ناصر بابامیری: یادداشتی کوتاه پیرامون نمایندگان دمکراتها و چپ رفرمیست در پارلمان بروکسل در سدد مصادره انقلاب ایران!: طی چند روز گذشته تیمی از رهبران احزاب ناسیونالیست کرد ایران متشکل از آقایان علیزاده دبیر اول کومله شاخه منشعب از حکا، سیامک معینی از رهبری پژاک و مصطفی هجری دبیر اول حزب دمکرات کردستان ایران، همراه با طیفی از دیگر سازمانها و فعالان اجتماعی ایران که گویا از سوی فراکسیون حزب چپ و سبز در کنفرانس بروکسل دعوت شده بودند حضور یافتند و سخنرانی نمودند. از میان دعوت شدگان به این کنفرانس بروکسل، ابراهیم علیزاده فرموله تر از بقیه حول "خیزش مهسا!" و "انقلاب ژینا!" با محوریت شعار تو خالی پوپولیستی "زن زندگی آزادی" حرف زد.
این یادداشت به اختصار نکات محوری آنرا پوشش داده است. اما پیشاپیش بگویم، این دیگر به حقیقتی انکار ناپذیر تبدیل شده که خیزش انقلابی شهریور تنها رژیم سرمایه داری ایران را به وحشت نیانداخت، بلکه سرمایه داری جهانی و اعوان و انصار منطقه ایش و راست پرو غربی را که سهل است، چپ های رفرمیست را نیز نگران نمود و بیش از پیش به تکاپو انداخت تا به سهم خود انقلابی که در شرف وقوع بود را از پیمودن مسیر اصلی دور کنند. راست پرو غربی دیدیم بدلیل اینکه از بیخ و بنیاد به خیزش انقلابی شهریور بیگانه بود، نه نتوانست حتی با حجم وسیع کمکهای مالی بورژوازی و در اختیار گذاشتن مدیا و تلویزیونهای 24 ساعاته و اختصاص دادن سمینارها و کنفرانس در دانشگاه جورج تاون و دانشگاه استنفورد سانفرانسیسکو حول پروژه همبستگی با رهبری شازده و اعوان و انصارش و انتشار عوامفریبانه منشور مهسا، صفوف بشدت متشتت خود را انسجام بدهند، بلکه در اوج وقاحت متلاشی هم گشتند. اما دمکراتهای لیبرال و چپ های رفرمیست ایرانی نظیر علیزاده و شرکایش از راست پرو غربی کار کشته تر و سرسخت تر بوده و هستند، سالها بود در کمین چنین موقعیتی نشسته بودند وقتی جهت تامین منافعی که نمایندگی میکرد، دید از راست چیزی عادیشان نگردید، اینبار با کمپ میانه و چپ وارد "زورآمایی" با راست گشت، حتی بقیمت مصادره انقلاب! هر چند این کمپ هم در این گذر از روند این تلاشی بی نصیب نبودند و بخشی به درون کمپ راست فرو غلتید، و بخشی از آن تازگی لباس دمکراسی خواهی بر تن کرده، تا از طریق تریبون پارلمان بروکسل دمکراسی بورژوازی را با زبانی شبه رادیکال بهتر از پیشینیانشان قاسملو معنا کند! معنا کردن دمکراسی بورژوازی که با ژست فیمینست مآبانه از انقلاب و عبارات من درآوردی "خیزش مهسا" و "انقلاب ژینا" نه تنها منافاتی ندارد بلکه میخواهد نشان دهد و تضمین کند "خیزش مهسا" و "انقلاب ژینا" تبیین "نوین" و نقش راه طیفی از پوپولیست و رفرمیست و فمینسیت دمکراسی خواه ایندوره از انقلاب است که اساسا برای بورژوازی مخاطره انگیز نیست، موجودیست شبیه انقلاب نرم، مخملی و نارنجی و دمکراتیک خودتان و بس. در یک کلام "خیزش مهسا" و انقلاب ژینا" اسم رمز همان انقلابات بورژوازیست کمااینکه در منشور حداقلی بیست تشکل، به شیوه سر و دم بریده و در منشور بیست ماده ای تکمیلی تر آن قید شده بود! مگر غیراینست "خیزش مهسا!" و "انقلاب ژینا!" هم همان افق بر آن ناظر است، که دمکراسی بورژوازی بزبان امروزی را تبلیغ و ترویج نماید، و عملا نقش راه به هزیمت بردن انقلاب از منظر کمونیستها و کارگران سوسیالیست باشد!؟ ابراهیم علیزاده دبیر اول کومله سازمان انشعابی طی سخنرانی 18 دقیقه ای خود که از زاویه یک چپ رفرمیست حول دمکراسی سخنران بود، بهتر از دمکراتها و فمینیستها و چپ های همتراز خود دمکراسی بورژوازی را برای حضار معنا کرد! این چپ رفرمیست کارکشته بخوبی بر این واقف است که دمکراسی تا کجا حتی برای خود دول بورژوازی متاعی بنجل است و زمانیکه تاریخ مصرفش به سر رسد آنرا به دور می ریزد. علیزاده بدلیل پیشینه کمونیستی از هر دمکراسی خواهی بهتر میداند، سرمایه داری جهت انکشاف خود، تامین سود اندوزی، حتی دولتها نماینده سیاسی خویش را وادار میکند، میان منافع سرمایه دارانه و حراست از دمکراسی و دستاوردهای دمکراتیک انتخاب کنند، و دولتها در این بزنگاههای تاریخی بدون استثنا جهت حفظ بقای خویش طرف اولی، یعنی انکشاف سرمایه داری می ایستند و به ضرر دومی یعنی دمکراسی حکم میدهند. نه تنها دمکراسی را بنفع حفظ سرمایه به مسلخگاه می برند بلکه در اوج قصاوت هجوم می برد برای به باز پس گیری یکی یکی دستاوردهایی که تا کنون با مبارزه طبقاتی و سیاسی بدست آمده است. و این دول موعظه های طولانی نه تنها علیزاده پیرامون دمکراسی چه هست و چه نیست در بروکسل را اعتنا نخواهند کرد، بلکه تاویل تئوری پردازان و ایدئولوگهای دیرینه خود را نیز پشت گوش می اندازد. ابراهیم علیزاده بر همه روشن است، نرفته بود تا از "دمکراسی مستقیم و اشتراکی" صحبت کند، بلکه رفته بود تا طی عبارات پردازیهای مطنطن از پارلمان بروکسل همان دمکراسی نیم بند بورژوازی را برای مردم ایران و خصوصا کردستان گدایی کند که برای خود بورژاوزیی کالایی بنجل بیش نیست و هر وقت منافعش اقتضا کند، ایندرجه از دمکراسی بورژوازی را نیز بر نمی تابد! علیزاده و شرکایش رفته بودند، بگویند شما حتما بخوبی اینرا دریافته اید، وقتی ما خیزش انقلابی شهریور را "خیزش مهسا" و انقلاب آتی ایران را "انقلاب ژینا" اسم نهادیم، این تنها یک اسم گذاری ساده نبود. پیام فوری این تغییر نام انقلاب از سوی ما برای شما حاوی این بود، نشان دهیم این انقلاب ویژگی انقلاب کلاسیک مد نظر کمونیستها و پرولتاریا را ندارد و نباید داشته باشد! کمااینکه ویژگیهای "انقلاب ژینا!" که از سوی ایشان ترسیم شد بسیار متمایز از خیزش انقلابی شهریور بود! علیزاده و شرکایش به پارلمان اروپا در بروکسل رفته بودند، بگویند امروز آمده ایم تا توجه دول بورژوازی را به این امر مهم معطوف کنیم، که تحول آتی ایران و خصوصا کردستان تا جائیکه به نفوذ و توان سازمان ایشان و شرکایشان در میان جامعه بر میگردد، هم موازین دول غربی در آن لحاظ شده و هم به همه موازین دمکراسی بورژوازی، خود را مقید می بینندد و مانعی بر سر راه دولتهای پیشرفته بورژوازی نیستند، بلکه همسو با آنند!
مبرهن است این تلاشها، همه و همه بخشی از جدال اجتناب ناپذیر آلترناتیوهاست. و نهایتا در این نبرد هر آنچه غیر از انقلاب حقیقی است دود هوا میشود، پیشاهنگان انقلابی طبقه کارگر و کمونیزم، نهایتا انقلاب را بر شانه های این آلترناتیو و دانش طبقاتی و سیاسی به پیروزی خواهد رساند.
زنده باد انقلاب!
زنده با آزادی برابری حکومت کارگری!
08.06.2023