی وراثتی حاکم و فرمانروا بر مقتضییات ِ نظامی باشد که پایه و بنیان اش بر رقابت نهاده شده است. حاکمییت و نظام ِقانون مند ِرقابتی- انتخابی ِ بورژوایی- سرمایه داری این معیار را به ما می دهد که از بر قراری ِ حکومت ِ موروثی ِ فردی و فرقه ای پیشگیری کرده ،و نظام ِ قانون مند ِ انتخابی( انتخاباتی) برای مدت ِ معلوم را جایگزین ِ استبداد ِ فردی- فرقه ای ِ غیر ِ انتخابی با رهبر ِ مادام عمری نماییم که رهبر ِ بعدی به طور ِ زنجیره وار و موروثی توسط ِ وی تعیین و به زور ِ سرکوب به جامعه تحمیل خواهد شد.
حال،نگاهی بیاندازیم به اپوزیسیون ِمطرح ِدرکمین ِ قدرت ِ حکومت ِ موجود:
نخست و قبل از همه، حکومت ِ پادشاهی که دیگر تشکیلات های اپوزیسیون الگوی تشکیلاتی ِ از بالا به پایین و حکومت ِ موروثی را از آن گرفته اند، با این خصوصییات: حکومت ِ پادشاهی نمونه ی کامل عیار ِتاریخی مناسباتی ِ خدایگان بنده گی است که در آن یک خدا و فرمانفرمای با اقتدار در بالا و میلیون ها انسان ِبنده و فرمانبر ِبی چون و چرا در پایین قرار دارند. حکومت ِموروثی ِ پادشاهی درست در نقطه ی مقابل ِ نظام و دموکراسی ِ قانون مند ِ انتخابی( انتخاباتی) قرار دارد. شاه است که فرمان ِ انتخابات صادر می کند و صحت و قانونییت ِ آن باید به« توشیح» او برسد. مفهوم ِاین توشیح این است که شاه بالاتر و برتر از قانون است، یا در واقع قانون شامل ِ شاه نمی شود. در ایران از قدیم شاه را« ظل الله» یعنی سایه ی خدا بر روی زمین می گفته اند. حتا در انگلیس ِ مهد ِ دموکراسی شاه اگر چه ظل الله نیست اما دموکراسی ِ خودویژه ی او ما فوق ِ هر دموکراسی یی است! در آنجا هم، شاه می تواند عروس اش را نفله کند و دموکراسی جرات ِ به محاکمه کشیدن اش را نداشته باشد! در واقع، این سکون ِ حاکم بر سکونتگاه ِ تاریخ منقضی شده ی شاه( کاخ ِ سلطنتی) است که ساکنان ِ موروثی و مادام عمری ِ آن و خصوصن شخص ِ شاه را خارج از ساختار و ساز وکارهای قانون مند ِ حاکم بر نظام و دوران و جامعه نگه می دارد و از آنها در مقابل ِ هرگونه تعرض به مقام و منزلت ِموروثی( ژنتیک!) کاخ نشینان محافظت می کند. پس، یک اصل ِمهم و مهم ترین اصل درحکومت های موروثی همین« ژن ِ برتر» ِ حاکمان است!
دوم، مجاهدین ِ خلق: مجاهدین، الگوی حکومتی ِ خود را هم از سلطنت ِ موروثی گرفته اند و هم از حکومت ِ اسلامی و به اعتقاد ِ خودشان از صدر ِ اسلام و امامت ِ موروثی ِ شیعیان. آرم ِ اسلحه -مسلسل به جای شمشیر-وآیه ی نقش بسته برروی ِ پرچم ِتشکیلاتی شان گواه ِاین الگوگیری ازشیوه ی حکومت ِ اسلامی ِ هزار و چهارصد سال قبل ِ ساکنان ِ عربستان است. حکومتی که در صدر اش یک رهبر( امام) ِ غیر ِ منتخب قرار دارد و تنها بیعت ِ یاران ِ شمشیرزن برای «مشروعییت» دادن به رهبری ِموروثی و مادام عمری ِآن یک نفر کافی است. با چنین پبشینه ی فکری و چنین استدلالی است که نزدیک به پنجاه سال از رهبری ِ بی منازع ِ مسعود رجوی برمجاهدین می گذرد به گونه ای که اگر این تشکیلات به قدرت ِ سیاسی دست یابد بی شک همین شیوه ی رهبری ِ موروثی- مادام عمری را که اکنون در«غیبت ِ کبرای» امام مسعود رجوی موقتن به همسرش تفویض شده، به زور ِ مسلسل به جامعه نیزتحمیل خواهند کرد. این که امام مسعود چرا این جانشینی را به یک زن یا مرد ِ تشکیلاتی  و « خودی» ِ دیگر تفویض نکرد، دلیل اش فقط همان « ژن ِ برتر» ِ همسر ِ مسعود رجوی بودن و همخانواده ی او بودن است و نه هیچ دلیل ِ دیگری.
مجاهدین باچنان خصوصییاتی که برشمردم ادعا می کنند که خواهان ِ یک جمهوری دموکراتیک هستند. اما، دموکراتیک ِ در عمل داریم تا « دموکراتیک» ِ در حرف! یک دموکراتیک هست که از صدر تا ذیل ِ آن با رای مستقیم ِ اهالی انتخاب می شوند، و هیچ کدام پست و مقام ِ موروثی و مادام عمری ندارند، و یک « دموکراتیک» هم هست که در صدراش رهبر ِ مادام عمری هست که دیگر پست ها و مقام ها را او میان ِ دوستان و نزدیکان و قوم و خویشان ِ خود اش تقسیم می کند، تنها به شرط ِ« بیعت» ِ توام با سوگند و وفاداری ِ مادام عمری ِ آن کسان با رهبر، و چنانچه روزی روزگاری از فرمان های رهبر ِ مطاع سرپیچی کنند حساب ِ شان با کرام الکاتبین و ماموران ِ آتش به اختیار ِ رهبر است. مجاهدین اما بهتر است به جای وعده هایی که با مرام و مسلک و دین و ایمان ِ شان همخوانی ندارند عجالتن حجاب های اسلامی- اجباری را که زنان و دختران ِ ایرانی این روزها به بهای انواع ِ مجازات های سنگین ِ رژیم ِ اسلامی به دور انداخته اند و دیگر هرگز به آن تن نخواهند داد،از سر ِهمسران ِ شان در بیاورند و اجازه دهندآنان دست ِکم درهمین یک مورد به این طریق حمایت ِ خود از زنان و دختران ِ معترض به اسلام وجبارییت ِبی چون وچرای آن را نشان دهند. کاری که با توجه به سابقه ی تشکیلاتی استبدادی ِ مجاهدین هرگز زیر ِ بار ِ آن نخواهند رفت و آن را به اشکال و انحای مختلف توجیه خواهند کرد.
خلاصه کنم: این اسلام ِ یک کلام ِ مجاهدین است که چنین فرامین و احکام ِ بی چون و چرای اش و از جمله رهبری ِ موروثی و مادام عمری به شیوه ی امامان را به آنان دیکته می کند و مجاهدین در این فرمانبرداری ِچشم وگوش بسته ماموراند و معذور!
این خبر هم جالب است که اخیرن رژیم که از نفرت ِ ایرانی ها وخصوصن زنان ازحجاب اسلامی اجباری اش به خوبی خبر دارد،زنانی را با پوشش ِمجاهدین به خیابان های تهران آورده تابگوید مجاهدین هم با ما فرقی ندارند و اگر به قدرت برسند همین حجاب ِ اجباری را به زنان تحمیل خواهند کرد.یعنی « دیگ به دیگ می گه روت سیاه»! غافل از این که زنان ِ استبداد ستیز و اسلام ستیز ِ ایران دیگر هرگز تن به هیچ نوع حجاب ِ اجباری و رژیم ِ استبدادی نخواهند داد، چه این رژیم باشد چه یک رژیم ِ اسلامی ِ دیگر با نام ِ مجاهد ِ خلق. مجاهدین هم بهتر است اول « خلق ِ مسلمان» را در ایران پیدا کنند بعد بیایند بر آنها حکومت کنند! من تصویر ِ کذایی را جداگانه ارسال می کنم. 
این بحث ادامه خواهد داشت.