گفتگو با رادیو نینا
آسو سهامی: اخیرا جمهوری اسلامی به یک رشته تحرکات نظامی و تمرکز نیرو در کردستان ایران بویژه در مرزهای این منطقه اقدام کرده است. این تمرکز نظامی با چه هدفی صورت گرفته است؟ آیا جنگی در پیش است؟ آیا هدف میلیتاریزه کردن بیشتر کردستان و تشدید سرکوب است؟ هدف چیست؟
مظفر محمدی: اجازه بدهید اول و مقدمتا، و مختصر زمینه های اصلی تحرکات نظامی و سیاسی و امنیتی رژیم در کردستان را یادیوری کنم. کردستان بیشتر از نقاط دیگر ایران در طول حیات جمهوری اسلامی میلیتاریزه بوده و تمرکز نیرو در این منطقه همیشه وجود داشته است. چرا؟
چون مردم کردستان از همان آغاز به رژیم خمینی پاسخ منفی دادند و این رژیم را برخاسته از اهداف انقلاب ۵۷ ندانستند و خواهان تداوم انقلاب تا ایجاد حکومتی از پایین توسط مردم و برسمیت شناختن کلیه حقوق و ازادیهای سیاسی و حقوق شهروندی و رفاه همه ساکنان ایران بودند. این زمینه اساسی تعرض های نظامی و سیاسی و امنیتی رژیم به کردستان است. یکی از فرماندهان نظامی رژیم، فکر کنم فرمانده ارتش گفته است که از همه ی کردهایی که با جمهوری اسلامی موافق نیستند، متنفرم! و این نه برای این آدم بلکه برای از خامنه ای تا نهادهای فاسد قضایی و مجلس و دولت و سپاه صدق می کند. از نفرت چیزی جز فاشیسم در نمی آید!
جمهوری اسلامی که با ریاکاری و فریب تلاش می کرد به حاکمیت نظام دینی مبتنی بر حفظ استثمار کارگران و زحمتکشان و بیحقوقی زن مشروعیت بدهد، مخالفت مردم کردستان را با حاکمیت خود بر نتابید و به حملات نظامی پی درپی دست زد.
متاسفانه مدت زمان خونینی طول کشید تا اکثریت مردم ایران متوجه شوند که حق با ما است و این رژیم محصول انقلاب ۵۷ برای آزادی و رفاه نیست.
درست زمانی که در دهه ی ۶۰ گروه گروه فعالین سیاسی و مخالفین جمهوری اسلامی کشتار می شدند، ما در کردستان و در مقابل حملات نظامی رژیم از هوا و زمین ایستادیم و بارها پوزه ای این نظام تبهکار را به خاک مالیدیم. شاهدان کشتار جمعی دهه ی ۶۰ و خاوران زنده اند. تاریخ مبارزه ما مردم کردستان هم شاهدان زنده دارد.
متاسفانه طول کشید تا توهمات جامعه در سراسر ایران نسبت به جمهوری اسلامی بعنوان حکومت مردم، ریخته شود. طول کشید تا متوهمان و فریب خوردگان به حقانیت مبارزه ما در کردستان و برسمیت نشناختن مشروعیت این نظام پلید پی ببرند.
جمهوری اسلامی تلاش گسترده ای کرد تا به مردم ایران بگوید، این ها تجزیه طلبند، کافرند، ضد انقلابند و از این مزخرفات.
آخرین تلاش مذبوحانه ی جمهوری اسلامی تهیه ی فیلمی است به نام غریب که مردم کردستان را بیرحم تصویر میکند و گویا حملات نظامی رژیم به کردستان برای امنیت و ازادی و رفاه مردم و نجاتشان از دست نیروهای مسلح انقلابی بوده است.
خیلی بیشرمی و بیحیایی می خواهد، در شرایطی که چندین ماه است یک جنبش انقلابی سراسری برای سرنگونی جمهوری اسلامی جریان دارد، بیایند و تازه ادعا کنند که گویا آن ها خیرخواه مردم و ما مانع این خیرخواهی شدیم.
با این مقدمه که خودش یک تاریخ طولانی است، فقط میخواستم یادآوری کنم که جنبش انقلابی و مقاومت مردم کردستان در مقابل جمهوری اسلامی علاوه بر یک دهه مبارزه مسلحانه برای دفاع از دستاوردهای انقلاب 57 و تا امروز هم هیچوقت کردستان زیر بار مشروعیت این نظام تبهکار نرفته است. در نتیجه می خواهم بگویم که جمهوری اسلامی همواره برای جبران این عدم مشروعیت و وادار کردن مردم کردستان به تسلیم از هیچ جنایتی فروگذار نکرده است.
تمرکز نیروی نظامی در مرزهای کردستان این بار هم:
اولا، در خدمت و در ادامه ی همان سیاستهای ناکام و تودهنی خورده است.
دوما، شرایط بحران انقلابی جاری و ویژگی این دوره است. جنبش انقلابی از شهریور ۱۴۰۱ تا به امروز که خامنه ای سعی دارد تمام شده قلمداد کند، کردستان از خیزش مردم سقز در اعتراض به قتل مهسا و گرامیداشت این فرزند عزیز مردم، تا امروز نقش مهمی داشته است.
همبستگی سراسری جنبش انقلابی از زاهدان تا کردستان و از خوزستان تا تهران و شمال ایران برای جمهوری اسلامی مثل یک ناقوس مرگ است. جامعه ی ایران یکپارچه و مصمم به گرفتن حق خودشانند. همبستگی سراسری زحمتکشان تلاش های مذبوحانه و زبونانه ی رژیم برای ایجاد تفرقه در صفوف مردم و حتی هیاهوی شرم اور اپوزیسیون بورژوایی بویژه سلطنت خواهان با شعار "تمامیت ارضی" را رسوا کرده است.
تمرکز جدید نظامی جمهوری اسلامی در مرزهای کردستان دقیقا در ادامه ی همان تلاشهای ضد مردمی است. در بلوچستان مردم را قتل عام می کنند، در کردستان مانور نظامی می دهند تا بلکه در صفوف مردم تفرقه بوجود بیاورند. گویا مشکل جمهوری اسلامی مردم بلوچستان یا کردستان و خوزستان است وگرنه بقیه جاها مشکلی نیست و گل و بلبل است.
سوما، مانور نظامی جمهوری اسلامی البته یک هدف ویژه دیگر دارد. جمهوری اسلامی مدتی است دولت مرکزی عراق و حاکمیت احزاب کردی در کردستان عراق را زیر فشار گذاشته و می خواهد به حضور و فعالیت سیاسی شان در کردستان عراق خاتمه داده شود. این فشار به یک توافق شرم آور حکام مرتجع عراق و کردستان با جمهوری اسلامی رسیده است.
جمهوری اسلامی حتی ضرب الاجل کوتاه مدتی تعیین کرده تا مقرات احزاب تخلیه و منحل یا منتقل شوند. دخالت جمهوری اسلامی در عراق و با کمک و همکاری حکومت مرکزی عراق و احزاب حاکم در کردستان عراق جز جنگ و کشتار و ناامنی و فقر و فلاکت برای مردم عراق نداشته است. جمهوری اسلامی یک پای اصلی این نا امنی و فلاکت مردم عراق است. دخالت رژیم در عراق به چنان سطحی رسیده و از چنان دست بازی برخوردار است که حاکمیت پوشالی مرکزی و اقلیمی عراق را تهدید کند که اگر خواستهایشان را فورا اجرا نکنند، خود مستقیما با وارد کردن نیرو به کردستان عراق، اهداف پلیدش را اجرا می کند.
در نتیجه، یک هدف فوری تمرکز نظامی در مرزهای کردستان، به سرانجام رساندن قلدری و زورگویی است که مدت ها است بعناوین مختلف با بمباران کردن مقرات احزاب و تهدید و ترور اپوزیسیون مشغول انجام دادن آن است. یک مانور نظامی- سیاسی برای فشار بر دولت عراق و اجرای توافقنامه ی کثیف شان است. هدف از نظر من این ها است. نه الزاما ترساندن مردم که جامعه از ترس عبور کرده و نه اعلان جنگ به جایی.
این تهدیدات که مدت ها است شروع شده نشان می دهد، برای احزاب کردستانی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در کردستان عراق محدودیت ها و مخاطراتی درست می شود که انهم راه حل خودش را دارد.
جمهوری اسلامی فکر می کند با این مانور این تصویر را به مردم کردستان می دهد که نه بابا انجور هم نیست. جمهوری اسلامی هنوز قلدر و قدر قدرت منطقه است.
اما مردم ایران از این نمایش قدرت ها و فیل هواکردن های جمهوری اسلامی زیاد دیده و شنیده اند. یه روز نمایش پهباد، یه روز نمایش هسته ای شدن، یه روز نمایش موشک ها، یه روز نمایش نیروی ویژه و بسیج در خیابان ها و پروپاگاندهای شرم آور مملو از دروغ و تهدید و اهانت به جامعه از بلندگوهای امام جمعه ها و مداحان و روضه خوان ها هم شبانه روز تبلیغات صدا و سیمایشان...
اما برای ما صورت مساله اینه که جمهوری اسلامی، بنا به مثل حاجی مونده و حوضش، تنها ابزار قدرت سهل است، ابزار دفاع زبونانه اش در مقابل مردم همین نمایش های قدرت نظامی و امنیتی و سرکوب و بگیر و ببند و زندان و اعدامه. جمهوری اسلامی در حرف و عمل به مردم سراسر ایران اعلان جنگ داده است. حتی کلام های کثیف شان بوی خون میدهد.
خوب چاره ای جز این ندارند. چرا که حکام تبهکار دین و سرمایه برای هیچ چیز دیگر جوابی ندارد. نه دستمزد کارگر و معیشت ده ها میلیون مردم زیر خط فقر، نه بهداشت و درمان و آموزش ... این رژیم در مقابل این خواست ها که از کارخانه و محله تا خیابان ها هر روز فریاد زده می شود مستاصله.
امروزه هر تار موی دختران جوان درشهرها، کابوس طناب داری است بر گردن حاکمان نظام جهل و سرمایه و فساد و دزدی و دروغ. همه بسیج شده اند تا بلکه خاکی بسرخود کنند و حجاب اجباری این نشانه ی ایدئولوژیک کریه دین بر سر زنان و دختران را حفظ کنند. ولی نمیشود که نمیشود.
از قول یکی از خودی هایشان، گفته: "چه بودیم چه شدیم؟ امروزه نمی توانیم حتی بسیجی های خودمان را به مساجد و خیابان و محرم و رحلت امام و ... بیاوریم.
آسو سهامی: با وجود جنبش های اجتماعی و اعتراضات طبقه کارگر و دیگر اقشار زحمتکش جامعه در جنبش انقلابی جاری، آیا مانورهای نظامی و تهدید و قلدری، می تواند جمهوری اسلامی را نجات دهد؟
مظفر محمدی: جواب این سوال را جنبش انقلابی از شهریور سال قبل تا امروز داده است. گفتم که نظام حاکم حتی پاسخ نیازهای ابتدایی جامعه را ندارد. جواب خامنه ای به اعتراضات و خواستهای ازادی و رفاه مردم، نه جواب یک دولت مسوول اداره ی اقتصاد و معیشت و بهداشت و رفاه جامعه، بلکه عربده کشی یک لمپن است که 8 ماه اعتراض و تظاهرات و اعتصاب و تجمع کارگران و زنان، جوانان، دانشجویان و اقشار میلیونی گرسنگان را اراذل و اوباش می نامد. یک وقتی احمدی نژآد هم این اهانت کثیف را به مردم نسبت داد. تکرار این فحاشی رذیلانه از طرف خامنه ای، علاوه بر بیحیایی و بیشرمی، جز نشان استیصال و درماندگی در مقابل تعرض مردم نیست. این افاضات و اهانت سخیف به مردم بپاخسته، عمق دشمنی و نفرت وخشم ضد انسانی حکام جمهوری اسلامی با مردم ایران است. عمق دشمنی با رفاه کارگر، ازادی بیان و تشکل و تحزب، حقوق و آزادی و برابری زن، نسل جوانان و نوجوانان پسر و دختری که عاشق شادی و آزادی و خلاصی از فرهنگ ارتجاع مذهبی اند و خوشبختی و سعادت جامعه است.
ببینید، از شهریور پارسال تا امروز، بیش از ۵۰۰ نفر را کشته، صدها نفر را اعدام کرده، ده ها هزار نفر را بازداشت کرده و هنوز روزانه هزاران کارگر و زحمتکش و معلم و پرستار و بازنشسته و دختران و پسران جوان و دانشجوها در میدان مبارزه برای زندگی بهترند. سال ۹۸ بیش از ۲۵۰۰ نفر را کشتند. این حجم کشته ها و بازداشت ها و اعتراضات و اعتصابات و حضور در خیابان ها که جمعیتی میلیون ها نفری اند، کسی جز خامنه ای زبون نمی تواند بگوید که این ها اقلیتی نا آگاهند! این را من فقط من نمیگویم، به اصطلاح واقع بین های خودی شان هم اعتراف می کنند که مدت ها است راه جامعه از نظام جدا شده است.
این واقعیتی عینی و حقیقتی غیر قابل انکار هست که، جبهه ای اصلی جنگ جمهوری با مردم ایران در مرزهای کردستان یا بلوچستان نیست. در کارخانه ها و محلات شهرهای بزرگ و در دانشگاه ها و مدارس و خیابان ها است. در حجم عظیم میدیای اجتماعی میلیون ها انسان است. در همبستگی کارگران اروپایی با طبقه کارگر ایران است.
جمهوری اسلامی نمی تواند با مانورهای رسوای دایمی توجه مردم را به خودش جلب کند، کسی را بترساند یا اذهان جامعه را منحرف کند که گویا دشمن در آنطرف مرزها است. مانورهای نظامی در مرزها و سرکوب در خیابان ها و بازداشت و اعدام، ممکن است چند صباحی به عمر هر نظام تبهکاری اضافه کند، اما مطلقا جمهوری اسلامی را نجات نمی دهد!
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
مظفر محمدی: مارا به خیر تو امیدی نیست، شر مرسانید
دوستی از من پرسید نظرت در باره جمهوری اسلامی و دولت امریکا و غرب در باره جنبش انقلابی جاری چیست؟ آیا وجه مشابهی هر دو دارند؟ گفتم نظر خودت چیه؟ گفت از نظر من وجه تشابه روشنی دارند.
این موضوع من را بر آن داشت که مختصرا به این موضوع بپردازم.
فکر می کنم بهمان اندازه خامنه ای و نظامش تحت فشار جنبش انقلابی بود، نبض کاخ سفید هم با نبض خامنه ای میزد. بهمان اندازه خامنه ای وحشتزده شده بود، کاخ سفید هم نگران عواقب و تداوم این جنبش بود. کاخ سفید نگران این بود اگر این جنبش به سرنگونی بیانجامد، چه نظامی ممکن است سر کار بیاید؟ او شنیده بود که حتی در اپوزیسیون راست هم اعتراف شده که در ضرب اول چپ جامعه قدرت می گیرد. و این نه فقط جمهوری اسلامی|، بلکه برای دول غرب و بویژه امریکا یک کابوس بود.
ایران ازاد و سکولار و مستقل و نظام مبتنی بر ازادی و برابری و رفاه بعنوان آلترناتیو جمهری اسلامی برای دول غرب و امریکا یک کابوس است. بحران در خاورمیانه در دهه های اخیر از جمله جمهوری اسلامی که خود در گوادلوف آن را ایجاد و با حفظ همه نهادهای نظامی و اداری و اقتصادی بجای رژیم شاه که با یک انقلاب پایین کشیده شده بود، ایجاد طالبان در رقابت با روسیه، ایجاد داعش با هدف تغییر چهره ی خاورمیانه (خاورمیانه جدید)، حمله نظامی به عراق به بهانه سلاح کشتار جمعی که بعدا اعتراف کردند چنین سلاحی اساسا وجود نداشته و سرنگونی صدام و اشغال عراق توسط امریکا در شراکت با دول غربی و حتی گماردن برمر امریکایی بعنوان اداره کننده ی عراقی که تمام زیربنای اقتصادیش را ویران کرده بودند، دامن زدن به جنگ داخلی در سوریه و فراهم کردن زمینه ی دخالت امریکا و غرب، دامن زدن به جنگ داخلی در لیبی و غارت نفت این کشور... تقویت اسراییل برای سرکوب خونین وشبانه روز مردم فلسطین...
این ححم عظیم دخالت های ضد بشری، زیر پرچم کثیف و دروغین دمکراسی و حقوق بشر، برای ایجاد خاورمیانه بحرانی و بازی با سرنوشت مردم این منطقه نه سیاست روز بلکه استراتژی امریکا و غرب را تشکیل داده است.
همه ی این ها ثابت می کند که سرنگونی جمهوری اسلامی و ایجاد جامعه ی آزاد و برابر که در آن حقوق و ازادیهای فردی واجتماعی، رفاه اجتماعی، برابری زن و مرد و اداره جامعه از پایین توسط شوراهای مردمی...، هیچ وقت مطلوب بورژوازی حاکم غرب و امریکا نبوده و نیست.
در نتیجه همزمان با این که جمهوری اسلامی انقلابیون را در خیابان درو می کرد. می کشت، کور می کرد، هزاران هزار نفر را بازداشت می کرد و طناب های دار را بر می افراشت، در پشت صحنه امریکا و غرب با جمهوری اسلامی مشغول مذاکره و مغازله بوده و هستند. دانستن این حقایق و این آگاهی برای جنبش های اجتماعی در ایران بسیار با اهمیت است.
پروپاگاند و تبلیغات اپوزیسیون راست بویژه، التماس از دول غرب و امریکا که به داد مردم ایران برسید، جمهوری اسلامی اعدام می کند، تحریم کنید و حتی فراتر خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی شوید...، سیاستی به شدت مضر و بازی کثیفی است که نمی تواند در صفوف بخش ناآگاه جامعه بی تاثیر باشد. این بازی حتی اگر از سر ناآگاهی باشد اما حقایق را پنهان و در عمل آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزد.
جنبش های انقلابی و اجتماعی، اعتراضات و اعتصابات و تجمع ها و تظاهرات خیابانی برای آزادی و رفاه و امنیت، مطلقا ربطی به این سیاست ها ندارد. جنبش هایی که برعکس خواهان عدم دخالت از خارج مرزها در جنبش و خواهان این است که برای ما اشک تمساح نریزید. ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسانید. عدم دخالت تان به نفع ما است. کار جمهوری اسلامی را مردم ایران می سازند. و این کار و پیروزی در آن متضمن ان است که کاخ سفید و الیزه و دولت انگلیس و غیره دست کثیف و شناخته شده شان را از دخالت بیرون بکشند. ما خواهان حمایت این دولت ها نیستیم.
ناتو و سی آی ای و دیگر نهادهای سیاسی و نظامی و امنیتی دول غرب و امریکا نه تنها صلاحیت برقراری نظم و دمکراسی و حقوق بشر در هیچ کجای دنیا ندارند بلکه خود مسبب جنگ و ناامنی و غارت و فروش تسلیحات جنگی و حتی مسبب شیوع ویروس مذهب و ارتجاع در کشورهای خود هستند. ویروسی که امنیت در کشورهای امریکا و غرب را هم بخطر انداخته است. علاوه بر سفارتخانه های امثال جمهوری اسلامی که مراکز توطئه و ترور هستند، صدها نهاد اسلامی و داعشی در پایتخت های دول غربی با بودجه از حقوق کارگر و مردم این کشورها ساپورت و حمایت می شوند.
ما میگوییم بهتر است غرب و امریکا از جنبش ازادیخواهی و برابری ما در ایران بیاموزند. این جنبش قائم بذات و روی پای خود ایستاده است. کیست نداند که جنبش ازادی زن در ایران بعنوان جنبشی جهانی شناخته شده است. جنبشی علیه مذهب و شریعت و ارتجاع اسلامی و تبعیض و خشونت جنسی. تنها یک مثال کافی است که این حقیقت را نشان دهد:
یک بازیگر امریکایی به نام آمبر هارد" Amber Heard" وقتی از طرف یکی دیگر از بازیگران هالیوود مورد خشونت قرار می گیرد، اعتراضش را به خشونت علیه خودش و زنان دیگر را به جنبش ازادی زن در ایران مربوط می کند و این جنبش را جنبش خود و جهانی می نامد.
از ما بیاموزید! ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان!