خدامراد فولادی: مجاهدین هم حکومت ِ اسلامی می خواهند4

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 من همیشه در نقدهای ام بر فرقه سالاری و استبداد ِ خدایگان بنده گی بر این نکته ی کلیدی تاکید کرده ام که درچنین تشکیلات ها و رژیم هایی ایدئولوژی ِ پیشاسرمایه داری یا ایدئولوژی ِ فئودالی- پدرشاهی است که تعیین کننده ی سیاست است، و سیاست تابعی است ازآن ایدئولوژی. «مجاهدین ِ خلق»، هم به لحاظ ِ نام وعنوان وهم به لحاظ ِ اعتقادات و ساز وکارهای درون تشکیلاتی وحتا برون تشکیلاتی اش نمونه ی کاملن عیانی است از تسلط ِ ایدئولوژی بر سیاست.

تشکیلات اش ایدئولوژی ِ تاریخ گذشته ی اسلامی را بیش ازنیم قرن با خود و درذهن ِاعضا و هواداران اش تا به امروزحمل کرده و چنانچه قدرت ِ سیاسی را تصاحب نمایدآن را به کل ِجامعه ی تحت ِ سلطه اش نیز تحمیل خواهد نمود. برنامه های« سیمای آزادی» ِ مجاهدین که سال هاست در خارج از ایران برای ایرانیان ِداخل ِکشور برنامه پخش می کند، الگوی تبلیغی- ترویجی ِ برنامه های اش را دقیقن از« صدا و سیما» ی رژیم ِ اسلامی- آخوندی گرفته است. از مسائل ِ روزمره مانند ِ پخش ِ اذان به وقت ِ تهران در سه نوبت ِ صبح و ظهر و مغرب گرفته، تا اهم ِمسائل ِ از دید ِآنها« دنیوی و اخروی ». یا پخش ِ اخبار همزمان با صدا و سیمای رژیم که زنان ِ گوینده موظف به رعایت ِ حجاب ِ اسلامی- اجباری اند. حجابی که رعایت ِ اش در تمام ِ جلسات ِ تشکیلاتی و غیر ِ تشکیلاتی اجباری است. حتا اگر مجاهدین آن را اختیاری بگویند. به این دلیل ِ واضح که پوشش ِ حجاب از دیدگاه ِ اسلام به اجبار است و نه به اختیار. چرا که در اسلام، همچون دیگر ادیان نه تنها پوشش که فقط در مورد ِ زنان به عنوان «جنس ِ دوم» و زائده ی مرد شناخته می شود – حوا همخوابه ی « آدم ِ ابوالبشر» از آب و گل ِ اضافی ِ او ساخته شد!- بلکه اساسن هیچ کاری حتا غذا خوردن و یا غذا نخوردن( روزه داری ) به اختیار نیست بلکه به اجبار ِدین و شریعت است. به طوری که برای مومنان وحتا غیر ِ مومنانی که این قوانین ومقررات را رعایت نکنند شدیدترین تنبیهات درنظر گرفته شده و اعمال خواهدشد. زن از دیدگاه ِ اسلام و بنابرنص ِصریح ِ وحیانی « کشتزار ِ مردان است»، و:« مردان بر زنان تسلط ِ کامل دارند» و از این رو،زن هیچ اختیاری از خود ندارد. مجاهدین و از جمله زنان ِمجاهد این نصوص ِ صریح را بهتر از هرکسی خوانده و می دانند و به آن ها نه تنها اعتراضی ندارند بلکه همه را دربست پذیرفته و به آن عمل می کنند. این پذیرش تنها در مورد ِ حجاب نیست بلکه در مورد ارثیه ی زنان نصف ِ مردان و یا حضانت ِ فرزندان که مختص ِ مردان است و زنان هیچ سهم و نصیبی ازآن ندارند – چون زن کشتزار ِ مرد است و محصول ِکشتزار از آن ِ مرد است و نه از آن ِ کشتزار-. با توجه به اینکه زنان ِ مجاهد به ویژه خارج ِ کشوری ها غالبن تحصیلکرده اند، این پذیرش را فقط باید به حساب ِ تعصب ِ ایدئولوژیک ِ آنان گذاشت که موجب شده تن به هر ذلتی – و از جمله چند همسری ِ مردان – در برابر ِ اسلام ِ مرد سالار ِ زن ستیز بدهند.
مجاهدین در « صدا و سیمای شان» چنین تبلیغ می کنند که خواهان ِ «جمهوری ِ دموکراتیک» هستند. این هم نوعی « تقیه» است که در اعتقادات ِ شیعی مجاز است. به این معنا که شیعه برای رسیدن به هدف اش هرچه باشد، مجاز است به داشتن ِ حتا اعتقادات ضد ِ شیعی تظاهر کند. همچنان که خمینی در پاریس که بود گفت در حکومت ِ اسلامی حتا کمونیست ها و مارکسیست ها هم آزاد خواهند بود. اما، ما باید قسم ِشان را باورکنیم یا دم ِ خروس را؟ آنهایی که هنوز به قدرت نرسیده رهبر و رئیس ِ جمهور برای این جامعه برگزیده اند اگر به قدرت برسند هرگز تن به « جمهوری ِ دموکراتیک»ی نخواهند داد که از بالا تا پایین اش انتخابی با رای اکثرییت ِ شهروندان و هرچندسال یک بار است و هربار مسئولان از بالا تاپایین باید تغییر کنند و جای شان را به کسان ِ دیگری بدهند. اگر اینها به دموکراسی و آزادی ِ انتخاب و انتخابات ِ آزاد اعتقاد دارند پس دعوای شان با دیگر فرقه ها بر سر ِ چیست غیر از قدرت ِ انحصاری برای خودشان؟.( این انحصار طلبی و تمامییت خواهی که در تضاد با دموکراتیسم و دموکراسی خواهی است شامل ِ سلطنت طلبان و فرقه های لنینیست هم می شود) . تشکیلاتی که دعای تحویل ِ سال ِ رهبرش التماس به الله برای به قدرت رساندن ِ او و دار و دسته اش است نه تنها دموکرات نیست بلکه اگر به قدرت رسید به نام ِهمان الله گردن ها خواهد زد و مخالفان ِ حکومت ِ مادام عمری اش را از دم ِ تیغ خواهد گذراند.
چند نکته: نکته ی اول، آیا می دانید مفهوم ِ آیه ی روی پرچم ِ مجاهدین چیست؟ مفهوم اش این است که « الله مجاهدین را بر تمام ِ غیر ِ مجاهدین – یعنی میلیون ها انسان ِ غیر ِ مجاهد و غیر ِ مسلمان برتری داده و به آنها مامورییت داده تا دین اش را، یعنی اسلام ِ شیعی را جهانی سازند. این معنای اش اعتقاد به دموکراتیسم است؟ نکته ی دوم،در مراسم ِ نماز ِ عید ِ فطر ِ امسال دوصف ِ جداگانه از مردان وزنان ِمجاهد تشکیل شده بود و جلوی این دو صف یک پیشنماز ِ مرد قرار داشت که زنان و مردان ِ پشت ِ سرش « باید حرکات و رفتارهای او را تقلید کنند». این«تقلید » وتبعییت از پیشنماز همین الان هم در رفتار و کردار ِ سیاسی ِآنها کاملن مراعات می شود به طوری که اگر به قدرت برسند تمام ِ جامعه باید از رهبر ِ خود خوانده ی مجاهدین تقلید و تبعییت نمایند وگرنه « نماز ِاعتقادی سیاسی » شان باطل و از تمام ِ مزایای شهروندی محروم و به عواقب ِ آن دچار خواهند شد! نکته ی سوم: این که مجاهدین چگونه خواهند توانست یک جامعه ی اکثرن بیزار شده از اسلام و قوانین ِ ضد ِ بشری ِ در عمل آزمون شده را «مجددن دعوت به اسلام » کنند، یقینن جز با زور و ارعاب و سرکوب امکان پذیر نخواهدبود. جامعه ای که نیمی از جمعییت آن یعنی دختران ِ جوانی که زنان ِ آینده خواهند بود دیگر هرگز تن به حجاب ِ اجباری و دیگر قوانین ِ زن ستیز ِ اسلام نخواهند داد. همچنان که پسران ِ جوان که مردان ِ آینده اند نیز نسبت به دین به طور ِ کلی بی تفاوت، و نسبت به اسلام به طور ِ خاص بیزار شده اند.
نکته ی آخر، مجاهدین به من خواهند گفت: ما در دو رژیم ِشاه و شیخ هزاران « شهید» داده ایم... ، پاسخ ِ من این است: من هم قبول دارم که تشکیلات ِ شما هزاران جانباخته در هردو رژیم ِ گذشته و کنونی داده است، و از این موضوع بسیار ناراحت و متاسف هستم، و این جنایت ها را نه فراموش کرده و نه می بخشم،« اجرکم عندالله»! اما شما به ما بگویید این« شهیدان» را برای چه هدفی داده اید؟ همین چند مقاله ی من «پاسخ به این سوآل » است و شما کدام گزاره ی این مقاله را قبول ندارید. اسلامگرا نیستید؟ که هستید. فرقه گرا و فرقه سالار نیستید؟ که هم به لحاظ ِ دینی و هم به لحاظ ِ سیاسی هستید. هدف ِ تان از کسب ِ قدرت ِ سیاسی پیاده کردن ِ قوانین ِ هزار و چهارصد سال ِ قبل ِ عربستان نیست؟ که عنوان ِ تشکیلاتی و برنامه های تلویزیونی و سخنرانی ها ومدح وثناهای تان در بزرگداشت های مناسبتی ِبنیانگذاران ِ این قوانین شهادت می دهند که هست. نتیجه این که: شما« شهید» داده اید، اما نه برای دموکراسی و آزادی های بی قید و شرط ِ سیاسی که در فرهنگ و آیات وادبیات و کرد و کارهای اسلامی اجباری کم ترین جایگاهی ندارند، بلکه برای برقراری ِاستبداد ِ دینی - اسلامی و برتری ِ « مجاهدین علی القاعدین ِ » تشکیلات ِ خودتان! یا به قول ِ آقای بیژن نیابتی : به ثمر رساندن ِ« جنبش ِ سرخ» ِ شیعه ی علوی ِ تان!! کدام را می خواهید کتمان کنید؟ این گوی و این میدان!( برای آشنایی ِبیش تر با بیژن نیابتی به عنوان ِ نظریه پرداز ِمجاهدین، بخوانید: نقدهای من براو را با عنوان ِ« پلمیک ِنقادانه4 و5،بیژن نیابتی 1 و 2» . نقدهایی که به آنها پاسخ نداده و نخواهد داد، چون نمی تواند ردشان کند. به این دلیل که هم مستند به نوشته های غیر ِ قابل ِانکار ِ ایشان است، وهم مستدل به دلایل ِبی چون و چرای من.در ضمن ، من همینجا از آقای نیابتی می خواهم یا تک تک ِ دلایل ِمن دروابسته گی شان به مجاهدین را رد کند، یا دست از مخفی کاری ِ بی دلیل و دوپهلو گویی و یکی به راست و یکی به چپ زدن بردارد و وابسته گی اش به مجاهدین را اعلام نماید. مگر وابسته گی به مجاهدین چه عیبی دارد آقای نیابتی؟ این درخواست را به این دلیل می کنم که خیلی ها و از جمله چندتن از دوستان ِ من فکر می کنند شما چپ ِ لنینیست هستید، وگرنه،من نیازی به تفتیش عقیده ندارم ، چون عقاید ِ شما را در آن دو مقاله کشف و علنی کرده ام. ضمن ِآنکه من با ابراز عقیده مخالف نیستم ، با « تقیه» مخالف ام. یعنی با چپ آوازه افکندن و از راست شدن که هدف اش یقینن گمراه کردن ِ « غیر ِ خودی ها» به هر دلیلی و ازجمله مسلمان ِ شیعه بودن و دیانت و تعلق ِ شیعی خود و خصوصن اعتقاد به « فضل الله المجاهدین علی القاعدین» را مخفی کردن برای خود را همرنگ ِ جماعت- به ویژه چپ ِ خلقی - نشان دادن و از امکانات ِ رسانه ای شان استفاده کردن است! ).