انتشار این منشور پاسخی به یک نیازمندی جنبش انقلابی در همه سطوح برای طرح مطالبات و فرموله کردن آنها چه در شرایط کنونی و چه در آینده مبارزات مردم در ایران است. اقدام به انتشار این منشور گامی بلند در راه اتحاد هر چه بیشتر مبارزین و تشکل ها و رهبران این جنبش و مبارزاتی آتی آن باز کرده است، مهم نیست وزن فراخوان دهندگان و امضا کنندگان این منشور چه اندازه است مساله این است که درست در چنین مواقعی با بلند کردن یک پرچم مبارزاتی و مطالباتی که از نیازمندیها و در عین حال کمبود های این جنبش بوده، در زمان و مکان درست دارد صورت میگیرد و اتفاقا این رمز قدرتمند شدن هم میتواند باشد.
این منشور در زمانی منتشر میشود که از طرفی جنبش مبارزاتی به این پرچم که بتواند مطالباتش را فرموله تر کند نیازمند است و از سوی دیگر در مقابل پرچم اپوزیسیون بورژوایی ایران با پرچم فاشیستی رضا پهلوی و یارانش، یک نیازمندی جدی این جنبش بود. این حرکت پیشرو که کماکان در شرایط سرکوب و اختناق شدید اما برخواسته از جنبشی عظیم برای عقب راندن و سرنگونی جمهوری اسلامی در جریان است و نیروش را از آن میگیرد را باید کاملا برسمیت شناخت و با احساس مسئولیت به نحوه بیان و ادبیاتی که برای این دوران بکار میبرد برخورد کرد و کمبود هایش را تذکر داد.
این چنین حرکتی بسیار منطبق تر با اوضاع کنونی است. تجربه ما در سازمان های چپ و کمونیست در تبعید، اینگونه نتوانسته است پاسخی روشن به اوضاع بدهد و اینگونه مورد حمایت قرار بگیرد. انتشار این منشور به نسبت رفتار و برخوردی که تقریبا کل نیروها و احزاب و سازمان های چپ و کمونیست در تبعید در طول حداقل دو دهه گذشته نسبت به بلند کردن چنین پرچم مطالباتی داشته است بسیار متفاوت است. ما سابقه رفتار لاقیدانه و بسیار سکتاریستی این گروه ها با "منشور سرنگونی جمهوری اسلامی" که میتوانست پرچمی مشترک برای همه گروه های آزادیخواه چپ و کمونیست بدون اینکه نیازی به "اتحاد سوسیالیستی" باشد را بیاد داریم و چنانچه این پرچم زمان خودش بالا میرفت اکنون جنبش آزادیخواهی در جای دیگری بود و الترناتیو بسیار رادیکال و راه گشایی در مقابل جمهوری اسلامی و دیگر اپوزیسیون راست قرار گرفته بود. اکنون که نیروهای در تبعید این جایگاه را ندارند و پرچم مطالبات حداقلی به درست از ایران بلند شده است باید مورد حمایت جدی باشد. چنین تلاشی میتواند مکانیسمی برای اتحادی پایدار ترو حتی سرو سامان دادن به تشکل های محل های کار و زیست باشد و آینده بسیار روشنتری پیشارو داشته باشد. اینها نیازمندیهای جنبش کارگری و کمونیستی در ایران هم هست که با همه توان در پی تقویت و گسترش آن باید بود. چنانچه مخالفت با این منشور از سر محافظه کاری نباشد بدون تردید همه مبارزین، گروه و تشکل ها و کمونیست ها و رهبران کارگری در این زمینه میتوانند و حیاتی است که نقش خود را ایفا کنند و به این روند بپیوندند. صحنه سیاسی در ایران بشدت تغییر کرده است و این بر کسی پوشیده نیست و مدام در حال تغییر و تحول است و به همین دلیل تصمیم سیاسی درست حمایت و قرار گرفتن در این جبهه و برای این جنبش است. خوشبختانه مخالفت و تردید و ابهامات غیر مبارزاتی و سیاسی حاشیه ای و پیش پا افتاده اند هر چند بدیهی است که راه تشکیل اتحاد و ارائه منشور و بیانیه های "متفاوت و یا رادیکال تر" برای دیگران هم باز است اگر که فکر میکنند این راه حل به اندازه کافی رادیکال و گویا نیست.
منشور مطالباتی حداقل، پرچمی رادیکال و آزادیخواهانه در جنبش فعلی است و همانطور که تاکید دارد مطالبات حداقلی دارد و این تاکید بسیار روشنی است که تناسب قوا را دارد بیان میکند و دقیقا با تغییر آن به نفع یا به ضرر این مبارزه مطالبات هم تغییر میکنند و این دقیقا به رسمیت شناختن سطح توقعات این جنبش و امضا کنندگان این منشور را نشان میدهد. چند نکته از متنی که در مقدمه این منشور آمده است بسیار گویاست:
منشور در باره بحران سیاسی موجود در جامعه، در باره "مصاف تاریخی و تعیین کننده برای خاتمه به شرایط غیر انسانی موجود" از سوی مردم ستمدیده ایران،زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب که در پنج ماه گذشته با از جان گذشتگی و دادن خون ادامه داشته است میگوید.
این منشور همانطور که خود میگوید متعلق به توده انقلابی و مبارز در سراسر کشور برای پایان دادن به بردگی نیروی کار،فقر و فلاکت و ستم ملی و مذهبی و علیه هر شکلی از استبداد مذهبی و غیر مذهبی که در طول یک قرن بر عموم مردم ایران تحمیل شده است. و ادامه میدهد که این اعتراضات پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر بر شانه های جنبش های بزرگ اجتماعی کارگری،معلمان زنان دانشجویان و بازنشستگاه در موقغیت تاثیر گذاری تاریهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور است.
و باز تاکید دارد که این جنبش بر آن است تا برای همیشه به شکل پیگری هرگونه قدرت ازبالا پایان دهد و سرآغاز انقلابی اجتماعی و مدرن و انسانی برای رهایی مردم از همه اشکال ستم و تبعیض و استثمار و استبداد و دیکتاتوری باشد و تحقق خواستهای حداقلی را به مثابه یگانه راه پی افکنی ساختمان جامعه ای نوین و مدرن و انسانی در کشور میداند و ادعا دارد که این میتواند پرچمی در این مبارزه در همه جا باشد.
مطالبات حداقلی منشور
تقریبا تمامی بندهای این منشور هم صدایی و متحد شدن برای یک مبارزه و دادن یک پرچم رادیکال در این مبارزات در حال حاضر و در ادامه مبارزات انقلابی تا سرنگونی جمهوری اسلامی است. بند هایی از این منشور که مرز مطالبه از یک دولت و زمان در دست گرفتن قدرت از سوی مردم را مخدوش کرده است باید روشن شود اما مساله این است که این منشور اساسا پرچم مطالباتی است که امر متحد و یکپارچه شدن صف انقلاب را در دستور دارد و این جهت و نقشه راهی است که دقیقا در نقطه مقابل فاشیسم جمهوری اسلامی و ضد انقلاب سلطنت طلب و همراهانش قرار گرفته است. چنانچه هر ابهام و ناروشنی در طرح مطالبات و نحوه تحقق آنها وجود داشته باشد نه تنها ابهامی در حمایت از این منشور نمیتواند ایجاد کند بلکه باید بدیهی باشد که جریان زنده مبارزات و تمامی مبارزین و متفکرین و رهبران این جنبش قادر به رفع این اشکالات هم باشند. این هم روشن است که مسیر پیشروی و پیچ و خم های مبارزه انقلابی و نگاه مجدد و بازبینی ها مکانیسمی درست در مسیر پیشروی و تصحیح قدمهای فکر شده بعدی است و این برای همه کسانی که این مکانیسم و مسیر پیشروی مبارزه انقلابی را میشناسند بدیهی است.
26 فوریه 2023