خدامراد فولادی: یک حکومت ِ نابه هنگام، رو درروی ِ دوران ِ تاریخی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

در گرامیداشت ِ روز ِ جهانی ِ کارگر: در این دوران، هر روز روز ِ کارگر،روز ِتولید، و روز ِ یک گام به پیش به سوی سوسیالیسم و کمونیسم است.اول ِماه ِ مه، یاد آور ِ این حتمییت ِ تاریخی بر همه ی انسان های پیشرفت خواه وتکامل گرا فرخنده و پیروز باد.
رژیم ِ حاکم بر ایران را با کدام دولت یا حکومت ِ هم اکنون موجود در دیگر کشورها باید مقایسه کرد که حتا یک مورد شباهت ِ ساختاری و ساز و کاری داشته باشد؟

هرکشور و حکومتی را می خواهید در نظر بگیرید،غیر از طالبان که دو قلو و یاهمزاد ِ آن است!مثلن یک رژیم ِکودتایی رادرنظربگیریم. رژیم ِ کودتایی اگرچه آزادی های سیاسی را در جامعه ی تحت ِاقتداراش قلع و قمع کرده و می کند، اما آزادی های فردی را ازکسی سلب نکرده ونمی کند.درچنان حکومتی پوشش ِاجباری به کسی وبه ویژه به زنان ِ جامعه تحمیل نمی شود. یک نمونه ی چنین رژیمی حکومت ِ صدام حسین درعراق بود. در عراق و در زمان ِصدام حسین،زنان می توانستند با هر پوششی در انظار ظاهر شوند. دختران و پسران در مدارس ِ مختلط درس می خواندند و حکومت دیوار ِ جنسیتی میان ِ زن و مرد نکشیده بود. در زمان ِصدام حسین ،انگشتان ِ کسی را به خاطر ِ دزدی قطع نمی کردند.
حکومت ِ کودتایی، صرفن به لحاظ ِسیاسی حکومتی استبدادی وسرکوبگراست وکاری به اعتقادات ِ دینی و مذهبی ِ افراد و معتقدان به یک دین ِ غیر ِ رسمی ندارد.نمونه اش همان صدام حسین بودکه مسلمانان ِ شیعه و سنی و مسیحیان و یهودیان بدون ِ ایجاد ِ مزاحمت ِ رژیم مراسم و آیین های دینی ِ خود را به جا می آوردند واگر محدودییتی و تفاوتی بود صرفن دلیل ِ سیاسی داشت و ربطی به رسم و آیین ِ مردم نداشت. یا بدتر از آن،کسی را به خاطر ِداشتن ِ دین ِ غیر ِرسمی محاکمه و محکوم نمی کردند و خان و مان اش را بر باد نمی دادند. در حکومت ِ کودتایی، تغییر ِ دین هم آزاد بوده و هست و هرکس می تواند از دینی جدا و به دین ِدیگر ملحق شود. دریک کلام می خواهم بگویم،حتا حکومت های کودتایی هم این همه محدودییت و ممنوعییت و محرومییت ِ فردی – اجتماعی نداشته و ندارند که در رژیم ِاسلامی هست و علیه ِ ایرانی ها اعمال می شود. چرا؟ چون رژیم ِ کودتایی آن چنان که سابقه ی چنین رژیم هایی نشان داده، دین را در سیاست ِ سرکوبگرانه اش دخالت نمی دهد. یعنی، اگرچه به لحاظ ِ مناسبات ِسیاسی  در چهارچوب ِ قواعد و قوانین ِ حاکم بر این دوران قرار ندارد، اما به لحاظ ِ فردی و اجتماعی و روابط ِ میان ِ انسان ها کاری به رفتار و کردار ِ افراد نداشته و ندارد.
از نظرگاه ِ دیگر، حکومت ِ کودتایی اگر چه رهبر ِ مادام عمر ِسیاسی دارد،اما رهبر ِ دو شغله ی مادام عمر ِتوامان سیاسی-اعتقادی ندارد،آنچنان که رهبر ِ رژیم ِ اسلامی ِ حاکم بر ایران دارد.
کدام رهبر ِ حکومت ِ کدام کشور را می شناسید که باعبا وعمامه و نعلین یعنی  پوشش ِ هزار و چهار  صد سال قبل ِ عربستان ِ دوران ِ جاهلییت روی کرسی خلافت و خطابه بنشیند و فرمانده هان ِ ارشد ِ نظامی و نماینده گان ِ مجلس اش- یعنی بیعت کننده کننده گان با خلافت اش!- چهار زانو بنشینند روی زمین و گردن ِشان را سیخ وگوش های شان را تیز کنند تا فرمایشات ِایشان را بشنوند و از فرمان های شان یاد داشت بردارند!
از منظر ِ دیگر، کدام رژیم چه کودتایی چه غیر ِ آن را می شناسید که موسیقی و خصوصن موسیقی ِ شاد را حرام اعلام کند و نوحه خوانی و سینه زنی رابه جای آن درمکان های عمومی و صدا و سیمای اش راه بیاندازد و به عنوان ِ موسیقی به جامعه تحمیل نماید؟ کدام رژیم را می شناسیدکه هنر ِسینما راحرام بداند و زنان ِتحصیلکرده وهنرمند را مجبور کند جدا از همسرش و با روسری و مانتو شلوار در رختخواب ِ یک نفره بخوابد؟
با نقل ِ این مثال های کاملن آشنا برای هر ایرانی، می خواهم بگویم حتا حکومت های کودتایی هم این همه محدودییت و ممنوعییت و محرومییت فردی و اجتماعی به جامعه تحمیل نکرده اند. این مثال ها در عین ِ حال مقایسه ی رژیم ِ کودتایی یعنی بدنام ترین حکومت ِ این دوران با رژیم ِ اسلامی ِ حاکم بر ایران است. با این نمونه آوری های های تجربی خواستم بگویم رژیم ِ اسلامی ِ حاکم بر این جامعه یک استثناء سیاسی – اعتقادی در این دوران است که با داشتن ِاین همه خصوصییت ِغیر ِ دورانی همچون موجودی نا به هنگام به جهان آمده ی ناقص عضو و ناقص مغز و ناقص عقل است که می خواهد نقص ِ عضوانی و ذهنی ِ خود را به زور ِ اسلحه به میلیاردها انسان این دوران القا کند، و از این رو، باید همچون جرثومه ی عقب مانده گی و نکبت و فلاکت هرچه زودتر شرش از سر جامعه و تاریخ ِ انسانی کنده شود و به جایگاهی که در خور ِ آن است یعنی زباله دان ِ تاریخ سرنگون گردد. هر « پرو رژیم »ی هم نظر ِ من را در نابه هنگامی ِ این حکومت ِ مرتجع قبول ندارد،و آن را یک رژیم ِ سرمایه داری ِ نرمال و به هنجار مانند ِ آلمان و سوئد و نروژ و.... می داند، اول ثابت کند که در آلمان و سوئد و نروژ و... هم قطع ِ دست و، حجاب ِ اجباری و، دیوارکشی ِ جنسییتی و، حرام بودن ِ هنرهای دیداری- شنیداری و، رهبر ِ مادام عمر ِ دو شغله ی سیاسی- اعتقادی و... وجود دارد تا من نظرم را پس بگیرم و مانند ِ او « پرورژیم» شوم و دوران و زمان ِ تاریخی را در ذهن ام هزار و چهار صدسال به عقب برگردانم و خیال ِ رژیم و مدافعان ِ مواضع اش را از نا همخوانی ِ ایدئولوژیک سیاسی با این زمانه و دوران راحت نمایم!.
در یک جمله: پرورژیم هایی که اصرار دارند این رژیم ِ تاریخن نابه هنگام ِ را جمهوری و سرمایه داری بنامند ،فکرن و نظرن و عملن همچون خود ِ رژیم متعلق به این دوران نیستند، و با سرنگونی ِ رژیم حساب ِ آنها از حساب ِ زنان و مردان ِ اسلام ستیز و استبداد ستیز جدا خواهد شد و خواهند دید که برخلاف ِ ادعاهای شان کم ترین شناختی از این جامعه و نیازهای تاریخی ِ آن نداشته اند.