اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بابی قوش، مفسر سیاسی خبرگزاری بلومبرگ، در مقالهای به مناسبت آغاز سال جدید میلادی مینویسد در سال جدید نگاه خود را روی دو خبر متمرکز خواهد کرد؛ دو خبری که میتوانند به تغییر سوقالجیشی در خاورمیانه منجر شوند: اعتراضات در ایران و انتخابات عمومی در ترکیه.بابی قوش، سردبیر سابق هندوستان تایمز، در مقاله روز یکشنبه اول ژانویه برای خبرگزاری بلومبرگ، مینویسد مهمترین پرسش در باره اعتراضات سراسری در ایران این است که آیا اعتراضات کنونی میتوانند به یک انقلاب همهجانبه و سقوط نظام منجر شوند.
برخی عقیده دارند که جنبش سراسری که سه ماه پیش، با اعتراضات پراکنده به کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد آغاز شد، مدتها است که به فراخوان سرنگونی نظام تبدیل شده است و بیشتر از هر تظاهرات ابراز نارضایی در طول حکومت جمهوری اسلامی به طول انجامیده است.
مفسر بلومبرگ حاصل چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی را انزوای دیپلماتیک و اضمحلال اقتصاد آن میداند و مینویسد حکومتی که آیتالله روحالله خمینی تاسیس کرد، مردم ایران را از فرصتهای اقتصادی و صدای سیاسی محروم کرد. نویسنده میافزاید سرکوب شدید اعتراضات و حبس و تجاوز جنسی، نه تنها به خاموش کردن صدای جوانان معترض منجر نشد، بلکه صدای آنها را بلندتر و آنها را در خواسته خود مُصِرتر ساخت، و نظام حاکم با جلوگیری از خروج خانواده علی دایی، فوتبالیست حامی اعتراضات، از خود استیصال نشان داد. فراخوان مرگ بر علی خامنهای و نابودی مجسمهها و پوسترهای او و قاسم سلیمانی، این روزها عادی شده است.
نویسنده بلومبرگ مینویسد خامنهای که خود در حوادث چهل سال پیش نقش داشت، نمیتواند شباهتهای دو انقلاب را نادیده بگیرد. مثل چهل سال پیش، امسال هم معترضان شاخه زیتون صلح مبهمی را که حکومت با اشاره به احتمال تعطیل شدن گشت ارشاد عرضه کرد، رد کردند.
با این حال، از نگاه نویسنده بلومبرگ، معترضان برای پایین کشیدن خامنهای به همراهی برخی از عناصر دولت نیاز دارند. چهل سال پیش، خمینی حکومت شاه را بعد از آن برانداخت که بخشهای بزرگی از نیروهای مسلح شورش کردند. این در حالی است که به نوشته بابی قوش، نشانههای نارضایتی در دستگاه امنیتی، متشکل از سپاه پاسداران، ارتش، بسیج، و نیروی انتظامی، چندان نیست.
او مینویسد درسی تاریخ انقلابها این است که روند تغییر نخست آهسته است و آنگاه به یکباره روی میدهد.
۱۲ دی ۱۴۰۱