77 منتخب سایت

آینده اسرائیل، ‌دولتی كه به سیم آخر زده است

جدال دیدگاه‌ها

( به مناسبت دومین سالگرد نسل كشی مردم فلسطین) حدود دو سال از جنگ همه جانبه و حمله اسرائیل از زمین هوا به غزه به بهانه حمله ۷ اكتبر حماس میگذرد، جنگی كه قرار بود به سرعت باد حماس را نابود، اسرای اسرائیل آزاد و كنترل نوار غزه بدست اسرائیل بیفتد.

این جنگ هنوز هم علیرغم تبدیل نوار غزه به ویرانه و كشتار وسیع مردم، ادامه دارد. اما نگاهی به اهداف اسرائیل در این كشتار و نتایج آن، صف بندی ها و جدالهایی كه حول آن انجام گرفته و هنوز در جریان است و آینده اسرائیل و مردم فلسطین و جنبش جهانی در دفاع از این مردم، بعد از این دوسال حائز اهمیت است.

۷ اكتبر و حماس بهانه بود

حمله حماس در ۷ اكتبر برای اسرائیل بهانه ای شد تا نقشه قدیمی خود مبنی بر كشتار همه جانبه مردم فلسطین و تلاش برای نابودی آنها و الحاق سرزمینهای باقی مانده فلسطین به اسرائیل به عنوان قدمی در راه خاورمیانه جدید با محوریت اسرائیل را عملی كند. "مبارزه با حماس و تروریسم حماس" سنگری شد كه دولت تروریستی اسرائیل و دولتهای حامی و شریك او، زیر سایه دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی و پروپاگاند خود به عنوان بخشی از ماشین جنگی اسرائیل،  پشت آن مخفی و یكی از خونبارترین جنایات و نسل كشی های تاریخ بشر از مردم فلسطین را رقم بزنند. بهانه ای كه متاسفانه بسیاری از نیروهای سیاسی و حتی چپ و "مخالف" اسرائیل به عنوان صورت مسئله آنچه در جریان است از اسرائیل خریدند و سیاستهای خود را حول "جنگ اسرائیل و حماس" یا "جنگ دو قطب ارتجاعی" روی آن سوار كردند و عملا بر اهداف اسرائیل برای نابودی مردم فلسطین و اشغال و پاكسازی قومی او چشم پوشیند.

اكنون دو سال از ۷ اكتبر گذشته و سران اسرائیل اشغال كامل فلسطین با كوچ دادن یا نابودی و كشتار مردم آنرا به عنوان گوشه ای از نقشه بزرگ خود به نام "بازپس گرفتن كل سرزمینها موعودی قوم یهود" كه بسیار فراتر از سرزمینها فلسطین استً رسما بیان میكنند. این ادعاها در كنار تشدید حملات و بمباران مردم گرسنه و خانه بودش در غزه، گسترش شهرك سازیها در بخش باختری و بقیه جنگها و اقدامات اسرائیل در منطقه،‌ تمام تئوری های "جنگ با حماس" و "حق اسرائیل در دفاع از خود"، "جنگ برای آزاد كردن گروگانها" و... را تماما پوچ، بی پایه و اساس كرد، چیزی كه ما از همان ابتدا اعلام كردیم. 

بعد از گذشت دوسال از كشتار و جنایات اسرائیل، هنوز جنگ در نوار غزه ادامه دارد، هنوز حتی نتوانسته اند غزه را تسخیر كنند. بعد از دوسال ناكامی روسای اسرائیل از سر استیصال و جنون جنگ همه جانبه ای علیه یك شهر ویران شده و مردم گرسنه و سرگردان و خانه بدوش آن را اعلام كرده و میگویند "تسخیر كامل آن ۶ ماه طول میكشد". وزیر دفاع اسرائیل در اوج بی شرمی اعلام میكند كه "غزه در حال سوختن است". او مدعی است بعد از غزه قدم به قدم برای الحاق همه ״سرزمینها موعود״ كه ۴ هزار سال پیش به قوم یهود "اعطا شده است" میجنگند كه در حقیقت بخشی از سوریه، لبنان، یمن، ‌مصر و ... را شامل میشود. این نقشه اسرائیل است و رسما و در كمال وقاحت بیان میكنند. در همین راستا طی دوسال اخیر علاوه بر فلسطین بخشی از لبنان و و سوریه را اشغال كرده است. 

عدم پیروزی اسرائیل و برآورد نشدن هیچ یک از اهداف اعلام شده اش در كنار افزایش موج نفرت و اعتراضات جهانی و همه جانبه به جنایات او، ترس شركا و حامیان اسرائیل از گسترش اعتراضات جهانی و فشار آن بر دولتهای غربی، اعتراضات هر چند آبكی آنها از سر اجبار و زیر فشار و تلاش آنها برای فاصله گرفتن از اسرائیل، انزوای بیش و بیشتر اسرائیل،‌ سران این كشور را دیوانه كرده است. روسای اسرائیل از سر استیصال افسار پاره كرده و به سیم آخر زده و به هر جا ممكن است از فلسطین تا لبنان،‌ سوریه، یمن، ایران و قطر حمله كرده و خون پاشیده اند. آنها همه جانبه كوشیده اند منطقه را وارد جنگی تمام عیار و خونین كنند تا خود از بن بست و بحران، انزوا و بی آینده ای نجات پیدا كنند.

جنگ با ایران و ناكامی در آن

تلاش اسرائیل برای كشاندن آمریكا به جنگی همه جانبه با جمهوری اسلامی، سیاستی قدیمی است. هدف استراتژیك اسرائیل و حامیانش در هیئت حاكمه آمریكا،‌ شكل دادن به خاورمیانه جدید با محوریت و هژمونی اسرائیل است. برای این هدف خرد كردن كشورها و قدرتهای بزرگ از جمله ایران به عنوان یكی از قدرتهای منطقه، بخشی از این پروژه است. حمله اخیر به ایران در شرایطی انجام گرفت كه اسرائیل در بن بست و انزوای كامل بود.‌ قانع كردن دولت ترامپ برای این حمله و كار چندین ساله همه جانبه، با هدف حذف طیفی از مهمترین مسئولین بالای جمهوری اسلامی، فروریزی بالا در جنگی كوتاه مدت و رژیم چینج اسرائیلی- آمریكایی انجام گرفت. حمله به ایران در دل مذاكرات ایران و امریكا و غافلگیر كردن جمهوری اسلامی، علیرغم لطمات جدی به حكومت ایران و كشتار مردم ایران،‌ به اهداف خود نرسید. بعد از گذشت ۱۲ روز از این جنگ و مقابله جمهوری اسلامی،‌ بمباران اسرائیل و لطمات سنگین به این كشور، اسرائیل وادار به عقب نشینی شد. خواست اسرائیل برای آتش بس، حمله امریكا به مراكز هسته ای و ادعای شكست جمهوری اسلامی و نابودی مراكز هسته ای،‌ راهی بود كه دولت ترامپ به نام ״موفقیت״ خود و اسرائیل، جهت یك عقب نشینی "آبرومند" انتخاب كرد. در این جنگ در حقیقت طرح و برنامه اسرائیل نه تنها به سرانجام نرسید كه بعلاوه در مقابل چشم جهانیان قدرت "شكست ناپذیر ارتش" اسرائیل و نفوذ ناپزیری "گنبد آهنین" او دود شد و هوا رفت. بعلاوه و بر خلاف تصور اسرائیل و حامیان و همكاران او در اپوزیسیون ایران، مردم آزادیخواه ایران علیرغم نفرت از جمهوری اسلامی، به بمباران و حمله به ایران،‌ به رژیم چینج آنها ״نه״ بزرگی گفت. فضای تهدید و جنگ و اعلام حمله دوباره به ایران توسط سران اسرائیل،‌ مستقل از خطر شروع جنگی دوباره، چیزی از ناكامی و شكست تا كنونی اسرائیل كم او نمیكند.

حمله به قطر، ریسكی بزرگ و عواقب سنگین آن

پس از حمله اسرائیل به ایران و ناكامی آن، این بار و باز هم درست در دل مذاكرات با حماس بر سر طرح ادعایی ترامپ برای "پایان جنگ غزه" و تهدید حماس به اینكه در صورت عدم قبول طرح ترامپ،‌ ״آینده تاریكی در مقابل خود خواهد داشت״، به قطر حمله كردند. هدف از این حمله كشتن هیئت مذاكره كننده حماس بود، اسرائیل این هدف را رسما اعلام كرد. این حمله هم موفق نبود و رهبری حماس سالم جان بدر برد. این حمله قرار بود با كشتن رهبری حماس و در بوق كردن آن به عنوان "پیروزی بزرگ" برای اسرائیل و امریكا، بر فضاحت كارشان در حمله به كشوری كه متحد اصلی امریكا و میزبان تا كنونی مذاكرات اسرائیل و حماس بوده است و در دل مذاكره، سرپوش بگذارد. شكست در این حمله ترامپ و دولتش را مجبور كرد اعلام كند با حمله توافق نداشته است و دیر مطلع شده و اظهار تاسف كند. بی تردید این ادعاهای پوچ را كسی از ترامپ نمی خرد. اسرائیل رسما اعلام كرد با اطلاع و توافق دولت آمریكا حمله به دوحه انجام گرفته است. مستقل از این بزرگترین پایگاه نظامی آمریكا در خاورمیانه در قطر است، دولت قطر خود را متحد تاریخی آمریكا میدانست، آسمان قطر در دست آمریكا است و حمله به قطر با جت های جنگی بدون اطلاع و اجازه امریكا غیر ممكن است. 

آوار این شكست نه تنها برای اسرائیل بلكه بخصوص برای آمریكا به عنوان حامی اصلی اسرائیل سنگین بود. این ماجرا كل دولتهای "عربی و اسلامی" را نه تنها علیه اسرائیل كه علیه امریكا هم متحد كرد. تمام طرحهای آمریكا و اسرائیل برای بهبود رابطه با عربستان و... در خدمت اهداف بلند مدت آنها را دود كرد. این دولتها را ناچار كرد، همگی و حتی نزدیك ترین و سربزیر ترین آنها، به بازبینی رابطه و توافقات تا كنونی با دولت امریكا بپردازند. این ماجرا جویی نظامی و قلدر منشانه، هزینه بسیار سنگینی برای كل غرب و در راس آن امریكا و شكستی بزرگ برای اسرائیل بود.

توافق دولت آمریكا با حمله اسرائیل به قطر و شكست در این حمله مستقل از افزایش ناكامی های اسرائیل در منطقه و تار شدن آینده آن، موقعیت آمریكا در خاورمیانه و میان كشورهای "جهان عرب" را بیش از پیش تضعیف كرد. فضای عمومی كشورهای عربی و نفرت مردم از آمریكا و نقش مخرب تاریخی او در این منطقه، نقش مخرب امریكا در فلسطین به عنوان حامی اصلی اسرائیل،‌ دولتهای حاكم در منطقه را با فشار داخلی بیشتر با خواست عدم همكاری با آمریكا و دست زدن به اقدامات عملی علیه اسرائیل در دفاع از مردم فسلطین، روبرو كرده است. در این میان رقبای جهانی بلوک غرب، به نام ״دفاع از مردم فلسطین״، ״علیه نسل کشی در فلسطین״ و اعتراض به تعرض اسرائیل و امریکا به حریم قطر، منافع خود در منطقه و تقویت موقعیت سیاسی و نظامی خود را تعقیب میکنند.

این اوضاع بر خلاف اهداف آمریكا در منطقه،‌ امكان بیشتری برای چین و روسیه در نزدیكی به حامیان قدیمی آمریكا در منطقه باز كرده است. به این اعتبار امكانی برای پیشروی چین، افزایش نفوذ او در منطقه و نزدیكی این كشورها به قطب رقیب آمریكا و غرب، به قطب چین و روسیه و بریكس فراهم كرده است. این اقدام مستقل از عواقب مخرب آن برای آمریكا، اسرائیل را بیش از هر زمانی در خاورمیانه منزوی كرده و فعلا و در كوتاه مدت هیچ چشم اندازی برای بهبود رابطه او با كشورهای منطقه از جمكه عربستان، مصر و حتی ادامه رابطه با اردن را با مشكلات جدی مواجه كرده است و در دراز مدت آینده ای کاملا تاریك را در مقابل دولت فاشیست اسرائیل قرار داده است.

جنبش جهانی دفاع از فلسطین و موقعیت اسرائیل

موقعیت كنونی اسرائیل مستقل از افسار گسیختگی و جنگ طلبی هر روزه و حملات مستمر به كشورهای منطقه، از هر زمان ضعیفتر است. آرزوها و نقشه های استراتژیک، خاورمیانه جدید با محوریت اسرائیل، در دل تحولات بزرگ جهانی و تضعیف شدید آمریكا و انشقاق عمیق در بلوك غرب و عروج قطبهای دیگر از چین تا روسیه و بلوك بریكس و بعلاوه فاصله گرفتن دولتهای عربی از آمریكا به تاریخ سپرده شد. اما از اینها مهمتر جنبشی است كه در دفاع از مردم فلسطین و علیه نسل کشی دولت اسرائیل به راه افتاد. این جنبش امروز از هر زمان قوی تر است. این جنبش همه عرصه های اجتماعی از كارگران و مردم متمدن، دانشگاهها، مدارس، صف هنرمند و سینما گر، وكلا و ورزشكاران، ... را در بر گرفته است. این جنبش نه تنها اسرائیل كه بعلاوه دولتهای حامی اسرائیل از آمریكا و انگلستان تا آلمان، فرانسه و... را شدیدا تحت فشار گذشته است. جنبشی که تماما از دولتها و نهادهای بین المللی قطع امید کرده و مستقل و روی پای خود به میدان آماده است.

بحث دامنه وسیع اعتراضات و كمپین های بزرگی كه علیه اسرائیل در جریان است در حوصله این نوشته نیست،‌ اما افزایش نقش طبقه كارگر در این جنبش و تاثیرات چه كوتاه مدت آن، علیه اسرائیل و دولتهای غربی، و چه بلند مدت و افزایش اتحاد در طبقه كارگر در سطح فرا ملی، پدیده ای شعف انگیز برای بشریت آزادیخواه و همزمان بسیار ترسناك و مخرب برای بورژوازی جهانی خصوصا در غرب به عنوان مركز این اعتراضات است. این جنبش در بخش ترانسپورت خصوصا در بنادر از استرالیا تا سوئد، یونان، قبرس، فرانسه،‌ ایتالیا، امریكا و... را در بر گرفته است و بسیاری از كارگران در مراكز اسلحه سازی هم از جمله در آمریكا و چند كشور دیگر به آن پیوسته اند. فشار این اعتراضات در بعضی از كشورها مانند اسپانیا، ایتالیا و فرانسه با فراخوان اتحادیه های كارگری به اعتصابات عمومی،‌ فضای اعتراضی در این كشورها را به انفجارات اجتماعی نزدیك کرده و دولتها را زیر منگنه گذاشته است. راه افتادن دهها كشتی به عنوان كاروان حمایتی از مردم فلسطین و صدها ابتكار دیگر در این دوره، همه گیر شدن این جنبش و قدرت عظیم آنرا میرساند كه هر روز توده وسیعتری بطور فعال به آن خواهد پیوست. این جنبش سر باز ایستادن ندارد و خواست آن نه تنها بایكوت اسرائیل، پایان كشتار مردم فلسطین، محاكمه سران اسرائیل به عنوان جنایتكاران جنگی كه بعلاوه محاكمه سران دولتهای غربی از آمریكا و انگلستان تا آلمان و فرانسه و... به جرم شریك جرم سران اسرائیل است. مسابقه دولتهای مختلف برای "برسمیت شناختن دولت فلسطین" و پیوستن شركای اصلی اسرائیل به این پدیده و‌ قایم شدن آنها زیر این پرچم، مستقل از ریاكاری و فریبكاری مشمئز كنند آنها، راهی برای فرار از فشار این جنبش بر این كشورها است.

گسترس اعتراضات و اعتصابات كارگری علیه اسرائیل،‌ با خواست قطع ارسال اسلحه و بایكوت كامل اسرائیل در ادامه از اسرائیل فراتر خواهد رفت و علیه میلیتاریسم،‌ مسابقات تسلیحاتی و تعرضات هر روزه بورژوای و دولتهای آن به زندگی این طبقه خواهد بود. 

این جنبش جهانی دولت اسرائیل را در موقعیت شكننده تر از هر زمان و بی آینده تر از هر دوره ای قرار داده است. كشتار مردم فلسطین كه اكنون بطور همه جانبه و وحشیانه در جریان است، اگر عده ای فاشیست و جنایتكار در اسرائیل را خوشحال كند، اما برای این دولت تروریستی جز انزوای بیشتر و نفرت عمیق تر ارمغانی نخواهد داشت. این حقایق سران دولت اسرائیل را دیوانه كرده است و امروز فاشیستهایی مثل نتانیاهو را مجبور كرده است كه رسما اعلام كند، با انزوای بیشتری طرف خواهند شد و باید حتی از نظر نظامی و تسلیحاتی به سوی خودكفایی بروند. آما اینهم اسرائیل را نجات نخواهد داد پایان عمر این فاشیسم عریان و لجام گسیخته با شتاب بیشتری نزدیک میشود. نباید اجازه دادن در این مسیر مردم بیگناه فلسطین قربانی بیشتری بدهند.