ناصر بابامیری : کمون پاریس رعد و برق در آسمان بدون ابر نبود!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 (در گرامیداشت یکصد و پنجاهمین سالروز کمون پاریس) کمون پاریس یک قرن و نیم پیش، بر متن یک سلسله انقلابات در اروپا و جهان اتفاق افتاد! در این دوره جنبش کمونیستی و کارگری به لحاظ کیفی و کمی دوره رو به تعالی و رشد خود را طی میکرد. تناسب قوای طبقاتی به نفع جنبش کارگری و کمونیستی و به ضرر بوروژازی بشدت در حال تغییر بود. چشم انداز جنبش کمونیستی در این دوره تغییر جهان است و با تبیین قرون پیشین از کمونیسم تفاوت ماهوی دارد.

در ایندوره تاریخی مارکس و انگلس از رهبران جنبش کمونیستی با دانش و شناخت ژرف علمی، تاریخی و دیالکتیکی نه تنها تبیین های غیرعلمی، تخیلی و رمانتیستی رایج از سوسیالیزم و کمونیسم را بیرحمانه نقد و کنار زده اند، بلکه به موجزترین شیوه به بیان سوسیالیسم علمی پرداخته و نشان می دهند که چگونه باید نظام واژگونه کاپیتالیستی مبتنی بر مالکیت سرمایه دارانه بر ابزار تولید و بردگی مزدی را بر قاعده خود برگرداند. این کار داهیانه مارکس و انگلس در جنبش کمونیستی ایندوره هر چند در آغاز با نقد کل بنیادهای فکر-نظری، فلسفی، اقتصادی و سیاسی نظریه پردازن، فلاسفه، اقتصادانان و سیاسیون بزرگ که همه شهره آفاق عصر خود بودند، آغاز گشت، اما اساسا تمرکز اصلی مارکس و انگلس معطوف به روند تعالی کمونیسم پراتیک و کمونیسم انقلابی به عنوان علم رهایی بشریت جهت خلاصی از این مناسبات و تغییر جهان بود. کمونیسم مارکس طبقه کارگر واقعا انقلابی را تنها نیروی تغییر جهان میدانست. نزد مارکس پراکسیس و تئوری انقلابی اگر در زمان معین و خاص عملا متجلی نگردد هر چه میتواند باشد اما عمل و تئوری انقلابی نیست. مارکس ضمن اینکه ژرفای شکل گیری کشمکش های طبقاتی، تاریخی و پدیده های اندرون آنرا چه در اعصار گذشته و چه در دوران خود به شیوه ای دیالکتیک تاریخی می شناخت، قانون مندیها و رابطه ارگانیک آنها را کشف و در نقد اقتصادی سیاسی کاپیتالیستی با تشریح آناتومی این مناسبات، راه امحای آنرا نیز نشان داد. و به این نتیجه نائل شد که طبقه پرولتاریا به حکم موقعیت اجتماعی در تولید و تنها طبقه واقعا انقلابی، دیر یا زود بایستی در قامت رهبری کل جوامع و برای تغییر جهان عرضه اندام کند.

خلاصه میخواهم با این فاکت تاریخی اینجا یادآوری کنم: «اگر در اعصار پیشین یکسری از انقلابهای عظیم بورژوازی از فراز نهضت تجدد دین رد شده بودند، و پاره ای انقلابهای قبل از کمون پاریس، انقلاب در آنها بیان و توجیه وظایف جامعه بوارژوازی را نه در انجیل و تورات کلیسایی بلکه در متون و مجردات "دمکراسی ناب! " تبیین و تعریف میکردند.». اما دیگر کمون پاریس از فراز "نهضت دمکراسی ناب!" رد شد، و بیان و توجیه وظایف حکومت پرولتری و سوسیالیستی را در بیان واقع تبیین و تعریف کرد. زمینه کسب قدرت سیاسی و برقراری دیکتاتوری پرولتاریا با بیست و اندی سال تلاش و برغم همه موانع سر راه عاقبت با کمون پاریس مصداق خارجی پیدا کرد و تثبیت شد. کمون پاریس که کارگران هسته اصلی آنرا تشکیل می دادند، نه تنها همه ویژگی و مولفه های انقلاب از منظر کمونیستها را داشت بلکه یکی از برجسته ترین تحولات انقلابی در آنزمان است، که تاریخ مبارزه طبقاتی در جهان تا آن لحظه چنین تغییر و دگرگونی شکوهمندی را بخود ندیده بود. کمون پاریس تاثیر بسیار شگرفی بر جهان بر جای گذاشت و سرمایه بسی عظیم و غنی برای جنبش کمونیستی و کارگری در پی داشت. به همین اعتبار جنبش کمونیستی تا کنون هم وامدار این تجربه بزرگ تاریخی است که کموناردهای سرخ و مارکس در قله رفیع آن ایستاده اند. بشریت امروز فارغ از هر قضاوتی که اخلاقیون بورژوازی داشته باشند، فارغ از "خلوص ایدئولوژیک" ی که دارا باشند، نمی توانند مهر دستاوردهای ارزنده کمون پاریس بر پیشانی تاریخ را انکار نمایند. اینکه چنین انقلاب شکوهمندی چگونه و چرا در عرض کمتر از سه ماه با شکست مواجهه شد بحث تماما مجزایی میطلبد. کمون پاریس یکی از انقلابات جهانیست که تقریبا تمام مولفه های وقوع یک انقلاب کلاسیک را داشته است. دولت ورسای را در موقعیت چنان شکننده قرار داد که دیگر برغم کشتار نتواند مثل سابق حاکمیت خونبار خود علیه جامعه را ادامه دهد. کمون تناسب قوای مبارزاتی را چنان تغییر داد که دیگر جامعه قائل به این نبود به شرایط قبل از ماه مارس برگردد! کارگران و سوسیالیستها که هسته های اصلی این کمونها را تشکیل میداند ضامن این بود هر فرمان کمون بسرعت به اجرا در آید، اعم از اینکه ارتش حرفه ای و ارگانهای نظامی ملغی گردند، و امورات نظامی از طریق ستاد رهبری کارگران و توده های تسلیح شده هدایت شود. ابزار کار به صاحبان اصلی آنها که کارگرانند تعلق دارد و باید به تصرف آنها درآید تا در خدمت کل جامعه بکار گرفته شود! زمین مال کسانی است که روی آن کار میکنند... و چندین فرمان مهم تاریخی دیگر که در کمون عملی گشتند. بواقع پیروزی شکوهمند کمون هر جا وظایف بزرگ تاریخی خود برای زدودن بقایای مناسبات پیشین را اجرا و به پیش برد آنرا گامی برای تحقق حکومت کارگری به جلو سوق داد. هر جا این فرمانهای کمون با کارشکنی و اشتباهات بخشی از رهبران میدانی به دلیل درک رمانتیستی و خرده بورژوایی از حکومت پرولتری و کمونیزم مواجهه گشت و مقاومت نمود سد راه پیشروی و تداوم کمون شد تا بتواند رهایی نهایی بشریت از مالکیت بورژوازی و استثمار مزدی را یکبار و برای همیشه در تاریخ یکسره کند. اساسا علل شکست این انقلاب کمتر در گذار به انقلابی بود که پیروزمند شد، بلکه بقول خود مارکس علت بیشتر به دوران گذار به سوسیالیزم بود که کمونها که مصداق خارجی دیکتاتوری پرولتاریا بودند، میبایست بدون هیچگونه تردید، و بیدرنگ همان ماههای نخست ماشین دولتی و سیستم بورکراتیک را تماما از دور خارج و نابود میکردند، یا بجای برخورد مقدس به بانکهای فرانسه، میبایست فی الفور آنها را در دست بگیرند تا صاحبان سرمایه را هم علیه دولت ورسای که در محاصر کمونارها گیر افتاده بود، بشورانند نه اینکه آنها امکان بیابند با در دست داشتن این سرمایه های عظیم به عاملی مهم در بازگرداندن دولت مخلوع تبدیل شوند ...و فرصتهایی تاریخی از دست برود. اینها عواملی مهم در کنار سایر عوامل بودند که به شکست کمون پاریس انجامید. اما این از جایگاه بسیار والایی که کمون به عنوان اولین تجربه حکومت کارگری در جهان داشت، به ذره کم نمی کند و باید پرولتاریای جهانی و کمونیستها این آزمون و دستاوردهایش را جهت پیشروی خود برای به پیروزی رساندن و تحقق حکومت پرولتری و کمونیزم قطب نمای حرکت آتی کنند.
پ.ن: بازنویسی گزیده ای از نوشته بلند مولفه ها و مختصات طرح انقلاب!

18.03.2023