بهرام رحمانی: تایید حکم ابد حمید نوری، مانند پتکی محکم و کوبنده بر سر مقامات دروغگوی جمهوری اسلامی فرود آمد! و امشب شب یلدا است

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

دادگاه تجدیدنظر منطقه‌ای آتوندا (Attunda)‌در بخش سولنتونا، در شمال شهر استکهلم سه‌شنبه ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳-۲۸ آذر ۱۴۰۲، حکم ابد حمید نوری، ملقب به «عباسی» دادیار زندان گوهردشت در زمان اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را تایید کرد. دادگاه تجدیدنظر در بیانیه‌ای اعلام کرد که حکم این متهم ۶۲ ساله که پارسال به‌دلیل نقض شدید قوانین بشردوستانه بین‌المللی و قتل صادر شده بود، «در بخش‌های مهمی» تایید شده است.

رابرت گرین، قاضی این دادگاه، پس از تایید حکم اعلام کرد: «ارزیابی ما این است که پرونده ارائه شده از سوی دادستان قوی و در کل قانع‌کننده است و دادگاه منطقه‌ای درست تشخیص داد که اتهامات دادستان تا حد زیادی مستند است.»
افزون بر حکم حبس ابد، حمید نوری هم‌چنین به پرداخت غرامت به خانواده جان‌باخته‌ها و زندانیان سیاسی نیز محکوم شده است.
حکم حبس ابد در سوئد برابر با ۲۵ سال حبس است. طبق حکم دادگاه استکهلم، نوری هم‌چنین به اخراج از سوئد پس از پایان زمان حبس خود محکوم شده است.
رابرت گرین، ریاست دادگاه تجدیدنظر را به‌عهده داشت.
حمید نوری در دادگاه با دو اتهام «مشارکت در جنایات جنگی» بر اساس قوانین بین‌المللی و «قتل عمد» مواجهه بود که دادگاه تجدیدنظر این اتهام‌ها که علیه حمید نوری مطرح شده بود را تایید کرد.
برابر با قوانین کشور سوئد حبس ابد در این کشور معادل ۲۵ سال حبس است و محکوم به این مجازات بعد از گذراندن دو سوم از دوره محکومیت می‌تواند تقاضای آزادی و بخشش کند. بر اساس حکم دادگاه نوری علاوه بر حبس ابد هم‌چنین به پرداخت غرامت به خانواده جان‌باختگان سال ۶۷ محکوم شد و پس از پایان دوران محکومیتش از سوئد اخراج خواهد شد و هرگز اجازه بازگشت به این کشور را نخواهد داشت.
دادگاه تجدید نظر در استکهلم روز ١١ ژانویه ۲۰۲۳-۲۱ دی ۱۴۰۱، آغاز شد و حدود ۹ ماه به طول انجامید. نوری برای حضور در دادگاه تجدیدنظر، دو وکیل جدید انتخاب کرده بود که یکی از آن‌ها، قبلا وزیر دادگستری دولت سوسیال دموکرات سوئد بود.
فرآیند محاکمه او در دادگاه بدوی نیز با برگزاری ۹۲ جلسه، در طول ۹ ماه برقرار بود. ۳۴ شاکی و ۲۶ شاهد در مجموع در دادگاه حضور یافته و شهادت دادند.
 
تصویری از حمید نوری در دادگاه استکهلم

حمید نوری در تابستان خونین ۱۳۶۷، زمانی که هزاران زندانی سیاسی به‌طور مخفیانه و اعدام و به خاک سپرده شدند به‌عنوان دستیار «قاضی مرگ» در زندان گوهردشت کار می‌کرد و اگر جرم او در دادگاه استکهلم با صدور حکم حبس ابد ثابت شد، بنابراین آمر آن جنایات که یکی از آن‌ها در این روزها رئیس جمهوری اسلامی است، نیز غیرمستقیم از سوی این دادگاه مجرم شناخته شده است. به عبارت دیگر کلیت جمهوری اسلامی ایران از رهبری خمینی تا خامنه‌ای به دلیل جنایت علیه بشریت محکوم شدند.
دلیل صرف‌ نظر ابراهیم رئیسی از سفر به ژنو برای شرکت در «مجمع جهانی پناهندگان» سازمان ملل متحد نیز شکایتی بود که سه زندانی سیاسی سابق گوهردشت در این کشور اروپائی ثبت کرده بودند.
البته وکلای حمید نوری پس از رای دادگاه استیناف می‌توانند از دادگاه عالی سوئد بخواهند که این پرونده را مجددا مورد بررسی قرار دهد، البته در صورتی که دادگاه عالی استدلال‌های آن‌ها را برای بازنگری یا فرجام‌خواهی موجه تشخیص دهد.
حمید نوری ملقب به «حمید عباسی» متولد ۱۳۴۰ در تهران، دادیار سابق قوه قضاییه، زمانی که برای دیدار با اقوامش به کشور سوئد سفر کرده بود، شنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۹-۱۸ آبان ۱۳۹۸ در فرودگاه بین‌المللی آرلاندای استکهلم با حکم دادسرای این شهر به‌صورت موقت بازداشت شد. او از آن زمان تا کنون در بازداشت موقت مانده است.
***
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران گزارش داد در جریان جلسه رسیدگی به اتهامات یوهان فلودروس، شهروند سوئدی و دیپلمات اتحادیه اروپا، قاضی دادگاه اعلام کرد او به افساد فی‌ الارض متهم شده است.
انتساب اتهام افساد فی‌‌الارض به فلودروس یک روز پس از آن صورت گرفت که دادگاه استیناف در استکهلم، رای دادگاه بدوی و حکم حبس ابد صادر شده برای حمید نوری، مقام سابق قضایی جمهوری اسلامی را به اتهام مشارکت در «کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷»، تایید کرد.

 

در جلسه روز چهارشنبه ۲۹ آذر دادگاه فلودروس در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، قاضی ایمان افشاری با اشاره به کیفرخواست صادر شده علیه فلودروس، اتهامات این شهروند سوئدی را «افساد فی‌‌الارض از طریق اقدام علیه امنیت کشور و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی» و «همکاری اطلاعاتی با اسرائیل» اعلام کرد.
افشاری خطاب به فلودروس گفت: «این اتهامات بر اساس رصد اطلاعاتی نیروهای امنیتی ایران، بررسی پیام‌ها، ایمیل‌ها و پایش گوشی همراه شما، سفرهای شما به کشورهای متعدد، حضور شما در شهرهای مرزی ایران، ارتباطات و سفرهایتان به سرزمین‌های اشغالی و سایر ادله به شما وارد شده است.»
جمهوری اسلامی ایران، غالبا از اتهام افساد فی‌الارض برای حذف مخالفان خود استفاده می‌کند. بر اساس قوانین قضایی جمهوری اسلامی، مفسد فی‌الارض می‌تواند به اعدام محکوم شود.
به گزارش خبرگزاری فارس، در جلسه روز چهارشنبه دادگاه، کاردار سفارت سوئد در تهران، مترجم رسمی و وکیلان مدافع فلودروس نیز حضور داشتند.
بر اساس این گزارش، فلودروس اتهامات منتسب به خود را نپذیرفت و تاکید کرد: «کیفرخواست صادره یک ماهیت کلی و عمومی دارد و هیچ ارتباط مستقیمی با من ندارد.»
قاضی پرونده در این جلسه متهم را به دلیل یادگیری زبان فارسی مورد بازخواست قرار داد.
افشاری، فلودروس را به ارتباط با نهادهای نظامی سوئد متهم کرد اما این دیپلمات اتحادیه اروپا تاکید کرد پس از پایان خدمت ۱۳ ماهه سربازی هیچ ارتباطی با نهادهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی سوئد نداشته است.
به دنبال تایید حکم حبس ابد حمید نوری در دادگاه تجدید نظر استکهلم، کاظم غریب‌آبادی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه تهدید کرد که «این اقدام سوئد برایش بدون هزینه نخواهد بود.»
او گفت: «در این پرونده انگلیسی‌ها هم دست داشتند و پرونده‌ای نبود که صرفا سوئد تصمیم گرفته باشد
فلودروس بیش از ۶۰۰ روز است در بازداشت به سر می‌برد
فلودروس بیش از ۶۰۰ روز است در بازداشت به سر می‌برد. فلودروس بیش از ۶۰۰ روز است در بازداشت به سر می‌برد.
***
در جریان دادگاه استیناف یا دادگاه پژوهش، رابرت گرین رئیس این دادگاه در ۵ سپتامبر ۲۰۲۳-۱۴ شهریور ۱۴۰۲، در نامه‎‌ای از «مقامات صالح جمهوری اسلامی ایران» خواسته بود با «معاضدت قضایی»، شرایط شهادت چند مسئول حکومت در سال ۱۳۶۷ را فراهم کنند. این شاهدان محمد مقیسه معروف به ناصریان رئیس زندان گوهردشت در سال ۱۳۶۷، مصطفی پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات در زندان‎‌های اوین و گوهردشت در سال ۱۳۶۷ و سیروس شیخ‌پور قاضی در زندان اوین در سال ۱۳۶۷  بودند که به آن‌ها پیشنهاد شده بود از طریق ویدئو در دادگاه حضور پیدا کنند، که البته هیچ‌کدام نپذیرفتند.
دادگاه بدوی و استیناف حمید نوری در طی نزدیک به دو سال فراز و فرودهای بسیاری داشت. یکی از اصلی‌ترین مسائلی که وکلای نوری در دادگاه بدوی سعی کردند مطرح کنند، «عدم صلاحیت دادگاه» با این استدلال بود؛ «برگزاری دادگاه حمید نوری هیچ نفعی برای دولت سوئد ندارد و جرم در این کشور صورت نگرفته است.»
دادستان‌ها در پاسخ به این استدلال علاوه بر توضیح حقوقی پیرامون به کارگیری «اصل صلاحیت جهانی قضایی» که به کشورها اجازه می‌دهد جرمی را که در خارج از مرزهای یک بررسی کننده پرونده روی داده است، مورد بررسی قضایی قرار دهند، گفتند که در تاریخ ۲۲ دسامبر ۲۰۲۰ دوم دی ۱۳۹۹، دولت سوئد اجازه صدور کیفرخواست را داده است.
حمید نوری بعد از محکومیت در دادگاه بدوی، دو وکیل سوئدی خود را عزل و در دادگاه تجدیدنظر دو وکیل جدید به نام‌های توماس بودستروم و هانا لارسون اختیار کرد. توماس بودستروم از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ وزیر دادگستری دولت‌های سوسیال دمکرات سوئد بود. او هم هم‌چنین سابقه ریاست کمیته قضایی پارلمان سوئد را در کارنامه دارد.
در دادگاه تجدیدنظر، تیم وکلای حمید نوری این بار سعی کردند به جای زیر سئوال بردن «صلاحیت دادگاه»، دادگاه را متهم به «زیرپا گذاشتن بی‌طرفی و انصاف» کرد. استدلال وکلای نوری برای طرح ادعای «نقض بی‌طرفی» دادگاه، بازجویی «مخفیانه» و «موازی» یک پلیس ایرانی به نام «امید فرهند» از حمید نوری بود که به گفته آن‌ها سعی داشته موکل‌شان را فریب بدهند.
وکلای نوری، مدعی شده بودند که در این دادگاه «سیاسی‌کاری انجام شده و شاکیان و شاهدان علیه آقای نوری از این دادگاه استفاده کرده‌اند تا حکومت ایران را محکوم کنند.»
خردادماه سال جاری نیز در حالی که دادگاه تجدیدنظر نوری جریان داشت، حسین مرتضوی، رئیس سابق زندان‌‌های اوین و گوهردشت در دهه ۶۰ با حضور در کلاب‌هاوس برای اولین دست به افشاگری درباره اعدام‌های سال ۶۷ زد و ضمن تایید این اعدام‌ها به نقش حمید نوری هم اشاره کرد، اما سعی کرد او را «هیچ‌کاره» جلوه دهد.
***
تایید حکم حبس ابد برای حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت کرج، در دادگاه استیناف استکهلم، موجی از واکنش‌ها را در فضای مجازی فارسی‌زبان برانگیخته است و مانند پتکی محکم بر سر و کله مقامات جمهوری اسلامی و در راس همه ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری فعالی جمهوری اسلامی کوبیده شد.
حمید نوری هم در دادگاه بدوی و هم در دادگاه استیناف اعدام‌های تابستان ۶۷ را «ساختگی» و «جعلی» خواند. موضعی که مقامات و رسانه‌های جمهوری اسلامی نیز تکرار کرده و خواهان آزادی حمید نوری شده‌اند که به گفته آن‌ها «بی‌گناه» است.
بازداشت و تشکیل پرونده قضایی علیه حمید نوری در سوئد خشم جمهوری اسلامی را به دنبال داشت به طوری که مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی، این عنصر جنایت‌کار خود را را «گروگان» خوانده و خواستار آزادی او و حتی پرداخت غرامت و خسارت شدند.
در این میان، طی ماه‌های گذشته مقامات جمهوری اسلامی بارها از آزادی نزدیک حمید نوری صحبت کردند. آن‌ها امیدوارند که در نهایت دولت سوئد حمید نوری را با یوهان فلودروس، شهروند سوئد و دیپلمات اتحادیه اروپا که دادگاه وی در تهران به اتهام واهی «جاسوسی برای اسرائیل» در جریان است مبادله خواهد کرد. دادگاه یوهان فلودروس ۱۹ آذر در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران آغاز شد. تشکیل این دادگاه در آستانه رای دادگاه استیناف استکهلم بدون شک اتفاقی نیست.
جمهوری اسلامی با آغار کار این دادگاه، پیام روشنی برای دولت سوئد فرستاد: «اگر حکم حمید نوری در دادگاه استیناف تایید شود، حکم زندان سختی در دادگاه انقلاب تهران علیه این دیپلمات صادر خواهد شد.»
جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر، شماری از اتباع خارجی و ایرانی‌های دوتابعیتی را به اتهامات گوناگون از جمله جاسوسی، همکاری با نهادهای امنیتی خارجی یا اقدام علیه نظام بازداشت کرده که برخی از این افراد با زندانیان وابسته به جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر مبادله شده‌اند.
دادگاه حمید نوری در سوئد، با اتکا به اصل «صلاحیت قضایی بین‌المللی» برگزار شد. این نخستین بار است که یک متهم به خاطر جرمی که در ایران مرتکب شده، در خارج کشور محاکمه و به زندان محکوم می‌شود. اصل «صلاحیت قضایی بین‌المللی» اجازه می‌‎دهد که جرائم بزرگ مانند جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت، بدون در نظر گرفتن محل ارتکاب جرم و تابعیت متهمان یا قربانیان در دادگاه‎‌های کشورهای دیگر مطرح شده و مورد بررسی قرار گیرند.
ناصر کنعانی، سخن‌گوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به تایید حکم حبس ابد نوری در سوئد به دلیل دست داشتن در اعدام‌های دهه ۶۰ گفت: «ایران رای دادگاه‌های بدوی و تجدید نظر در خصوص حمید نوری را از اساس غیر‌قابل قبول دانسته و به‌شدت آن را محکوم می‌کند.»
کاظم غریب‌آبادی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه نیز تهدید کرد که «این اقدام سوئد برای او بدون هزینه نخواهد بود.»
او گفت: «در این پرونده انگلیسی‌ها هم دست داشتند و پرونده‌ای نبود که صرفا سوئد تصمیم گرفته باشد.»
مسعود ستایشی، سخن‌گوی قوه قضاییه، روز چهارشنبه ۲۹ آذر با اشاره به تایید حکم حبس ابد نوری گفت: «صدور حکم ناعادلانه برای حمید نوری گرچه مایه تاسف شد اما قابل پیش‌بینی بود. هیچ حکمی به جز تبرئه نوری را به رسمیت نخواهیم شناخت و این حکم را زیر پا گذاشتن آشکار منشور حقوق بشر می‌دانیم.»

 

خانواده حمید نوری نیز به تایید حکم او در دادگاه تجدید نظر واکنش نشان داد. مجید نوری، فرزند او، به خبرگزاری فارس گفت: «سوئدی‌ها قائل به روال حقوقی نیستند و می‌خواهند حتما دادگاه را با فشار سیاسی و فرمایشی برگزار کنند.»
او اضافه کرد: «این حکم فاقد اعتبار است و ما حتما از دادگاه‌های بالاترِ سوئد پیگیری می‌کنیم و سراغ دادگاه‌های بین‌المللی خواهیم رفت.»
مجید نوری خبر داد که «رسوایی بزرگی برای نظام حقوقی سوئد در پیش است.»
در جریان هفتمین جلسه دادگاه تجدیدنظر حمید نوری، وکیل‌های او مدعی شدند این مقام سابق قوه قضاییه جمهوری اسلامی، یک «نگهبان و زندان‌بان ساده» بوده است.
آنان، هم‌چنین مدعی شدند نوری هیچ نقشی در اعدام زندانیان، تصمیم‌گیری در مورد عفو یا انتخاب کسانی که قرار بوده کشته شوند و نیز جایی در کمیته موسوم به «هیات مرگ» نداشته است.
هیات مرگ در سال ۱۳۶۷ به دنبال صدور فتوا و فرمان روح‌الله خمینی، حکم اعدام چند هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی را در زندان‌های جمهوری اسلامی صادر کرد. این افراد مخفیانه اعدام و دستور دفنشان در گورهای جمعی صادر شد.
یک هفته پیش از اعلام رای حمید نوری از سوی قاضی دادگاه تجدید نظر، رسانه‌ها در ایران، قوه قضاییه جمهوری اسلامی و خانواده حمید نوری به اظهار نظر درباره نتیجه این دادگاه و احتمال تبادل او با یک شهروند سوئدی زندانی در ایران خبر دادند.
پایگاه خبری قوه قضاییه روز ۱۹ آذر از برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات یوهان فلودروس، شهروند سوئدی و دیپلمات اتحادیه اروپا، بازداشت شده در ایران در دادگاه انقلاب خبر داد.
این کارمند اتحادیه اروپا روز ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ در ایران دستگیر شد و اکنون در زندان اوین نگهداری می‌شود.
متس فلودروس، پدر او، پیش از این در گفت‌وگویی با گاردین گفته بود: «قرار بود سفر او به ایران در آوریل سال ۲۰۲۲ یک سفر توریستی باشد. یوهان می‌خواست به دیدار یکی از دوستانش برود که در سفارت سوئد کار می‌کرد اما در بدو ورود و در فرودگاه، بازداشت می‌شود.»
بسیاری از نهادهای حقوق بشری، جمهوری اسلامی را به گروگان گرفتن شهروندان دوتابعیتی و خارجی برای اعمال فشار بر غرب و باج‌گیری متهم می‌کنند. هم‌زمانی دادگاه فلودروس با اعلام رای دادگاه تجدید نظر حمید نوری می‌تواند تاییدی بر این اظهارات باشد.
علاوه بر این، هیبت‌الله نژندی‌ منش، مشاور حقوقی خانواده حمید نوری پیش‌تر گفته بود در صورتی‎‌ که رای دادگاه در مرحله تجدید نظر تایید شود، امکان مراجعه به دیوان عالی سوئد برای آنان وجود دارد.
پیش از آن و در روز پنج‌شنبه مجید نوری، پسر حمید نوری ابراز امیدواری کرده بود «سوئدی‌ها اشتباه خود را جبران کنند.»
او دادگاه پدرش را «نمایشی و شوآف» خوانده و گفته بود: «در سکوت رسانه‌ها، عدالت در حال ذبح است.»
هم‌زمان با این سخنان، خانواده حمید نوری در تجمعی مقابل سفارت سوئد در تهران، خواهان آزادی دادیار سابق زندان گوهردشت و محکومیت دادگاه سوئد شده بودند.
پیش از حمید نوری، هیچ مقامی در ارتباط با کشتار زندانیان سیاسی در ایران در سال ۶۷ محاکمه نشده بود.
برخی دست‌اندرکاران این جنایت اکنون سمت‌هایی کلیدی در جمهوری اسلامی دارند؛ از جمله ابراهیم رئیسی، رییس‌جمهوری کنونی ایران که پیش از این به‌عنوان رییس قوه قضاییه مشغول به کار بود و یکی از اعضای «هیات مرگ» تهران و کرج بوده است.
نوری در طول برگزاری جلسات دادگاه همواره اتهام‌های خود را انکار کرد و از پاسخ گفتن صریح به سئوال‌های دادستان طفره رفت.
دادیار اسبق قوه قضائیه ایران در طول برگزاری جلسات دادگاه تجدیدنظر نیز بارها فریاد زد که «این دادگاه فرمایشی» است. او در جریان دادگاه تجدیدنظر نیز چند بار خارج از نوبت دفاع، از شرایط زندان و مشکلات بینایی خود شکایت کرد و پس از بی‌توجهی به تذکرهای فراوان به بیرون از جلسه دادگاه هدایت شد.
خبرگزاری جمهوری اسلامی «ایرنا»، ۲۸ آذر ۱۴۰۲، نوشت: «حمید نوری» شهروند ایرانی که بیش از چهار سال است با ادعاهای واهی و به استناد اظهارات متناقض اعضای گروهک تروریستی منافقین در بازداشت غیرقانونی دولت سوئد و در سلول انفرادی به سر می‌برد، به اذعان وکلای او یک رکورد جهانی در نقض حقوق بشر محسوب می‌شود و امروز هم دادگاه تجدیدنظر سوئد، حکم «حبس ابد» را وی تایید کرد.
غریب آبادی ۱۹ تیر ۱۴۰۱، دبیر ستاد حقوق بشر و معاون امور بین‌الملل قوه قضاییه، در نامه‌ای به «میشل باچلت» کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، خواستار پاسخ‌گو کردن دولت سوئد برای بازداشت و محاکمه غیرقانونی و نقض فاحش حقوق بشر «حمید نوری» تبعه ایرانی زندانی در این کشور، آزادی فوری و جبران خسارات معنوی و مادی وارده به او شده بود.
پس از آن نیز دادستان وقت کل کشور جمهوری اسلامی نیز در نامه‌ای به همتای سوئدی خود، رسیدگی به رفتارهای غیرقانونی و رعایت اصول دادرسی عادلانه در مرحله تجدید نظر پرونده «حمید نوری» را خواستار شد.
حجت الاسلام و المسلمین محمد جعفر منتظری ۳۰ مهر ۱۴۰۱ در نامه‌ای به دادستان کل کشور سوئد، بخشی از اقدامات غیرقانونی و ناقض حقوق بشری علیه تبعه ایرانی «حمید نوری»، از سوی مقامات ذیربط سوئد را متذکر و رسیدگی به رفتارهای غیرقانونی و رعایت اصول دادرسی عادلانه در مرحله تجدید نظر پرونده را خواستار شد.
۲۹ آذر مسعود ستایشی سخن‌گوی قوه قضاییه نیز در نشست خبری درباره اقدامات قوه قضاییه در رابطه با پیگیری پرونده حمید نوری و این‌که در دی ماه دادگاه تجدیدنظر برای پرونده او برگزار خواهد شد، گفت: «اعتقاد داریم روند بازداشت و دادگاه نمایشی حمید نوری محفلی برای ادعاهای دروغین مدعیان حقوق بشر بوده است. اعمال انواع شکنجه‌ها و عدم برخورداری از اولیه ترین حقوق‌ های یک متهم را شاهد هستیم. اخیراً هم مردی را به سلول وی برای اعمال شکنجه‌های روحی آورده‌اند و یا ایشان را در مقابل زندانبان‌های خانم برهنه می‌کنند هم‌چنین بیش از یک ماه و نیم‌ است که مجدد ارتباط وی با خانواده‌اش قطع شده است.»
ستایشی افزود: «حتی برخی زندانبان‌های سوئدی هم در این راستا معترض هستند و قوه قضاییه هم‌چنان معتقد است که تشکیل پرونده علیه حمید نوری غیرقانونی است و ما از ظرفیت‌های قانونی برای اینکه بشریت بفهمد تحت لوای حقوق بشر چه ظلمی به شهروند ما می‌شود، انجام می‌دهیم و اگر دولت سوئد رویه‌های مغرضانه سیاسی خود را کنار بگذارد و خود را از تاثیرپذیری از گروهک تروریستی منافقین رها کند؛ چیزی جز حکم برائت و تادیه خسارت برای حمید نوری نخواهد بود.»
غریب‌آبادی در اواخر آذر ماه سال جاری، از اظهارات خود ادعا کرد « این‌که پرونده حمید نوری با پیگیری گروهک تروریستی منافقین تشکیل شده است... بنده شخصا اعتقادم این است که در این پرونده، انگلیسی‌ها هم دست داشتند و پرونده‌ای نبود که صرفا سوئد تصمیم گرفته باشد، چون ما وقتی به سابقه روابط خود با سوئد نگاه می‌کنیم ما با آن‌ها مشکلات این‌چنینی نداشتیم.»
دبیر ستاد به اصطلاح «حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران» ادامه داده بود: «ما در سوئد شاهد استقرار برخی از گروهک‌های تروریستی بوده‌ایم، ولی این کشور هیچ‌گاه فراتر از این، اقدامی انجام نداده بود که بخواهد مقابل جمهوری اسلامی قرار بگیرد و رسما از این گروهک‌ها حمایت کند و پرونده‌ای علیه ما تشکیل دهد.»
غریب‌آبادی، افزود: «سوئد پرونده حمید نوری را به پرونده‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرد. سوئد برای چه کسی این کار را کرد؟ برای گروهک تروریستی منافقین؟! ما بارها به آن‌ها گفته‌ایم شما که مدعی حقوق بشر هستید چرا یک پرونده علیه گروهک‌های تروریستی تشکیل ندادید و یک پرونده در حمایت از آن‌ها تشکیل دادید؟»
دبیر ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران، تهدید کرد و گفت: «این اقدام سوئد در محاکمه شهروند بی‌گناه ایرانی برای او بدون هزینه نخواهد بود.»
***
دروغگوترین افراد در تاریخ بشر، شاید همین سران و مقامات جمهوری اسلامی و در راس همه دروغگویان جمهوری اسلامی ایران، علی خامنه‌ای قرار دارد. آن‌ها بی‌شرمانه در چشمان آدمی نگاه می‌کنند و دروغ می‌گویند.
به نمونه‌های از دروغگویی‌های نهادها و مقامات جمهوری اسلامی، خود حمید نوری و خانواده او در رابطه با دادگاه او در استکهلم اشاره می‌کنم.
۵ آذر ۱۳۹۸: سخن‌گوی کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی ایران بازداشت حمید نوری را یک «توطئه» خواند و در عین حال گفت: «ما چنین شخصی نداریم که سال ۶۷ دادیار باشد و امروز او را دستگیر کرده باشند. من فکر می‌کنم این یک توطئه است وگرنه شخصی که سابق بر این قاضی بوده و در اعدام‌های سال ۶۷ نقش داشته، در آن کشور اروپایی چه کار می‌کرده است؟ طبیعتا کسی که در آن مقطع دادیار بوده، اکنون نیز در داخل ایران قاضی است.»
۳۰ مرداد ۱۴۰۰: حمید معصومی‌فر، سفیر ایران در سوئد، گفت پس از ۲۰ روز پیگیری توانسته است با یک «شهروند ایرانی در زندان» در سوئد ملاقات کند. او به نام این زندانی اشاره نکرد اما افزود که دولت ایران در این پرونده به «نقض حقوق» این زندانی و «ممانعت از معاینه پزشک، هتک حرمت‌های اعتقادی و اعمال شکنجه جسمی و روحی» اعتراض دارد و پیگیر وضعیت اوست.
۱ شهریور ۱۴۰۰: وکیل حمید نوری در دادگاه گفت که موضع حمید نوری این است که «این اعدام‌ها هرگز رخ نداده و با توجه به این‌که مشخص نیست این لیست‌ها‌(اعدامی‌ها) چگونه نوشته شده، نمی‌تواند اتهامات را بپذیرد.»
۲ آذر ۱۴۰۰: حمید نوری در اولین جلسه از دفاعیات خود در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم سوئد، شهادت شاهدان و شاکیان علیه خود در دادگاه سوئد را تایید کرد و گفت که او همان حمید عباسی است و ناصریان‌(محمد مقیسه) رئیس او بوده است. او گفت از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۷۲ در زندان اوین بوده و گزارش‌ها درباره اعدام‌های تابستان سال ۶۷ «داستانی سرتاسر خیالی، توهمی و پوشالی، جعلی و غیرمستند» است.
نوری، هم‌چنین در دادگاه مدعی شد که در زمان اعدام‌های تابستان ۶۷ به دلیل تولد دخترش در هفتم مرداد همان سال در مرخصی بوده است.
حمید نوری گفت که «نماینده رسمی جمهوری اسلامی نیست و خدا او را انتخاب کرده است که بعد از ۳۳ سال بتواند نماینده ملت ایران باشد و به دروغ و تهمت نسبت به ملت ایران پاسخ‌گو باشد.»
او گفت «سخت‌ترین کار دنیا را باید انجام دهد» و می‌خواهد «نمایشنامه‌ای که در این ۳۳ سال ساخته شده» را «در دو دقیقه روی هوا» بفرستد.
حمید نوری، هم‌چنین حکومت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی آن را «مقدس» خواند و گفت «از این‌که در جریان دادگاه به روح‌الله خمینی، ابراهیم رئیسی، قاسم سلیمانی و اسدالله لاجوردی توهین شده، ناراحت شده است.»
۴ آذر ۱۴۰۰: حمید نوری در دومین جلسه از دفاعیات خود در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم سوئد، «فتوای آیت‌الله خمینی» درباره زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را که براساس آن گروه موسوم به «هیات مرگ» تشکیل و مامور اجرای آن شد، انکار کرد. او، هم‌چنین گفت که «در ایران زندانی سیاسی نداریم.»
۵ آذر ۱۴۰۰: حمید نوری در سومین جلسه از دفاعیات خود گفت او تنها یک کارمند بوده و دستورات رئیسش را اجرا می‌کرده است. او هم‌چنین گفت یک حمید عباسی دیگر در زندان رجایی‌شهر‌(گوهردشت) و سه حمید عباسی در زندان اوین حضور داشته‌اند اما هیچ توضیحی درباره این افراد نداد.
حمید نوری گفت به هیچ بندی در زندان رجایی‌شهر(گوهردشت) نرفته و در پاسخ به دادستان که درباره انتقال زندانیان از زندان قزل‌حصار و زندان اوین به رجایی‌شهر سئوال کرد، گفت که اطلاعی در این زمینه ندارد.
۱۰ آذر ۱۴۰۰: حمید نوری در ادامه دفاعیات خود گورهای دسته‌جمعی در خاوران را انکار کرد. او خاوران را «دروغین» و «ساختگی خواند» و اضافه کرد تا زمانی که در ایران بود، در این مورد چیزی نشنیده و دربارهٔ خاوران بعد از دستگیری‌اش شنیده است.
او در عین حال تایید کرد که جنازه اعدام‌شده‌ها را به خانواده‌های آن‌ها تحویل نمی‌دانند و گفت واحد اجرای احکام جنازه اعدامیانی که خانواده‌های آن‌ها ضوابط را رعایت نمی‌کردند پس نمی‌دانند و خودشان دفن می‌کردند.
۱۱ آذر ۱۴۰۰: حمید نوری در ششمین جلسه از دفاعیات خود گفت در سال‌هایی که در زندان کار می‌کرد، استخدام دادستانی انقلاب اسلامی تهران و عضو دادستانی بوده و در استخدام سازمان زندان‌ها،دادیار یا معاون دادیار نبوده است. او بار دیگر خواستار استعلام دادگاه از جمهوری اسلامی درباره زندانیان و اعدام‌شده‌ها شد و گفت که «باید استعلام شود ببینید این‌ها پدر و مادر داشته‌اند، کی بودند؟»
۲۱ تیر ۱۴۰۱: در آستانه صدور حکم نهایی در پرونده حمید نوری در سوئد، کاظم غریب‌آبادی، معاون قوه قضاییه و دبیر ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی، در نامه‌ای به میشل باشله، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، خواستار آزادی این متهم و «جبران خسارات معنوی و مادی» واردشده به او شد.
همان روز: سخن‌گوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی اعلام حکم «حبس ابد» برای حمید نوری را «قویا» محکوم کرد و گفت از نظر تهران این «حکم غیرقانونی» از اساس «مردود، مخدوش و غیرقابل قبول» است.
ناصر کنعانی، هم‌چنین سوئد را «در قبال خساراتی که به این دلیل بر روابط دوجانبه وارد می‌شود»، مسئول دانست.
۲۴ تیر ۱۴۰۱: وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد که کاردار سفارت سوئد را احضار و مراتب اعتراض رسمی خود را نسبت به «بیانیه رسانه‌ای و رأی صادره از سوی دادگاه ناحیه استکهلم سوئد علیه آقای حمید نوری شهروند ایرانی زندانی در آن کشور» اعلام کرده است.
۲۹ تیر ۱۴۰۱: حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، محکوم شدن حمید نوری در دادگاهی در سوئد به‌جرم همکاری در اعدام‌های سال ۱۳۶۷ جمهوری اسلامی را «جنایت هولناک» سوئد خواند و نوشت: «چرا باید اتباع آن کشور‌ها در ایران از امنیت کامل برخوردار باشند؟»
نماینده علی خامنه‌ای در روزنامه کیهان، حمید نوری را صرفا یکی از کارکنان قوه قضاییه معرفی کرد...» 
۲۹ تیر ۱۴۰۱: وزارت خارجه جمهوری اسلامی خبر داد که سفیر ایران در سوئد را برای «مشورت» درباره اعتراض به حکم حمید نوری به تهران فرا خوانده است.
۳۰ تیر ۱۴۰۱: معاون بین‌الملل قوه قضائیه ایران در پیامی سوئد را تهدید کرد که این کشور «برای اصلاح رفتار خود زمان زیادی ندارد.» کاظم غریب‌آبادی نوشت «ایران بیکار نخواهد نشست» و جمهوری اسلامی در واکنش به محکومیت حبس ابد برای حمید نوری «چندین گزینه روی میز دارد.»
۳۱ مرداد ۱۴۰۱: وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در دیدار با سفیر سوئد در تهران خواستار «تبرئه کامل و آزادی فوری» حمید نوری شد و رای دادگاه سوئدی علیه او را «غیرقانونی» و «غیرقابل قبول» خواند.
۸ مهر ۱۴۰۱: وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از بازداشت یک تبعه‌ دیگر سوئد در ایران به اتهام «جاسوسی» خبر داد، اما جزئیاتی از هویت او اعلام نکرد.
۳۰ مهر ۱۴۰۱: محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، در نامه‌ای به همتای سوئدی خود، خواستار تجدیدنظر در پرونده قضایی حمید نوری و آن‌چه او «رفتارهای غیرقانونی» علیه این زندانی ایرانی خوانده است، شد.
۷ خرداد ۱۴۰۲: دو روز پس از آزادی اسدالله اسدی، دیپلمات محکوم به تروریسم در بلژیک، معاون امور بین‌الملل و حقوق بشر وزارت دادگستری جمهوری اسلامی اعلام کرد که تلاش‌هایی نیز برای آزادی حمید نوری، از متهمان اعدام‌های تابستان ۱۳۶۷ در جریان است و «امیدواریم بتوانیم به زودی خبر خوبی در پرونده حمید نوری برای مردم کشورمان داشته باشیم.»
۳۰ خرداد ۱۴۰۲: مسعود ستایشی، سخن‌گوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، اعلام کرد «پیگیری‌های مجدانه» برای آزاد کردن حمید نوری ادامه دارد.
۲۱ شهریور ۱۴۰۲: مسعود ستایشی، سخن‌گوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، در پاسخ به پرسشی درباره این‌که دولت سوئد هفته گذشته اعلام کرده که یک شهروند این کشور بیش از یک سال است که در ایران بازداشت شده، گفت: «این تبعه سوئدی جرایمی را در سرزمین جمهوری اسلامی ایران مرتکب شده که بر اساس آن جرایم رسیدگی‌های مقدماتی صورت گرفته و وی با قرار قانونی به زندان اعزام شده است.»
او نامی از این شهروند سوئدی نبرد، اما سوئد و کمیسیون اروپا روز ۱۳ شهریور تایید کردند که یک شهروند سوئدی به نام یوهان فلودِروس که کارمند دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا است، بیش از ۵۰۰ روز است که در ایران زندانی است.
۱۸ آبان ۱۴۰۲: وزارت خارجه سوئد اعلام کرد که دولت این کشور خواستار آزادی فوری یوهان فلودروس، کارمند سوئدی اتحادیهٔ اروپا، شده که در تهران زندانی است. سوئد بازداشت این شهروند خود را «غیرقانونی و خودسرانه» توصیف کرده است.
داماد حمید نوری: اروپا گرگی است در لباس جنتلمن، حالا درست است از یک جهاتی مثلا نوع ساختمان هایشان و غیره شاید با زندان‌های ما فرق داشته باشد، اما واقعا نوع آزار و اذیت‌هایی که می‌کنند، واقعا من فکر می‌کنم سوئد حرف دارد برای گفتن، یعنی این‌قدر خوشگل آزار و اذیتت می‌کند، که شما فکرش را هم نمی‌توانید بکنید. ، مثلا ما در دادگاه با عمویم، از فاصله مثلا ۷ ـ ۸ متری نگاه می‌کنیم، با چشمش معلوم است که عمو دارد به آدم می‌فهماند که این‌ها که دور و بر من هستند چه‌قدر دارند من را اذیت می‌کنند، چه‌قدر دارند من را آزار می‌دهند.
من یک مثال می‌زنم، تمام صحبت‌هایی که ما می‌کنیم، و چه عمو داخل دادگاه می‌کند و چه ما هر جایی که می‌رویم صحبت می‌کنیم، ما با سند و مستند داریم، یعنی می‌گوییم این فلان چیز، این هم فیلمی که مثلا با ما برخورد کردند، ۹۲ جلسه یعنی ۹۲ روز هر روزش که دادگاه برگزار می‌شد و آن ایامی که ما می‌توانستیم برویم آن‌جا مثلا عمو را در دادگاه ببینیم و حمایتش کنیم، گروه‌های مختلفی بودند جلوی در دادگاه از این فرقه منافقین گرفته تا تجزیه طلب‌ها، کومله‌ها، کمونیست‌ها، و سلطنت‌طلب‌ها و حالا دشمنان جمهوری اسلامی دیگر...
دیگر همه شان را می‌شناسیم. من یک سررسید داشتم عکس آقا و عکس حاج قاسم بود، من جایی می‌روم معمولا دوست دارم بنویسم، هم در ذهنم بماند هم بتوانم پاسخ بدهم سئوالاتی که دوستان می‌کنند ضد انقلاب عکس‌های این سررسید را دید و بعد دیدم که چقدر این‌ها عناد دارند به عکس حاج قاسم، عکس حاج قاسم را که می‌بینند انگار حال‌شان دگرگون می‌شود.‌(خبرگزاری مشرق جمهوری اسلامی، ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ )
دختر حمید نوری: یک مستندساز سوئدی در زندان نزد بابا رفته و مدعی شده بود «جمهوری اسلامی رفتنی است، بیا و چیزهایی که ما می‌گوئیم را قبول و تایید کن» عطیه نوری:  حدود ۳ الی ۴ ماه پیش در شهریور یک مستندساز سوئدی در زندان نزد بابا رفته و مدعی شده بود «جمهوری اسلامی رفتنی است، بیا و چیزهایی که ما می‌گوئیم را قبول و تایید کن، بعد از آن همه چیز درست می‌شود.» پدر هم در پاسخ گفته بود من نمی‌توانم چشمم را روی حقایق ببندم و آن‌را انکار کنم..‌(خبرگزاری مشرق، ۱۶ اسفند ۱۴۰۱)
گفت‌و‌گو با پسر حمید نوری: «منافقین وکلای پدرم را هم تهدید می‌کنند.»
می‌توانیم بگوییم با توجه به این رفتارها کشور سوئد کارفرمایی اصلی آن‌ها نیستند و این پرونده زیر نظر آمریکا دنبال می‌شود؟
مدل شکنجه که درباره پدر انجام می‌شود مانند ایجاد محدودیت های شدید و عدم توازن در خدمات را مدل اسرائیلی می‌دانیم در حالی که مدل آمریکایی وحشی‌گرایانه است.
تا جایی که ما می‌دانیم پدر مرا دو مرتبه ضرب و شتم کرده‌اند اما نشانه‌های روحی و روانی مدل اسرائیلی و انگلیسی است و احساس می‌کنیم پشت‌پرده این پرونده عناصر اطلاعاتی این دو به ویژه رژیم صهیونیستی حضور دارند. به ویژه مدل جنگ رسانه‌ای درباره ایشان هم همین امر را تایید می‌کند که هیچ رسانه‌ای اجازه ندارد که به نفع حمید نوری صحبت کند.
مثلا از سوی دیگر رسانه‌های سعودی هم که ماهیت آن به  MI۶ انگلیس می‌رسد ادعا کرده بودند که پدرم را با پابند به دادگاه آوردند، حرفی که صددرصد دروغ است یعنی برای این‌که دفاع آقای نوری از حقیقت دور شود چیزی می گویند که افکار عمومی تصور کند با یک متهم بسیار خطرناک مواجه است در حالی که در ۹۲ جلسه دادگاه ایشان یک بار هم چنین چیزی درباره پابند زدن به حمید نوری حقیقت نداشته است. بنابر این برجسته کردن موضوعات فرعی به جای موضوعات اصلی از تکنیک‌های جنگ روانی در این پرونده است؛ یا مثلا می‌گویند پسر آقای نوری در بیرون دادگاه نماز می‌خواند درحالی که یک موضوع کاملا بی‌ربط به پرونده ایشان است اما آن را بولد می‌کنند تا حقیقت این پرونده منحرف شود بنابراین مدل کار نشان می‌دهد که چه کسانی پشت پرونده قرار دارند.
پدرم به‌خاطر این‌که باز نشسته بودند، زیاد به سفر اروپایی از آلمان تا اسپانیا می‌رفتند و هیچ مانعی هم نداشت، تا آخرین بار که به سوئد رفتند، البته قبل از آن چند باری به منزل این فرد یعنی آرین رفته بودند چون با هم دوست خانوادگی بودند و همسر این خانم فردی به نام «آرین» بود.
خود آقای آرین برای پدر ویزای شینگن گرفت و از ایشان دعوت کرد که به سوئد برود چون به به پدرم گفته بود مشکلی دارم. پدر من در بین خانواده آدمی است که برای مشکلات وقت می‌گذارد و با توجه به سعه صدر و قدرت بیان خیلی مواقع مشکلات بین افراد را حل می‌کند؛ از طرفی دیگر هم ایشان در ازدواج این دو فرد دخیل بود و به نوعی واسطه ازدواج آن‌ها شده بود. این آقا به پدرم گفت ما به اختلاف خورده‌ایم و شما به ما کمک کنید، او حتی بیش از یک سال به پدر من برای رفتن به سوئد اصرار می‌کرد و می‌گفت اگر طلاق گرفتیم حداقل بتوانم فرزندم را ببینم چون حضانت فرزندش با مادر بود؛ اما همه این‌ها پروژه‌فریب بود.
حتی آرین به پدرم گفته بود من خودم هزینه سفر شما را پرداخت می‌کنم و شما فقط به سوئد بیاید در حالی که این موضوع کلا توطئه بود چون پدرم هم مایل نبود که به این سفر برود و این پیگیری‌ها حدود یک سال از سوی آرین ادامه داشت. چون آرین می‌گفت که همسر من بزرگی و متانت شما را قبول دارد و البته این را درست می‌گفت چون پدرم واسطه ازدواج آنها بود و شاید شایعه موضوع دختر خوانده از این منش باشد که اشاره به مقبولیت پدرم نزد آن‌ها داشت.در واقع همسر این آقا از پدر من حرف شنوی داشت.
وقتی آرین به پدرم گفته بود که در ایران مشکلی دارد پدرم برای حل مشکل او در کشور اقدام کرده بود اما او درباره سفر پدرم به سوئد پروپاگاندا کرد تا بتواند ایشان را به آن‌جا بکشاند هرچند فرد متعادلی هم نبود و ما متاسفانه این را دیر فهمیدیم.
چرا این فرد کینه کرده بود، با جریانات ضدانقلاب از جمله کومه‌له در ارتباط بود؟
بله ما این حدس را می‌زنیم اما نمی‌توانم بدون منبع موثق این را بگوییم؛ ما دو نوع کُرد داریم؛ یک سری از کردهای ایرانی که افراد بسیار خوبی هستند و مشکلی با مردم ندارند اما برخی از کردها اینطور نیستند. این آقا متاسفانه خانواده خودش را هم آزار و اذیت می‌کرد و ما دیر متوجه شدیم که او فردسلیم النفس و سالمی نبوده است.‌(خبرگزاری مشرق، ۳دی ۱۴۰۱)
در چهل و سومین جلسه دادگاه حمید نوری، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱-٢ آذر ۱۴۰۰ در استکهلم: حمید نوری پس از بیش از چهل جلسه شهادت بالغ بر ۳۰ تن از دادخواهان، اعدام‌های تابستان ۶۷ را از اساس «داستانی خیالی و ساختگی» نامید.
متهم گفت برای دفاعیه خود نامی انتخاب کرده است: «نگاهی دیگر و نگاهی متفاوت اما واقع بینانه، همراه با دلایل قوی و مستندات معتبر درباره یک داستان دروغین، تخیلی، ساختگی، جعلی و غیرمستند به نام کشتار ۶۷.»
او از خدا تشکر کرد که «او» را به نمایندگی از مردم انتخاب کرده تا بعد از سی و سه سال به این داستان خیالی برای همیشه خاتمه دهد. او گفت او باید سخت‌ترین کار ممکن را انجام بدهد و طی چهار روز به ٣٣ سال «افترا و تهمت» به خودش و مردم ایران جوابگ‌و باشد.
حمید نوری گفت صحبت‌ها تماما یک‌طرفه بوده و از مخالفان جمهوری اسلامی که مردم ایران آن‌ها را نمی‌شناسند، شنیده شده است و حال این حمید نوری است که خواهد گفت این‌ها چه کسانی هستند. او گفت: «حقایق را از حمید نوری بشنوید. از تولید به مصرف.»
حمید نوری در قسمت دیگری از دفاعیه خود تاکید کرد که نماینده مردم و حکومت جمهوری اسلامی نیست، اما به‌دلیل توهین‌های زیادی که در جریان دادگاه به حمید نوری، حمید عباسی و مقامات محترم نظام مانند ابراهیم رئیسی، «رئیس جمهور محبوب مردم»، لاجوردی و قاسم سلیمانی شده، خود را موظف می‌داند که از خود و آن‌ها دفاع کند. حمید نوری ادامه داد که در مورد دماغش خیلی حرف زده‌اند و وی از کسانی که به دماغش «توهین» کرده‌اند، شکایت خواهد کرد.
متهم گفت که او دو خانواده دارد و خانواده دومش «۸۵ میلیون ملت شریف ایران» است. اما در قسمت دیگری از سخنانش گفت به وکلایش گفته است نگران زیاد بودن تعداد شاکیان و شاهدان پرونده نباشند چون «مردم ایران در دروغ گفتن از هم سبقت می گیرند» و همین به نفع او خواهد بود.
حمید نوری در طول دفاعیه‌اش خود را مردی خوش‌تیپ، خوش‌برخورد و خوش‌مشرب، موفق، باهوش، کاربلد و بااحساس خواند که در بهترین ماه سال یعنی اردیبهشت به دنیا آمده است. او از تاریخچه کاری‌اش سخن گفت و این که در ۱۸ اسفند ۱۳۶۱ به استخدام دادستانی انقلاب اسلامی تهران درآمد. اول نگهبان بود و بعد حسابدار زندان اوین و بعدها در قسمت دادیاری آن زندان کار کرد. او توضیح داد که اول با نام مستعار «عباس» کارش را شروع کرد و بعد تبدیل به «حمید عباسی» شد و بعدها هم در بین زندانیان به همین نام شهرت یافت.
حمید نوری گفت: «در نهایت در سال ۷۲-۷۳ کلا از کار زندان جدا شدم و بعد وضعم خیلی خوب شد و هر شب با یک کیف سامسونت پر از پول به خانه برمی‌گشتم. دخترم که نمی‌دانست آن پول‌ها اسکناس است می گفت آه! بابا باز با این کاغذها آمد.»
او در مورد نوع ارتباطش با هریش -‌عامل دستگیریش و فردی که در کیفرخواست از آن به‌عنوان همسر دخترخوانده‌اش نام برده شده‌- توضیح داد. متهم از این که دخترخوانده‌اش در اصل دختر زن صیغه‌ای او بوده یا نه صحبتی نکرد.
حمید نوری از پنج رئیس خود صحبت کرد که از بین آن‌ها حسن زارع دهنوی معروف به حسن حداد، حاج آقا جواهریان، و حاج آقا شیخ‌پور در قید حیات نیستند. او از ناصریان‌(معروف به قاضی مقیسه) به عنوان رئیس خود در زمان تقاضای استعفایش در سال ۶۹ یاد و تاکید کرد که نمی‌داند آیا او در قید حیاست است یا نه چون تماسی با او ندارد.
حمید نوری گفت در کل، شهادت‌های دادگاه تکراری و دروغ بوده است و کل جریان را «نمایش‌نامه‌ای تهوع‌آور» خواند.
او توضیح داد که روز هفتم مرداد سال۱۳۶۷ - تاریخی که شاهدان به‌عنوان روزهای شروع اعدام‌ها یاد می‌کنند - روز تولد تنها دخترش بود و او در بیمارستان در کنار همسرش به‌سر می‌برد.
حملات پیاپی حمید نوری در جلسه اول دفاعیه‌اش، علیه سازمان مجاهدین خلق ایران بود. او از جنگ ایران و عراق به‌عنوان تنها جنگی در تاریخ ایران یاد کرد که در آن تکه‌ای از کشور جدا نشد. او گفت مردم به دستور رهبرشان در خاتمه دادن به جنگ لبیک گفتند.
او برای قاضی و حضار «دوران طلایی» را پس از خاتمه جنگ در ایران به تصویر کشید؛ تصویری که به زعم او با حمله «هفت هزار عضو گروهک منافقین» نابود شد و مردم قتل عام شدند. او گفت: «داعش فرزند نامشروع این سازمان‌(مجاهدین) است. مجاهدین خود داعش و داعش خود سازمان مجاهدین است.»
این گفته او با اعتراض کنت لوئیس، وکیل مشاور شاکیان و شاهد پرونده مواجه شد. توماس ساندر، قاضی دادگاه نیز به نوری تذکر داد که این سازمان اسمی دارد و شما باید از اسم آن استفاده کنید.
حمید نوری پس از تعریف ماجرای عملیات فروغ جاویدان یا مرصاد، گفت: «افراد جنایت‌کار سازمان مجاهدین در ایران دستگیر شدند، زندان‌ها پر شد و آن‌ها به سزای اعمال‌شان رسیدند.»
او در پایان افزود: «روزها را با هم تقسیم می‌کنند. هشت روز منافقین، چهار روز کمونیست‌ها... در نهایت هم اعدام‌ها می‌شود ۱۸ روز برای مجاهدین و ۹ روز برای کمونیست‌ها. این چیزی است که تابحال کسی نگفته و دنیا باید بفهمد که ماجرا چیست.» نوری در پایان از قاضی خواست که در جلسه روز پنج‌شنبه به او یک ساعت و نیم وقت برای دفاع بدهند و جلسه پایان یافت.
حمید نوری و خانواده‌اش، دست‌پرورده جمهوری اسلامی هستند و به راحتی آبا خوردن دروغ می‌گویند و واقعیت‌ها را انکار می‌کنند. خود نوری، در این دادگاه به‌جای پاسخ‌گويی به همه جنايات خود و حکومت‌شان، تلاش كرد با دروغگويی و طرح اكاذيب تكراری جمهوری اسلامی در چهار و چهار سال گذشته، علیه نیروهای اپوزیسیون و همه معترضین که اعضا و هواداران آن قربانیان اصلی قتل‌عام سال ۶۷ بودند، بر این جنایت سرپوش بگذارد. با اين حال او در لابلای حرف‌هايش اعتراف كرده كه در تمام اين سال‌ها او به‌عنوان عنصری از ماشين سركوب و شكنجه و كشتار، دست‌اندركار شكنجه و اعدام و مشخصا نسل‌كشی و جنايت عليه بشريت بوده است.
***
مهارت دروغگویی و استفاده از تکنولوژی و امکانات در مسیر جهل و جنایت و در کنار آن کاربرد دروغ‌های شاخدار، تنها روشی است که مقامات جمهوری اسلامی، هیچ ابایی از کاربرد آن‌ها ندارند.
جمهوری اسلامی ایران، شاید تنها حکومت در دنیاست که جرثقیل را برای اعدام در ملاء‌عام و استفاده از دستگاه برش فلز را برای قطع انگشت استفاده می‌کند اما انرژی هسته‌ای را برای مقاصد صلح‌آمیز می‌خواند! حکومتی که مرتکب جنایت علیه بشریات است اما همواره از حقوق بشر اسلامی دم می‌زند.
مردم معترض را روز روشن در خیابان‌های می‌کشند اما ادعا می‌کنند  که هیچ معترضی در ایران کشته نشده است! همین دروغ‌ها را ابراهیم رئیسی قاتل، دایما تکرار می‌کند و با وجود این که او عضو «هیات مرگ» در قتل هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ بود می‌گوید همیشه طرفدار حقوق بشر بوده است. یا می‌گوید کسی از مردم در خیابان‌های ایران به ناحق کشته نشده است.
در حالی که جمهوری اسلامی، همواره زیست و زندگی مردم را دچار بحران و ناامنی کرده است، گرانی و تورم و فقر در ایران غوغا می‌کند اما همواره از زندگی خوب مردم و امنیت دم می‌زند.
مقامات عالی‌رتبه و سخن‌گویان جمهوری اسلامی فریاد می‌زنند ایران آزادترین کشور دنیاست در حالی که در ایران ذره‌ای آزادی وجود ندارد. جمهوری اسلامی، نه تنها خودش یک حکومت تروریست و جنگ‌طلب است و سلاح و مهمات در اختیار گروه‌های نیابتی خود می‌گذارد اما ارتباط خود را با گروه‌های اسلامی تروریستی و باندهای مافیایی را منکر می‌شود. 
نکته کلیدی همه موارد مطرح شده، کاربرد مداوم دروغگویی و فریب‌کاری است که جمهوری اسلامی بی‌وقفه و در هر زمینه کوچک و بزرگ از آن استفاده می‌کند تا به تصور خام خود، هم مردم را در داخل ایران فریب دهد و هم افکار عمومی بین‌المللی را.
وزیر بهداشت و درمان دولت رئیسی درباره انتقاد به دولت در خصوص ارسال تجهیزات بیمارستانی به اندونزی گفت: «صادرات دارو و تجهیزات یکی از استراتژی‌های ما است... ما به اندونزی روبات جراح صادر کردیم و پولش را هم گرفته‌ایم.»‌(ایلنا ۲۰ خرداد ۱۴۰۲) چرا محصولات ادعایی برتر و ارزان‌تر روباتیک پزشکی ایران فقط به اندونزی صادر می‌شود؟ 
روبات از جنس تسلیحات نظامی نیست که مقامات آن‌ها یا قطعات آن‌ها را از روسیه و کره شمالی و چین یا کشورهای غربی بخرند و بعد آن‌ها را رنگ کنند و به اسم تولید داخل آزمایش کنند و نمایش دهند و کسی حق سئوال کردن نداشته باشد. علاوه بر ادعاهای مقامات، با وجود دسترسی ده‌ها میلیونی شهروندان به شبکه‌های اجتماعی، هیچ بیمار یا پزشکی از انجام جراحی یا تجربه جراحی توسط این روبات‌ها و تفاوت آن‌ها با نمونه خارجی گزارش نداده است. روال معمول تبلیغات حکومتی این است که این محصولات را بهتر و ارزان‌تر از مشابه خارجی معرفی کنند. جالب است که گزارشگران این تحولات فناوری معمولا دروغ‌گوترین رسانه‌های حکومتی، یعنی فارس و تسنیم و صدا و سیما هستند. کیهان هم به گفتن دروغ‌های کلیدی‌تر و امنیتی‌تر مشغول است.
در داستان تولید واکسن کرونا دقیقا همین کار را کردند تا میلیاردها دلار به خود اختصاص دهند. دستگاه کرونایاب سپاه پاسداران رسواترین اختراع رسما معرفی‌شده از سوی مقام‌های عالی سپاه بود. اختراع خودرو بدون سوخت، کشف معدن به کمک رمالان، و غنی‌سازی در آشپزخانه فراموش‌شدنی و هاله امام زمان ازراف احمدی‌نژاد در حال سخن‌رانی در اجلاس سازمان ملل متحد و... نیست. تازه‌ترین این اختراع‌ها هواپیمای معدن‌یاب هسته‌ای است: «هواپیمایی داریم که با صنعت هسته‌ای ۱۵ کیلومتر زیر زمین را نشان می‌دهد که در کجا معادن و مخازن زیرزمینی داریم.»‌(کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، ۲۶ خرداد ۱۴۰۲)
این دروغ‌ها نیز چنان شگفت‌انگیز و مسحورکننده‌اند که شاید آن‌ها را پایگاه اجتماعی حکومت باور کنند. همه ادعاهای جمهوری اسلامی در مورد ساختن موشک و پهپاد و ماهواره یا مانند آن‌ها را باید با دیده تردید نگریست، چون ایران زیرساخت صنعتی ندارد. همه صنعت کشور بر پایه مونتاژ شکل گرفته است. این ابزارها یا از خارج خریده و دست‌کاری و رنگ می‌شوند‌(مثل ناو هواپیمابر سپاه که یک نفت‌کش رنگ‌شده است) یا قطعات آن‌ها از خارج خریده و در ایران مونتاژ می‌شود. بدون حرص و طمع شرکت‌های اسلحه‌ساز و قطعه‌ساز غربی و شرقی، شرکت‌های قلابی سپاه پاسداران در کشورهای دیگر -‌که این خریدها را ترتیب می‌دهند و هزینه‌ها را می‌پردازند- و بدون سستی کشورهای غربی در اعمال تحریم‌ها در دنیا، سپاه نمی‌توانست این‌گونه سلاح‌ها را در اختیار داشته باشد. همین امروز، اگر فروش قطعات پهپاد یا موشک قطع شود، با استفاده‌ای که از آن‌ها در اوکراین می‌شود، ذخیره‌شان به‌تدریج تمام می‌شود.
تمام آمارهایی که در مورد تورم و بیکاری و رشد اقتصادی و مانند آن‌ها عرضه می‌شود دست‌کاری‌شده و بر اساس تعریف‌های من‌درآوردی مقامات است. سال‌هاست که برخی آمارهای اقتصادی و اجتماعی‌(مثل معلولیت نوزادان) منتشر نمی‌شود، چون کشف دروغ‌گویی مقامات در این مورد آسان‌تر از دیگر حوزه‌هاست. اما این امر آن‌ها را از فریب‌کاری و دروغ‌گویی باز نداشته است.
اقتصاددانان ایرانی و غیرایرانی بارها گفته‌اند که آمارهای تورم در ایران دروغ است. آمار بیکاری حدود ۱۰ درصد یک جوک است. در ایران، حدود ۶۰ میلیون نفر سنی میان ۱۵ و ۶۵ سال دارند‌(افراد در سن کار) که از میان آن‌ها، حدود ۱۰ میلیون دانشجو و سرباز و دبیرستانی‌اند. آمار رسمی می‌گوید حدود ۲۴ میلیون نفر شاغل‌اند. بدین ترتیب، حدود ۲۶ میلیون نفر در ایران شاغل نیستند، که واقعا بیکار به حساب می‌آیند. این یعنی نرخ بیکاری باید حدود ۵۲ درصد باشد، نه ۱۰ درصد. دولت سال‌ها است تعداد افراد بیکار در ایران را حدود ۳ میلیون نفر اعلام می‌کند، البته با شاغل حساب کردن کسانی که هفته‌ای نیم‌ساعت کار می کنند و با محدود کردن تعریف بیکار به کسی که شغلی داشته و آن را از دست داده است.
دولت‌های متوالی در مورد تعداد کودکان ترک تحصیل کرده، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بیکار، فرار مغزها و نیروی ماهر و سرمایه، کودکان کار، بیغوله‌نشینان، مستاجران، معتادان، بی‌خانمان‌ها، کولبران و سوخت‌بران، و افراد بدون بیمه بهداشت و درمان، آمارهای ضد و نقیض داده‌اند. در مورد افراد زیر خط فقر مطلق و نسبی نیز آمارها برای زمانی خاص آشفته و متناقض‌ بوده‌اند و هستند. در مورد هزینه کردن منابع متعلق به مردم در کشورگشایی و تبلیغ شیعه و امامزاده‌سازی و برنامه هسته‌ای اصولا آمار رسمی داده نشده است.  
بعد از ماه‌ها انکار حمله‌های شیمیایی به صدها مدرسه و مسمومیت حدود ۲۰ هزار دانش‌آموز و انتساب آن به تانکر مواد شیمیایی یا شیطنت خود کودکان، یک عضو مجلس از خرم‌آباد با دروغی دیگر به صحنه آمد: بازداشت صد‌ها تن با دستور مستقیم رهبر و انتساب مرتکبان به جریان انحرافی، که اسم رمز طرفداران احمدی‌نژاد است. این اظهارنظر پرسش‌های جدی قبلی را دوباره مطرح می‌سازد؛ مثل این‌که چه‌طور با وجود ۱۶ سازمان اطلاعاتی در سراسر کشور، چند ماه به مدرسه‌ها حمله شیمیایی می‌شود و در این مورد هیچ اطلاع‌رسانی از طرف مسئولان وزارت بهداشت و آموزش و پرورش و اطلاعات نشد و به‌جای آن، با پدران و مادران معترض یا دانش‌آموزان برخورد شد؟ هنوز دقیقا معلوم نیست که مواد استفاده‌شده دقیقا چه بوده، مرتکبان این مواد را از کجا تهیه می‌کرده‌اند، تیم مواد چگونه به مدرسه‌ها راه یافته است، مرتکبان چگونه توانستند از منظر مردم و مسئولان و ماموران پنهان بمانند و در درون سیستم چه کسانی به آن‌ها پوشش می‌داده‌اند، ارتباط این حمله‌ها با اعتراض‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی» چه بوده، و چرا بیشتر مدرسه‌های دخترانه مورد حمله واقع شدند؟
چرا حاکمان جمهوری اسلامی ایران، این‌گونه وقیحانه دروغ می‌گویند و به پیامدهایش نیز نمی‌اندیشند؟ آیا مقامات نمی‌دانند مردم می‌توانند بسیاری از دروغ‌های آن‌ها را تشخیص دهند؟ می‌دانند، اما حکومتی که برای آن‌ها امتیاز و منافع بادآورده و زحمت ناکشیده می‌آورد بدون دروغ‌گویی سر پا نمی‌ماند. تغییر مدام کتاب‌های درسی، فیلترینگ، پارازیت‌اندازی، و سانسور با همین هدف انجام می‌شود.
در ۴۴ سال گذشته، حتی یک مقام به‌علت دروغ‌گویی برکنار نشده یا استعفا نداده است.
***
در خاتمه می‌توانیم تاکید کنیم که خانواده‌های قربانیان اخیر جمهوری اسلامی بارها از عبارت «نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم»، در سخن‌رانی‌ها و بیانیه‌های خود استفاده کرده و به مقامات جمهوری اسلامی هشدار داده‌اند که اقدامات خشونت‌آمیز و جنایت‌کارانه آن‌ها مشمول مرور زمان نخواهد شد و باید در قبال اقدامات خود پاسخ‌گو باشند.
تایید مجدد حکم حبس ابد حمید نوری به اتهام مشارکت در اعدام‌های تابستان سال ۶۷، نتیجه سال‌ها تلاش اپوزیسیون سرنگونی‌طلب به خصوص زندانیان سیاسی آن سال در زندان گوهردشت و دادخواهی خانواده‌های کسانی است که در آن تابستان خونین اعدام شدند. این حکم یک پیروزی بزرگ و ملموس برای جنبش دادخواهی ایران و پیامی روشن برای جمهوری اسلامی است: دستان‌تان به خون ده‌ها هزار انسان‌های بی‌گناه آغشته است و دیر و یا زود چنین دادگاه در تهران برگزار خواهد شد و همه آمران و عاملان جنایت‌کار جمهوری اسلامی محاکمه خواهند شد. نتیجه این دادگاه، اگر شادی مردم آزادی ایران به ویژه داغ‌دیدگان را به‌دنبال داشت اما شکست و وحشت بزرگی برای کلیت جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. چرا که بعد از این، مقامات جمهوری اسلامی، مانند سابق جرات سفر به غرب را نخواهند داشت!
چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۲-بیستم دسامبر ۲۰۲۳

 

 


چه کسی حال جشن یلدا دارد اگر هم دارد پول ندارد! یلدا مبارک!

بهرام رحمانی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید 

امشب شب یلداست.

«صحبت حکام ظلمت شـب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید»‌(حافظ شیرازی)

شاعر معروف نظامی، در اشعار خمسه‌اش سروده است:
در ناامیدی بسی امید است          پایان شب سیه سپید است
یعنی:
*همیشه در اوج ناامیدی، چراغ روشن امید و گشایش وجود دارد. پس انسان نباید ناامید شود.
*این ضرب‌المثل، به ما می‌آموزد همان‌طور که پس از شب تاریک، صبح سپید پدیدار می‌شود و روز جدیدی آغاز می گردد، در ناامیدی هم همین‌طور است؛ ناامیدی مانند همان شب تاریکی است که امید، صبح سپید آن می‌باشد.
 

شب یلدا و یا چله ریشه در طبیعت دارد و هیچ ربطی به مذهب، ملیت و جنسیت ندارد و جهان‌شمول و طبیعت‌گراست. 
اما امسال جشن یلدا حال و هوای دیگری دارد. فقر و گرانی کمرشکن از یک طرف و سرکوب و خفقان خونین جمهوری اسلامی از طرف دیگر، شور و شوق جشن گرفتن و حتی شادی خشک و خالی را نیز از مردم گرفته است.
در سطح جهانی نیز جنگ هولناک و تکان‌دهنده اسرائیل علیه مردم بی‌دفاع فلسطینی در نوار غزه با جمعیت حدو دو میلیون نیم و جنگ روسیه و اوکراین، هم‌چنان در جریان است و هر لحظه از طرفین قربانی می‌گیرد.
به‌گزارش رسانه‌های ایران، از سال ۱۴۰۲ دو آیین ایرانی شب یلدا و چهارشنبه‌سوری با عنوان‌های جدید در تقویم رسمی ایران ثبت خواهند شد.
بر اساس تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، از سال۱۴۰۳ دو آیین ایرانی شب یلدا در آخرین شب آذرماه، به عنوان «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» و سه‌شنبه آخر سال که زمان برگزاری آیین باستانی چهارشنبه‌سوری است به عنوان « روز تکریم همسایگان »‌ در تقویم رسمی کشور ثبت می‌شود.
به این ترتیب، جمهوری اسلامی در تلاش است حتی نام روزهای جشن و سرور و شادی مردم را نیز تغییر دهد. به‌عبارت دیگر، تا آن‌جا که به جمهوری اسلامی برمی‌گردد تلاش‌های دامنه‌داری انجام داده‌اند تا «ننه سرما»، «چهارشنبه سوری» و «عمو نوروز» را در رویای کودکان ایرانی به کابوس تبدیل کند.
یکی از مهم‌ترین و فاجعه‌بارترین مشلک اکثریت شهروندان ایران، گرانی کمرشکن و تورم افسارگسیخته است.
یک خبر تکان‌دهنده امروز پنج‌شنبه سی‌ام آذر ماه؛ آن‌هايی که زمینه جرم را فراهم کردند باید اعدام شوند. آمار وحشتناک یک نماینده مجلس از صدور حکم اعدام برای دو هزار شهروند دلفانی در استان لرستان! آن‌هايی که زمینه جرم را فراهم کردند باید اعدام شوند.
یحیی ابراهیمی، نماینده شهرستان دلفان در استان لرستان گفت: «برای هزار تا دو هزار نفر از اهالی شهرستان دلفان لرستان در ارتباط با جرایم مواد مخدر حکم اعدام صادر شده است.»
وی در ویدیویی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده گفت: «هفته گذشته به صورت میدانی از دلفان بازدید کردم و با خانواده‌های زندانیانی که به خاطر فروش مواد مخدر به اعدام محکوم شده‌اند دیدار داشتم.»
وی افزود: «براساس گزارشاتی که خانواده زندانیان اعلام کردند، هزار تا دو هزار نفر از هموطنان ما در شهرستان دلفان متاسفانه به علت فروش مواد مخدر حکم اعدام برای آن‌ها صادر شده و در مرحله اجرای احکام هستند.»
او گفت در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه خواستار جلوگیری از اجرای این احکام شده است.
ابراهیمی تاکید کرد: من واقعا از این وضعیت متاثر شدم، هم برای خودم و هم برای مسئولینی که در طول ۴۴ سال گذشته، زمینه‌های ارتکاب جرم و این اعدام‌ها را فراهم کرده‌اند. متاسفانه اکنون شاهدیم که این افراد در آستانه اعدام قرار دارند.
او با تاکید بر این‌که این افراد اکنون در آستانه اعدام قرار دارند گفت مسئولانی که زمینه ارتکاب جرم‌ و کشیده‌شدن این افراد به قاچاق مواد مخدر را فراهم آورده‌اند باید پاسخ‌گو شوند و در واقع این مسئولان باید اعدام شوند.
با این وجود، جشن و شادی، یک نیاز روحی و جسمی انسانی است و شادی در هر شرایطی، یک ضرورت و یک نیاز مبرم انسانی است.

 

پیشینیان آگاه ما دریافته بودند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند، از همین رو، آن را یلدا‌(شب زایش خورشید) یا ایزدمهر نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند زیرا «یلدا» به زبان سریانی به‌معنای زایش و تولد است.
ابوریحان بیرونی آن را شب میلاد خورشید نامیده است. گفته‌اند که در این شب، میترا بر اهریمن پیروز خواهد شد. بعد از این پیروزی سیاهی و برودت نخواهد پایید و به‌همین دلیل روزها بلند و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند.
کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین باور کهن و تاریخی دارد. آن‌ها نیز این انقلاب زمستانی را جشن می‌گیرند.
بابانوئل آن‌ها همانند «ننه سرما»ی ما ایرانیان است که کودکان به آن علاقه‌‌ای وافر دارند.
برخی میتراپژوهان مدرن مانند «فرانتش کومون» اعتقاد دارند که آیین میترائیسم برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی، میترا‌(مهر) است.
«کریسمس» و «یلدا» از سنت‌ها، باورها و جشن‌هایی هستند که با ریشه‌های مشترک ایرانیان و فراتر از آن مردم جهان را صرف‌نظر از مذهب و ملیت به یکدیگر پیوند می‌دهند. این مخرج مشترک و هم‌خویشی هرگز برای جمهوری اسلامی آزادی‌ستیز و شادی‌ستیز خوش نیامده است.

در شب یلدا، سفره چله خانواده‌ها یا اعضای خانواده‌ها را گردهم می‌آورد. انار و هندوانه با سرخی آتشین خود گرمای دیگری به سفره‌های چله می‌بخشند.
خشکبارهایی مانند برگه‌های هلو، زردآلو و آجیل و هم‌چنین سنجد، گندم برشته، شاهدانه، خرما و لبو و آش و شیرینی‌های مختلف، انگورهای بسته به نخ و آویزان از سقف‌ها و دیوارها، از جمله خوراکی‌های این آیین کهن است. حافظ‌خوانی نیز از عناصر فرهنگی شب یلدا به‌شمار می‌رود.
ایرانیان باستان با نشستن در زیر کرسی چوبی و گستراندن سفره بر روی آن، این درازترین شب سال را با شب‌زنده‌داری و دورهم‌نشینی و جشن شبانه به بامداد پیوند می‌زدند. آن‌ها به شوق طلوع خورشید در اولین روز زمستان چشم برهم نمی‌نهادند. این سنت هم‌اکنون با اندکی تغییر به‌جاست و از زیباترین آیین‌های فرهنگی در جامعه ما، ایران است.
در فرهنگ ایران، مادر بزرگ‌های مهربان و دل‌پاک در گوش کودکان از «ننه‌سرما» داستان‌ها می‌گویند. از جمله باورهایی که به کودکان می‌آموزند این است که اگر در شب یلدا ننه‌سرما گریه کند، باران می‌بارد؛ اگر پنبه‌های لحاف بیرون او بریزد، برف می‌آید؛ و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود، تگرگ می‌آید. این باورهای شاعرانه در جان و روح کودکان ایرانی رسوخ می‌کند و آنان را به جوهر زندگی و طبیت‌گرایی راهنمایی می‌کند.
این‌گونه است که در فرهنگ ایران‌، «چله بزرگ»‌(اول دی‌ماه تا دهم بهمن‌ماه)، «چله کوچک»‌(یازدهم بهمن تا پایان بهمن‌ماه)، «چارچار»‌(۴ روز آخر چله بزرگ و ۴ روز اول چله کوچک)، «سده»‌(جشن روز آخر چله بزرگ)، «اهمن و بهمن»‌(پسران ننه سرما یعنی ۱۰روز اول اسفند و ۱۰روز دوم اسفند)، «سیاه‌بهار»‌(۱۰روز آخر اسفند) و «سرما پیرزن»‌(۵ روز آخر سرما) نماد برودت و انجماد باشند، سرشار از هم‌قلبی، صمیمیت، عشق‌، گرما و نشاط می‌شوند.
شهروندان ایرانی با برگزاری آیین‌هایی مانند «چهارشنبه‌سوری»، «نوروز»، «مهرگان»، «شب یلدا»، «جشن سده» و دیگر جشن‌های سراسری را فارغ از هر نژاد، مذهب و جنس و رنگ پوست و زبان برگزار می‌کنند. 
شب چله به‌عنوان بلندترین شب سال، برای ما ایرانی‌ها پر از خاطره است؛ از زمان کودکی که انشای شب یلدا می‌نوشتیم تا جمع شدن فامیل، پهن کردن سفره شب یلدا، تزیین انار شب یلدا و گوش دادن به شعر و قصه زیر کرسی. یلدا واژه‌ای سریانی، به‌معنای زایش و تولد است. 
دقیقا مشخص نیست که واژه یلدا چه زمان و چه‌طور وارد زبان فارسی شده است. از تاریخ این‌طور بر‌می‌آید که مسیحیان اولیه که در روم زندگی سختی داشتند و عده‌ای از آنان به ایران مهاجرت می‌کنند. به‌علت نزدیکی فرهنگی، این واژه سریانی به فارسی راه پیدا می‌کند.
شب چله در حقیقت همان شب یلدا است. چون از فردای این شب، چله بزرگ زمستان آغاز می‌شود به آن شب چله می‌گویند.
ایرانیان در زمان‌های قدیم، یک نوع تقویم کلی‌نگر هم داشتند. این تقویم بیش‌تر در کار‌های کشاورزی و دام‌پروری کاربرد داشت. آن‌ها دو موقع از سال را به نام چله می‌شناختند. چله تابستان که از تیر شروع می‌شد و چله زمستان که از دی‌ماه. چله‌ها هر کدام به دو دوره تقسیم می‌شدند؛ چله بزرگ و چله کوچک. چهل روز ابتدایی را چله بزرگ و بیست روز بعد را چله کوچک می‌نامیدند.
چله بزرگ زمستان که درست بعد از شب یلدا آغاز می‌شود؛ شروع زمستان است و شدت سرما در آن بیش‌تر است. چله بزرگ تا دهم بهمن طول می‌کشد. پس از آن، چله کوچک شروع و تا اول اسفند ادامه دارد. شدت سرما در چله کوچک کم‌تر است و آسیب کم‌تری هم می‌رساند. چهار روز پایان چله بزرگ، و چهار روز آغاز چله کوچک را، چهار چهار می‌گویند که نهایت شدت سرما در این مدت اتفاق می‌افتد.
تاریخچه‌ شب یلدا به گذشته‌های بسیار دور بر‌می‌گردد. اما قدمت دقیقش مشخص نیست. برخی باستان‌شناسان، تاریخ شب یلدا را هفت هزار ساله می‌دانند. آن‌ها به ظروف سفالی دوره پیش از تاریخ، استناد می‌کنند. این ظروف دارای نقوش حیوانیِ ماه‌های ایرانی، مانند قوچ و عقرب هستند. البته این نقوشِ در کتیبه‌ها و یافته‌های باستان‌شناسی کمیاب‌اند. اما باستان‌شناسان معتقدند، می‌شود آیین مربوط به شب یلدا را تا هفت هزار سال قبل، ردیابی کرد.
با همه‌ این‌ها، آن‌چه به‌عنوان شب یلدا رسمیت یافته، به حدود ۵۰۰ سال، قبل از میلاد برمی‌گردد. یلدا در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان، وارد شده است. تقویمی که برگرفته از گاه‌شماری بابلی‌ها و مصری‌هاست.
باور‌های کهن ایرانی بر اساس اسطوره‌ها و شناخت رویداد‌های کیهانی شکل گرفته است. روایت‌های مختلفی از علت برگزاری جشن یلدا وجود دارد.
روایت اول؛ پیروزی روشنایی و نور بر ظلمت و تاریکی؛
یکی از این روایت‌ها در مورد شب یلدا به پیروزی نور بر ظلمت مربوط است. در روزگاران باستان، زندگی‌ مردم بر پایه کشاورزی و دام‌پروری بود و تاثیرات آب و هوا برایشان بسیار مهم محسوب می‌شد. مردم با مشاهده و تجربه، تغییرات مداوم شب و روز و فصل‌ها را درک کرده بودند. بشر همیشه کنجکاو هم پس از کشف چگونگی وقوع یک رویداد، به دنبال فلسفه و چرایی آن‌ها می‌گردد.
آن‌ها تاثیر نور و تاریکی و گرما و سرما را بر زندگی‌شان می‌دیدند. از تاثیراتی که می‌گرفتند به این نتیجه رسیده بودند که نور، روز و خورشید، نماد آفریدگار و نیکی‌ست. در مقابل آن، شب و سرما نشانه‌های اهریمن و پلیدی.
آن‌ها از این مشاهدات، به این باور رسیده بودند که شب و روز، و روشنایی و تاریکی، در یک جدال همیشگی به سر می‌برند. روز‌های بلندتر، نشانه پیروزی روشنایی، و روز‌های کوتاه‌تر نشانه‌ غلبه تاریکی بود.
به این ترتیب، آن‌ها آخرین روز پاییز که بلندترین شب سال است، جشن می‌گرفتند. چرا که فردای آن، روز‌ها کم‌کم طولانی‌تر شده و آفریدگار بر اهریمن نور بر تاریکی پیروز می‌شود.
روایت دوم: شب تولد مهر و میترا‌(خورشید) و آغاز خلقت؛
آیین مهر یا میترائیسم در ایران قبل از دین زرتشتی رواج داشت. این آیین برپایه پرستش میترا‌(مهر) قرار گرفته بود. میترا از ایزدان هند و ایرانی است. او از یک طرف نماینده عشق و محبت است و از طرفی واسطه‌ بستن پیمان‌هاست. او عهد نگه‌داشتن و راستگویی را نمایندگی می‌کند. مهر هم‌چنین داور میان جنگاوران بوده و دروغگویان و عهد‌شکنان را مجازات می‌کند. نماد این ایزد حلقه‌ است. برخی ادعا می‌کنند، پیشینه حلقه ازدواج به همین اسطوره می‌رسد. خورشید هم نماد ظاهری میترا ست.
مهرپرستان شب یلدا را شب تولد میترا‌(ایزد مهر) می‌دانستد. این‌گونه که در شبی دراز و سرد، ایزد مهر در یک غار گود و کم ارتفاع ظهور می‌کند و خورشید را به ارمغان می‌آورد.
در روایتی دیگر، در این شب میترا به جهان بازمی‌گردد. او ساعات روز را طولانی می‌کند؛ در نتیجه برتری خورشید پدیدار می‌شود.
ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی ذکر کرده است: «اولین روز از دی‌ماه را خرم روز یا خُره روز می‌نامند. خور روز یعنی روز خورشید؛ روز تولد خورشید که شکست ناپذیر است. این روز منتسب به اهورامزدا است و یکی از روزهای چهارگانه جشن‌های دیگان‌(هم نام شدن روز و ماه) است.»
بنا به روایت ابوریحان بیرونی، تقویم کهن سیستانی، از آغاز زمستان شروع می‌شده است.
محمدحسین خلف تبریزی مولف واژه‌نامه برهان قاطع است. این واژه‌نامه در سال ۱۰۳۰ هجری شمسی نوشته شده و یلدا را این‌طور معنی کرده است: «یلدا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدْی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌ها است در تمام سال؛ در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک است. بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.»
از آغاز تابستان، هر ‌روز خورشید از جای دیروزش کمی نزدیک‌تر به جنوب طلوع می‌کند. به همین ترتیب موقع غروب هم از جای قبلش، کمی نزدیک‌تر به جنوب غروب می‌کند. این اتفاق، باعث می‌شود که خورشید هر روز از مرکز آسمان به سمت جنوب متمایل‌تر شود و طلوع و غروب زودتر اتفاق بیفتد. نتیجه آن کوتاه شده طول روز و افزایش زمان تاریکی است. در روز یکم دی، خورشید در زمان طلوع به پایین‌ترین حد جنوبیش، یعنی ۲۳٫۵ درجه شرقی می‌رسد. این موقعیت زمین را انقلاب زمستانی می‌نامند. از این روز به بعد، مسیر جابه‌جایی‌های طلوع خورشید، معکوس می‌شود. یعنی نقاط طلوع و غروب از سمت جنوب دورتر می‌شوند و به شمال نزدیک‌تر. به همین ترتیب روز‌ها بلندتر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند. این رویداد در یکم تیر از نو تکرار می‌شود.
آداب و رسوم شب یلدا در طول زمان تغییر چندانی نکرده است. قدیم‌ها، دور کرسی می‌نشستند. قبل‌تر از آن دور آتش جمع می‌شدند و الان بخاری‌ها مجلس را گرم ‌می‌کنند. آتش در گذشته نماد خورشید بود و برپا کردن آتش به‌خاطر پاسداشتش انجام می‌شده است. البته برخی هم عقیده دارند که آتش را برای برطرف کردن نحسی اهریمن و تاریکی روشن می‌کردند. وظیفه این آتش از بین بردن و فراری دادن تاریکی و نیروهای اهریمنی بوده است.
قصه‌خوانی و مثل‌گویی که نوعی شعرخوانی و داستان‌خوانی است در قدیم اجرا می‌شده است‌. به این صورت که خانواده‌ها در این شب گرد هم می‌آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می‌کردند.
مثل قصه‌های کوچک و داستان‌های غیر واقعی اند. بیش‌تر قهرمان‌های آن جانوران، دیوان و پریان هستند و برای سرگرمی و خوشایند کودکان گفته و یا نوشته می‌شوند.
در هر نقطه‌ای از کشور قصه‌های مربوط به فرهنگ خودشان رواج بیش‌تری دارد. مثلا آذربایجانی‌ها حماسه کوراوغلو و قصه حسین کرد شبستری می‌خوانند و خراسانی‌ها بیش‌تر از داستان‌های شاهنامه داستان سرایی می‌کنند.
معمولا در شب‌های یلدا بزرگ فامیل به دیوان حافظ تفالی می‌زند. گرفتن فال حافظ شب یلدا به این ترتیب است که مخاطب فال نیت کرده و بزرگ مجلس این جمله یا شبیه به این را می‌گوید: «ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، من طالب یک فالم، بر من نظر اندازی…»
بعد لای دیوان را باز می‌کند. غزل بالای سمت راست، جواب تفال است. اگر وسط غزل باشد، فال از ابتدای غزل که در صفحه پشت است، خوانده می‌شود. سه بیت از غزل بعدی هم شاهد فال خواهد بود. بعد از خواندن غزل، فال را تفسیر می‌کند. اگر محتوای شعر مثبت باشد فال را خوب و اگر نباشد آن را بد می‌دانند. از آنجا که عمده غزلیات حافظ محتوایی عرفانی، عاشقانه و امیدوارکننده دارد، فال‌ها معمولا روحیه بخشند.
از جذاب‌ترین آیین‌های شب یلدا یا شب چله، سفره و خوردنی‌های آن است. سفره شب یلدا شامل میوه‌های مخصوص، آجیل مخصوص و دیگر تنقلات است. در شب چله در دوران قدیم، سفره‌ای به نام میَزد پهن می‌کردند. آن‌‌ها میوه‌های تر و خشک، آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لُرک بر سفره می‌گذاشتند. لرک از اجزای اصلی این سفره بود و در واقع ولیمه این جشن به حساب می‌آمد. از اجزای دیگر این سفره آتشدان، عطردان، بخوردان و بَرسَم را می‌توان نام برد. بَرسَم وسیله‌ای برای دعا‌خوانی ست که از جنس شاخه گیاهی خاص و یا فلزِ برنج و نقره ساخته می‌شود.
میوه‌ها جزئی اصلی از سفره یلدا هستند. در این سفره نقش اصلی را میوه‌های سرخ رنگ بر عهده دارند. رنگ سرخ این میوه‌ها نماد خورشید است.

انار میوه اصلی سفره شب یلدا ست. پیشینیان انار را میوه‌ باروری و برکت می‌دانستند. آن‌ها این معنا را از دانه‌های زیاد آن دریافت می‌کردند. هم‌چنین انار به خاطر رنگ قرمزش نماد شادی و خورشید است. در واقع خوردن انار در شب یلدا به خاطر اعتقاد به تأثیر جادوی سرایتی آن بوده است. یعنی آن‌ها با توسل به انار و خوردن آن برکت را از دانه‌های زیاد آن می‌گرفتند و نیروی باروری را در خود افزایش می‌دادند. به همین ترتیب یکی از میوه‌هایی که در خوانچه یلدای عروس می‌گذارند انار است.
هندوانه هم مثل انار میوه مخصوص سفره یلدا ست. اما آیا خوردن هندوانه اول سرما عجیب نیست؟ باید گفت که همه می‌دانیم هندوانه میوه‌‌ای تابستانی است؛ پس هندوانه علاوه بر سرخیش نمادی از خورشید است و یادآور گرمای تابستان و حرارت است.
باور بر این بوده که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند؛ در سراسر چله بزرگ و کوچک، از سرما و بیماری در امان خواهند بود. هم‌چنین هندوانه هم مثل انار از میوه‌های پردانه است و نماد برکت و فراوانی.

 

از دیگر میوه‌های سفره یلدا می‌توان انواع میوه‌های پاییزی را نام برد. در گذشته به‌همراه انار و هندوانه، میوه‌های فصلی را هم در سفره می‌گذاشتند. میوه‌هایی مثل پرتقال و انواع مرکبات، سیب، خرمالو، گلابی و حتی لبو و کدو تنبل می‌توانند جایی در سفره یلدا داشته باشند.
در این شب مهم‌تر از شام، تنقلات و آجیل مخصوص شب یلدا ست. در گذشته که نگه‌داری طولانی مدت میوه‌ها راحت نبود؛ خیلی از میوه‌ها را برای نگه‌داری و مصرف در فصل‌های دیگر، خشک می‌کردند.
مغزهایی مثل پسته، گردو، بادام و فندق اجزای اصلی آجیل مخصوص شب یلدا هستند. در کنار این‌ها انجیر و توت خشک شده هم حاضر اند. از قدیم نخودچی و کشمش در بین آجیل شب یلدا وجود داشته. غیر از این‌ها گندم و نخود برشته، شاهدانه، تخمه هندوانه و کدو هم جز آجیل‌های شب یلدا بوده است.
به آجیل شب یلدا تنقلاتی هم اضافه شده. امروزه باسلق و پشمک هم از شیرینی‌های این سفره هستند.
درست است که آجیل به‌عنوان سالم‌ترین تنقلات شناخته می‌شوند؛ اما حواس‌تان به کالری بالای ‌آن و تنوع زیاد خوراکی‌ها در سفره یلدا هم باشد.
یکی از تنقلات محبوب شب یلدا میوه‌های خشک شده است. جایگزینی مناسب برای تنقلات ناسالم و حجم زیاد شیرینی‌های صنعتی. علاوه بر امکان خرید از خشکبار و آجیل فروشی‌ها، می‌توانید برگه های خشک شده میوه را حتی در خانه تهیه کنید. چند روش ساده برای این کار وجود دارد.
استفاده از آفتاب معمول‌ترین روش خشک کردن میوه‌هاست. میوه‌ها را بعد از خرد کردن به مدت چند روز در آفتاب بگذارید.
دستگاه میوه خشک کن هم در بازار وجود دارد. کار با آن‌ها راحت است و در ظرف ۲۴ ساعت برگه‌های خشک شده را تحویلتان می‌دهد.
خشک کردن با استفاده از حرارت و جریان هوا که با حرارت کم و معمولا در فر انجام می‌شود.
روش دیگر خشک کردن با شکر است. در این روش میوه‌ها را خیساندن یا جوشاندن در یک شیره شکری می‌خشکانند.
با سرخ کردن هم می‌توان میوه‌ها را خشک کرد. این روش برای خشک کردن میوه‌های پر نشاسته و کم رطوبت مثل موز خیلی مناسب است.
از جذاب‌ترین آیین‌های شب چله، سفره شب یلدا و خوردنی‌های آن است. خوردنی‌هایی شامل آجیل مخصوص، میوه‌های خشکی از قبیل توت خشک، انجیر، برگه هلو و زردآلو، میوه‌هایی چون هندوانه و انار و انواع شیرینی. همه این‌ها جنبه نمادین دارند و نشانه، برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.

شهرهای مختلف ایران، آیین شب یلدا را بر اساس فرهنگ و جغرافیای خود برگزار می‌کنند که هر یک جذابیت‌های خاص خود را دارد؛ هرچند برخی از آن‌ها به فراموشی سپرده شده‌اند و فقط یادی از آن‌ها باقی مانده است. در ادامه به رسوم مردم برخی از شهرها و استان‌ها اشاره‌ای کوتاه خواهیم کرد.
شمیران به‌دلیل برخورداری از آب‌وهوای خوب و رودخانه‌ها و قنات‌ها، باغ‌ها و محصولات کشاورزی زیادی داشت که زینت‌بخش سفره شب یلدا می‌شد. یکی از میوه‌های روی کرسی اهالی این منطقه، سیب شمیران بود. با توجه به بارش برف زیاد در این منطقه، شب یلدا بسیار پرشورتر برگزار می‌شد. در شمیران، برف دست‌نخورده را برمی‌داشتند و در کاسه همراه با شیره می‌خوردند. یخ در بهشت از خوراکی‌های فصل زمستان، ‌به‌خصوص شب یلدا بود. آش‌های میوه نظیر آش آلوچه، آش آلو، آش کوفته سماق و آش انار نه‌تنها از غذاهای زمستانی محسوب می‌شدند؛ بلکه در سفره شام یلدا نیز قرار می‌گرفتند.

خانواده‌های آذربایجان شرقی در این شب، معمولا در منزل یکی از بزرگان فامیل دور هم جمع می‌شود و ضمن خوردن غذاهای لذیذی مثل کوفته، خشیل و آش، میوه‌های سرخی همچون هندوانه و انار و همین طور مرکبات را نوش جان می‌کنند. خشکبارهایی چون کشمش، بادام، سنجد، گندم برشته با شاهدانه، لبو، حلوای گردو و... بخش‌های خوشمزه این شب طولانی را تشکیل می‌دهند.
یکی از رسوم شب یلدا این است که در نخستین شب چله‌ تازه‌عروس‌، خانواده داماد به تهیه «خوانچه یا خنچه چله» مشغول می‌شوند و آن را به منزل عروس می‌برند.
اکثر مردم آذربایجان «چیلله قارپیزی» یا همان هندوانه چله را در شب یلدا میل می‌کنند؛ چراکه معتقدند خوردن هندوانه باعث می‌شود سوز سرما بر آن‌ها تاثیری نداشته باشد. بزرگ‌تر خانواده با چاقو هندوانه را می‌برد؛ در حالی که می‌گوید «قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ».‌(بلایای خودمان را امروز بریدیم)

در کردستان به شب یلدا «شه‌و زمسان»‌(شب زمستان) یا «شه‌و چله»‌(شب چله) می‌گویند. سنندجی‌ها به‌مناسبت این جشن، خربزه‌های کوچکی را در تفاله سرکه می‌اندازند تا با فرارسیدن یلدا، «کالَک تورش»‌(خربزه ترش) داشته باشند که از مهم‌ترین خوراکی‌های این مراسم است. علاوه بر این، خوشه‌های انگور را از چند ماه قبل در سایه یا زیرزمین از سقف آویزان می‌کنند تا در این شب نوش جان کنند. دلمه برگ مو و کلم، دلمه فلفل سبز و بادمجان، روغن و کره محلی، دوغ، ماست و پیاز سایر اجزای سفره یلدا را تشکیل می‌دهند.
مهمانان پس از شام، برش‌هایی از «کالَک ترش» میل می‌کنند تا هم غذایشان هضم شود و هم بتوانند تنقلات متنوع و میوه‌های رنگارنگ شب چله را استفاده کنند.
خواندن اشعار کردی در شهرهای کرد زبان استان مثل پیرانشهر، نقده، اشنویه و مهاباد رایج است و جوانان با بازی‌های سنتی مثل جوراب‌‌بازی و فنجان‌بازی خود را سرگرم می‌کنند.
شب چله را به کردی «شه‌وی چله» می‌گویند. در شهر سنندج از قدیم اکثر خانه‌ها، غذای دلمه و نان سنگک برای پذیرایی از مهمان‌ها آماده می‌کنند و این به صورت رسم در این شهر در آمده است.

شب یلدا که به زبان محلی مردم مازندران، «چله شو» گفته می‌شود؛ شامل تدارکات خاصی مثل خانه‌تکانی، پاک کردن برنج و دانه کردن انار است که از چند روز قبل آغاز می‌شود و اهمیت این مراسم به‌حدی است که اگر خانواده‌ای تدارکی برای شام نداشته باشد، امری بدشگون به حساب می‌آید.
مازندرانی‌ها برای شام یلدا، سبزی پلو با مرغ، ماهی یا اردک، فسنجان با اردک یا مرغ و نیز کوکو سبزی تدارک می‌بینند. انار، میوه، آجیل، تخم بو داده هندوانه و کدو، گندم برشته، کدو حلوایی پخته با دارچین و عسل، از خوراکی‌های این شب هستند. شب‌نشینی هم از مهم‌ترین آداب شب یلدا در مازندران است.

 

در گیلان قدیم، زمستان به سه بخش «چله بزرگ»، «چله کوچک» و «بهحوتی ماه» تقسیم می‌شد و مردم این خطه از ایران، اولین شب چله بزرگ و چله کوچک را گرامی می‌داشتند. از رسومی که تقریبا به فراموشی سپرده شده است، گرفتن فال با پوست هندوانه، هندوانه و قاشق چوبی است که فقط برخی خانواده‌های سنتی، آن را به جا می‌آورند.
در برخی مناطق گیلان اعتقاد بر این بود که باید ۴۰ نوع میوه برای شب یلدا وجود داشته باشد و با توجه به قداست عدد هفت سعی می‌کردند حداقل هفت نوع میوه را تهیه کنند و به‌جای ۳۳ میوه دیگر، در یک کاسه ۳۳ دانه برنج می‌ریختند و سر سفره می‌گذاشتند. روز بعد این برنج را با برنج ناهار می‌پختند تا برکت خانه آن‌ها شود.
گیلانی‌ها در شب چله بیشتر خوراک‌های دارای سبزی را میل می‌کنند که از آن جمله می‌توان به آش‌ترش، ترش‌تره، کوکوسبزی، آش‌سبزی، سیرابیج، سیر قلیه و سبزی‌پلو با ماهی سفید اشاره کرد.

اهالی شیراز شب يلدا را باعنوان چله بزرگ می‌شناسند که از اول دی تا ۱۰ بهمن ادامه دارد. به اعتقاد شيرازی‌‌ها در شب چله امکان تغییر مزاج افراد وجود دارد؛ به این ترتیب که سردمزاج‌ها باید چیزهای گرم بخورند تا طبع‌شان برگردد و گرم‌مزاج‌ها باید خوراکی‌های سرد بخورند. به همین دلیل خوردن ارده و خرما، ارده شیره و رنگینک که همگی گرم هستند، در این شب رایج است.
تهيه و خوردن آجيل شيرين یکی دیگر از رسم‌های اهالی این منطقه است که شامل قصبک، انجير، نخودچی بدون نمک، توت خشک، کشمش، گردو، قیصی، مويز، مغز بادام، شکرپنیر، برنجک، خرک و برگه هلو می‌شود. تهیه هندوانه شب يلدا و تناول آن، تفال به ديوان خواجه حافظ شيراز، شب‌زنده‌داری، طبخ کلم‌پلو به‌عنوان غذای ویژه شب یلدا و... سایر بخش‌های این شب بلند را تشکیل می‌دهند.
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاج‌ها و خرما و رنگینک برای گرم مزاج‌ها بر سر سفره حاضر است. حافظ‌خوانی جزء جدانشدنی مراسم شب یلدا برای شیرازی‌ها است و مسلما این رسم خوب از شیراز رواج یافته است.

همدانی‌ها فال سوزن می‌گیرند. مراسم به این ترتیب است که همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و پیرزنی به‌طور پیاپی شعر می‌خواند. دختر بچه‌ای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند. مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را فال خود می‌دانند.
در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مویز هم جزء سفره یلدا ست. در شهر دیگری از همدان به نام آجین، میوه و تنقلات برای دختری که نامزد شده ازطرف خانواده داماد برده می‌شود و این از رسوم قدیم به جامانده ‌است.

در لرستان شب یلدا به «شُوچله» و شب «اول قاره» معروف است که همراه با آداب ویژه‌ای اجرا می‌شود. در این شب بزرگان خانواده و فامیل هدایایی به تازه‌عروس‌ها و دخترهای خانواده می‌دهند. در رسم «چارشودُرکنی» که مختص این شب بوده است، نوجوانان و جوانان با تاریکی هوا به پشت‌بام منزل همسایه‌شان می‌رفتند و شالی را آویزان می‌کردند و با خواندن «امشو اول قاره، خیر د هونت بواره، نون و پنیره و شیره، کیخا حونت نمیره» از صاحب‌‌ آن خانه می‌خواستند که از تنقلات شب یلدا در شال‌شان بگذارد.
متل‌گویی‌(قصه تعریف کردن) و شوهنومه خونی‌(شاهنامه خوانی) از دیگر رسوم این شب است که معمولا توسط بزرگان فامیل انجام می‌شود.
گندم، کنجد و شاهدانه‌(گندم شادونه)، نخودچی، کشمش، گندم شیره، بادام، پسته، گردو، آجیل مخصوص و انواع شیرینی‌های محلی به‌عنوان تنقلات شب یلدا در لرستان به شمار می‌روند.
شب چله در مناطق لر نشین آداب خاصی دارد. لرها به این شب، «شو اول قارّه» می‌گویند. آن‌ها تنقلاتی از گندم، شاهدانه، کنجد و گردو درست می‌کنند. در این شب گندم شیره هم می‌خورند. روش تهیه گندم شیره این‌طور است که گندم را در شیره می‌خیسانند و به آن زردچوبه و نمک می‌زنند. بعد از مخلوط کردن؛ آن را روی ساج برشته و سپس با بادام، گردو، کشمش، سیاه‌دانه و کنجد تزئین می‌کنند.

در خوزستان، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بر اساس سنتی دیرینه با تنقلات محلی و آجیل‌های شب یلدا پذیرای فرزندان و نوه‌های خود هستند. جالب است بدانید که احتمالا بیشترین وانت‌های فروش هندوانه و خربزه، در اهواز به چشم می‌خورد. شب چله با خوردن آجیل مخصوص، انار، هندوانه و سایر میوه‌ها و انواع شیرینی‌ها، خرما و لبو و آش برگزار می‌شود که هریک نشانه تندرستی، برکت، فراوانی و شادکامی هستند. شعرخوانی، شاهنامه خوانی و شکستن فندق از دیگر آیین‌های شب یلدا به حساب می‌آید. تفال به حافظ و گفتن خاطره از جانب بزرگترها بین شهروندان آبادانی و خرمشهری رایج است.

جشن شب یلدا فقط به ایران اختصاص ندارد و در کشور‌های مختلف با آداب‌ورسوم متفاوت برگزار می‌شود. حدود چهار هزار سال پیش، مصری‌ها هم‌زمان با یلدا و زاییده شدن خورشید، برای ۱۲ روز جشن می‌گرفتند و جنگ و خشونت را کنار می‌گذاشتند. در سوئد و فرانسه هم این شب را با شب‌زنده‌داری می‌گذراندند. در جنوب روسیه نیز شیرینی‌هایی به‌شکل حیوان و انسان آماده می‌کردند و این شب را گرامی می‌داشتند.
مردم پاکستان علاوه بر دعا و نیایش در شب یلدا، حمام زمستانی می‌گیرند و پس از تطهیر، به جشن و پایکوبی و آتش‌بازی مشغول می‌شوند و غذایی می‌خورند که از شکمبه بز تهیه شده است.
مراسمی با نام «دونگ‌ژی» در کشورهای شرق آسیا نظیر ژاپن، چین، فیلیپین، تایلند و ویتنام وجود دارد که از غروب روز آخر پاییز آغاز می‌شود و تا پاسی از شب ادامه می‌یابد. در این مراسم خانواده‌ها که دور هم جمع شده‌اند، غذای تانگ یوآن و کوفته برنجی میل می‌کنند که نماد اتحاد خانواده هستند.
ژاپنی‌ها برای اینکه در زمستان از سرماخوردگی در امان بمانند و نیرو‌های منفی از آن‌ها دور شود، در این روز حمام مرکبات می‌گیرند.
مردم کره جنوبی در آخرین روز پاییز غذایی با برنج و لوبیا قرمز می‌خورند؛ ضمن این‌که برای دورکردن ارواح خبیث، مایع مخصوصی اطراف خانه خود می‌پاشند؛ چراکه طبق افسانه قدیمی چینی‌ها در این روز، روح یک شکارچی به خانه روستایی‌ها سرک می‌کشد تا طعمه فصل سرمای خود را پیدا کند.
در اسکاتلند مراسمی تحت عنوان «اولین قدم» برپا می‌شود که شبیه به کاسه‌زنی ایرانی‌ها در ایام نوروز است که شخصی در خانه همسایه‌ها را می‌زند و از آن‌ها هدایایی همچون نمک، نان، پودینگ میوه، نوشیدنی، شیرینی، شکلات و... درخواست می‌کند.
در پرو، بولیوی و اکوادور مراسمی به‌ نام طناب پیچ کردن خورشید دارند که با رفتن به ارتفاعات، وانمود می‌کنند که خورشید را به سنگ می‌بندند تا روزها بلندتر شود.
در غرب آفریقا، جامائیکا، باهاما و بخش‌هایی از ویرجینیا و کارولینا و ویرجینیا، جشنواره جالبی دارند که لباس‌های عجیبی مثل کله گاو، شیطان و فرشته، پیکر اسب و... می‌پوشند و در خیابان‌ها شادی و پایکوبی می‌کنند.

 
ننه سرما در رویای کودکان

رسانه‌های حکومتی هزینه سفره شب یلدا برای یک خانوار چهارنفره سال گذشته و امسال را انتشار دادند که بر اساس آن بیش‌تر اقلام مورد استفاده عموم در شب یلدا بیش از دو برابر افزایش نشان می‌دهند.
در چنین فضایی است که آجیل شب یلدا یک کالای لاکچری می‌شود. حتی رویای آن برای بسیاری از دهک‌های جامعه دست‌نیافتنی است.
سایت اقتصاد۲۴ در تاریخ ۲۵آذر ۱۴۰۲، نوشته است:
«آجیل شب یلدا به یک میلیون تومان هم رسید/ بیش از ۷۰ درصد مردم توان خرید آجیل را ندارند.»
«در حالی آجیل شب چله در بازار از سوی اتحادیه فروشندگان خشکبار و آجیل تهران حداقل کیلویی ۴۸۰ هزار تومان قیمت‌گذاری شده است اما این آجیل تا کیلویی یک میلیون تومان هم در بازار قیمت‌گذاری شده است.»
هر کیلو انار که سال گذشته ۲۰ هزار تومان قابل تهیه بود امسال به ۴۵ هزار تومان رسید.
هر کیلو هندوانه از ۱۰ هزار تومان به ۳۵ هزار تومان افزایش یافت و قیمت آجیل از ۴۰۰ هزار تومان به ۷۰۰ هزار تومان رسید.
گزارش‌های میدانی از جهش قیمت اقلام آئینی سفره‌های مراسم شب یلدای امسال در ایران خبر می‌دهند.
بررسی خبرآنلاین نشان می‌دهد قیمت‌های میوه و خشکبار در آستانه شب یلدا افزایش یافته است، به نحوی که هزینه اقلام پایه‌ای سفره شب یلدا برای چهار نفر از یک میلیون و پانصد هزار تومان عبور می‌کند.
رسم بر این است که سفره شب یلدای ایرانیان با آجیل و همچنین انار و هندوانه و پرتقال و در برخی موارد خرمالو تزیین شود. شیرینی و شکلات نیز بخش دیگری از سفره شب یلداست. اقلامی که بر اثر موج تازه تورمی که از اردیبهشت ۱۴۰۱ آغاز شده، تا چندصد برابر افزایش یافته است.
با وجود ادعای رئیس اتحادیه فروشندگان میوه که هیچ کمبودی در بازار میوه نیست، صاحبان کسب و کار در این بازار از کاهش حجم خرید خبر می‌دهند. مغازه داران می‌گویند شکل خرید از کیلویی به دانه‌ای تغییر کرده است.
به گفته برخی از فروشندگان، حجم خرید میوه و شیرینی، روز چهارشنبه ۲۹ آذر و یک روز مانده به برگزاری مراسم شب یلدا، نسبت به سال‌های قبل کاهش یافته است.
این در حالی است که خانواده ها برای تزیین سفره شب یلدا در مقایسه با سال گذشته با افزایش صد درصدی بهای انار و افزایش سیصد درصدی قیمت پرتقال مواجه اند.
خبرگزاری مهر در مورد افزایش قیمت خشکبار گزارش داده است که بازار آجیل هم با قیمت‌های متغیر از حداقل ۲۹۸ هزار تومان تا حداکثر یک میلیون و ۷۰ هزار تومان افزایش پیدا کرده است.
روزنامه حکومتی آرمان چهارشنبه ۲۲ آذر در آستانه شب یلدا و گرانی سرسام‌آور خوراکی‌ها نوشت: شب چله این روزها حسابی سوت و کور است. فعالان بازار می‌گویند که قدرت خرید مردم به‌شدت کاهش یافته و درآمد بسیاری از خانوارها جوابگوی هزینه‌های بالای یلدای سال نیست.
یک دورهمی ساده ۴ نفره این روزها بیش از یک میلیون تومان تمام می‌شود در حالی‌که دستمزد روزانه یک کارگر رسمی حدود ۲۵۰هزار تومان است.
هم‌چنین سازمان برنامه و بودجه دولت اعلام کرد با افزایش نرخ ارز کالاهای اساسی که اخیرا صورت گرفت، تورم به میزان ۱۳ و نیم درصد افزایش خواهد یافت.
به گزارش اقتصاد۲۴،از گرانی میوه و شیرینی تا آجیل، مرغ و گوشت دلیلی برای به فراموشی سپردن جشنی با قدمت طولانی و منحصر به کشور ایران، شده است. مردم در دو سال گذشته برای تامین مایحتاج روزانه خود با سختی زیادی مواجه شده‌اند و تورم در اقتصاد مانع اصلی برای رسیدن مردم به رفاه نسبی است.
با وجود استقبال مردم از خرید و مصرف آجیل و خشکبار، اما این محصول با قیمت‌های بسیار بالا به سختی در سبد خانوار‌ها قرار می‌گیرد. البته متولیان این رسته شغلی با تعیین قیمت آجیل برای مناسب‌های مختلف، مدعی بازار آرام و بدون تنش هستند.
در حالی به تازگی غلامرضا خدامی، رئیس اتحادیه فروشندگان خشکبار و آجیل تهران قیمت هر کیلو آجیل مخصوص شب یلدا را حداکثر ۴۸۰ هزار تومان اعلام کرد که مردم از همین روز‌ها تجربه فاصله قیمت بین نرخ مصوب و قیمت کف فروشگاه‌ها را در بازار آجیل تجربه کرده‌اند.
در سال ۱۴۰۲، انواع آجیل شب چله در بازار از کیلویی ۲۸۰ هزار تومان تا ۶۰۰ هزار تومان قیمت گذاری شده بود، این در حالی است که امسال آجیل شب یلدا مخلوطی از حداقل ۱۰ کالا با باسلق، پسته، بادام هندی، مغز گردو، انجیر، مغز فندوق خام، بادام پوست کاغذی، توت، کشمش، مویز و برگه زردآلو تشکیل می‌دهد با کف قیمت کیلویی ۴۸۰ هزار تومان شروع و تا کیلویی یک میلیون تومان در بازار قیمت گذاری شده است. اما با گشتی در بازار متوجه می شویم هیچ یک از قیمت های مصوب آجیل به دلیل مقرون به صرفه نبودن از سوی فروشندگان این رسته شغلی رعایت نمی شود.
پوراسدی یکی از فروشندگان و بنکدار آجیل در سطح بازار،  می‌گوید: از سال گذشته تا امروز بازار آجیل در رکود بی سابقه‌ای قرار گرفته است. وی گفت: مردم فقط از کنار مغازه‌های آجیل فروشی گذر می‌کنند و در سال جاری حتی به دنبال قیمت آن هم نبوده اند.
به گفته پوراسدی، تلاش مردم برای خرید مایحتاج زندگی مانند گوشت و مرغ، برنج و میوه و نان و … است. همین اقلام ضروری و خوراکی نیز به شدت گران شده، از این رو یک کارگر با دریافت دستمزد ۸-۹ میلیون تومان چه‌طور می‌تواند علاوه بر سایر هزینه‌های جاری به فکر خرید آجیل و خشکبار نیز باشد؟! این فعال صنفی تاکید می‌کند: شاید بیش از ۷۰ درصد مردم توان خرید آجیل آن هم برای سالی یکبار را هم نداشته باشند و این برای کشوری با سابقه طولانی در تولید خشکبار بسیار اسف باراست.

 

بی‌تردید نه تعویض اسم یلدا، نه دشمنی با سنت‌های پویا و مترقی ایرانی، نه فقر مزمن و گرانی کمرشکن، نه تهدیدهای هولناک حکومت ارتجاعی و نه هیچ بگیر و‌ ببند و شکنجه و اعدام نمی‌تواند فرهنگ شادی و انسان‌دوستی ایرانی را از جامعه بگیرد. چنین اقداماتی بیش‌تر از پیش روحیه اعتراضی و تحول‌طلبی و آینده‌نگری را در نزد آن‌ها عمیق‌تر و دامنه‌دارتر خواهد کرد.
با وجود همه کمبودها و دردها و رنج‌ها، باز هم با جشن و سرور شب یلدا نیز به جنگ سیاه‌پوشان و ارتجاعیون برویم و امروز را نیز به نماد همبستگی و اعتراض تبدیل کنیم! 

پروین اعتصامی:
دور است کاروان سحیر زینجا        شمعی بباید این شب یلدا را

سعدی:
هنوز با همه دردم امید درمان‌ست       که آخری بود آخر شبان یلدا را

صائب تبریزی، شاعر قرن یازدهم، برای اشاره به زلف یار به‌سراغ واژه یلدا رفته است:
می‌کند زلف دراز تو با دل‌های حزین        آن‌چه با خسته روانان شب یلدا نکند

وحشی بافقی نیز بیتی دراین‌باره دارد:
ما حال خویش را بی‌سر و بی‌پا نوشته‌ایم       روز فراق را شب یلدا نوشته‌ایم

یلدا بر همه انسان‌های آزاده ایران، مبارک باد!
پنج‌شنبه سی‌ام آذر ۱۴۰۲-بیست و یکم دسامبر ۲۰۲۳

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید