تا کی حاکمیت سیاهی و تباهی طالبان؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 تصمیم اخیر طالبان مبنی بر ممانعت از شرکت دختران در تحصیلات دانشگاهی و ممنوعیت اشتغال زنان در ادارت غیردولتی قدمی دیگرجهت تثبیت و تحمیل هرچه بیشتر خود بر جان و مال مردم افغان است. دوهفته قبل هم بخشی از رهبران اصلی حاکم بر مردم جنگزده و زندگی ویران شدهُ افغان در مراسم قصاص یکنفر در ملاعام شرکت کردند. این جنابان با افتخار هم از این شرکت خود گفتند. آیا این اولین و آخرین نمونه خواهد بود؟

زندگی در افغانستان امروز
شرایط بسیار ناهنجار، غیرانسانی و سرکوبگرانهُ مردم در افغانستان برکسی پوشیده نیست. فقرو فلاکتی که بر مردم تحمیل شده، پایانی ندارد. این جامعه در طول چهل و چندسال گذشته نتوانسته است نفسی راحت بکشد. بیکاری، گرانی و فقر بیداد میکند. دهها میلیون انسان فقط بجرم زندگی در چهارچوب مرزی که امروز تحت حاکمیت سیاه دستجات اسلامیست جهنم واقعی را هرروز با چشمان خود و در زندگی روزمره میبینند. حاکمان کنونی علاوه برتحمیل صدها و هزاران مشقت و بدبختی برکل جامعه، نیمی از مردم را نیز، فقط بجرم زن بودن، از بسیاری از امکانات و شرایطی که حق طبیعی و ابتدایی زندگی امروزیست محرومتر کرده اند. علاوه بر حاکمیت طالبان بر کشور، سران عشایر و قبایل محلی هم خود بخشی دیگر از این سناریوی حاکمیت سیاه در سطح محلی و درگوشه و کنار این کشور هستند. آنچه امروز بر مردم افغان میگذرد را فقط میتوان در داستانهای بسیارعتیق دوران بربریت بشر دید و بیاد آورد.
حاکمیت اسلامی، از نوع طالبان
حکومت طالبان، که در حقیقت شاگردان و پیروان خلف حاکمیت جمهوری اسلامی در ایرانند، با اعمال قوانین و مقررات اسلامی زندگی در این جامعه را به زندانی مخوف تبدیل کرده اند. برقراری و اجرای مجازاتهای اسلامی چماقٍ دست این حاکمان سیاهی و تباهی برای وادارکردن مردم به تحمل این منجلاب است. متاسفانه و علیرغم دیدن و شنیدن اینهمه فشار برزندگی مردم، هنوز حرکتی جدی برای کوتاه کردن دست طالبان از سرمردم در این جامعه شکل نگرفته و براه نیفتاده است. اینجا و آنجا اخبار اعتراضات و تظاهرات زنان و دخترانیکه خواهان تغییر این شرایطند را میبینیم و میشنویم، و میبینیم که زنان و دختران علیرغم وجود این حاکمیت انسان کش بپاخاسته و صدای حق طلبی خود را بنمایش میگذارند. اما این نه میتواند به تغییری جدی منجر شود و نه توان کافی کوتاه کردن دست قدرت حاکمه از سر جان و زندگیشان را دارد. تغییر این شرایط مستلزم تکانی بزرگ از سوی کل بشریت مدرن و عدالتخواه است.
سیاست عمومی کشورهای ابرقدرت، که ظاهرا قیافه ای جدی هم در دفاع از حقوق بشر بخود گرفته ومیگیرند، برمبنای منافع امروز و درازمدتشان استوار بوده و هست بنابراین و علیرغم بعضا غرزدن ظاهری علیه این حاکمیت، همیشه دست اندرکار و سرگرم مذاکرات و بند و بست با ان بوده و هستند. ظهور و حاکمیت طالبان محصول رشد و گسترش اسلام سیاسی در خاورمیانه و تلاش قدرتهای غربی برای سازماندادن و سرکارآوردن نیروهایی بسیار سرکوبگر جهت تامین منافع خود بوده و هست. اسلام سیاسی در خاورمیانه علاوه بر نشاندادن قدرت و توان خود در تحمیق و سرکوب شدید هرگونه صدا و تلاش عدالت طلبانه و آزادیخواهانه میان مردم، ظرفیت و توان خود برای حفظ و صیانت از حاکمیت سرمایه در دوران بحرانی نزدیک به 45 سال گذشته را بخوبی به اثبات رسانده اند. طالبان یکی از این نوع نیروهاست که با عَلَم و پرچم اسلام و با ریش و برقراری قوانین عصر حجری بیشترین خدمت را به حفظ مناسبات ظالمانهُ کنونی رساند.
چکار باید و میتوان کرد؟
بدون تردید دیدن صحنه هایی از شیون و زاری دانشجویان دختری که بناچار دارند ترک دانشگاه میکنند برای هر آدمی بسیار رنج و دردآور است. وقتی میبینید این دختران با چه دلهای شکسته و چشمهای خیس گریان دارند شکایت و گلایه میکنند، انسان فقط میخواهد برود و کل دم و دستگاه حاکمیت را تارومار کند. چون، همه میدانند و واقفند که این حاکمیت زبان انسان و حق و آزادی و ارزش انسان را واقعا نمیفهمد.
اما مسئله بسیار بزرگتر از تلاشهای کوچک و عمق تنفر این و آن از این شرایط است. حاکمیت طالبان، با بندوبستهایی بزرگ و پشت درهای بسته با امریکا و متحدینش دوباره سرکار آورده شد. و قطعا، این نیروها خیلی هم علیه و مخالف آن چیزی نیستند که سران طالبان بر مردم بیچاره تحمیل میکنند. دادوفغان الکی و ظاهری این کشورهای غربی برای پایمال کردن "حقوق بشر" توسط طالبان بیشتر به جوک و طنز تلخ، نه هیچ چیز دیگری، میماند.
آنچه همین امروز و در هر قدمی در آینده میتواند، و قاعدتا بایستی، نقطه اتکای این دانشجویان دختر نگون بخت برای دفاع از حق خود باشد تلاشرمتحد و یکپارچهُ خود آنان برای دفاع از خود است. اگرچه متاسفانه هنوز تجمعات و تظاهراتهای زنان در افغانستان وسیعا راه نیفتاده ولی حتی همین مقداری هم که میبینیم و مطلع میشویم خود روزنهُ امیدی بدست میدهد. همچنین، حمایت وسیع دانشجویان پسر و استادان دانشگاهها با راه انداختن حرکتهای اعتراضی، ترک کلاسها، سرپیچی از درس دادن، و شرکت در تجمعات اعتراضی دانشجویان دختر آن اقداماتی هستند که میتوانند به نیرویی وسیعتر و متحد جهت بعقب راندن تصمیم این رهبران نامسئول و بی ارزش خاتمه یابند. حرکات اعتراضی وسیع کنونی در شهرهای ایران میتوانند و بایستی نمونه های خوبی برای راه انداختن چنین اعتراضاتی در شهرهای افغانستان باشند. حرکات اعتراضی دانشجویان دختر در کابل و برخی شهرهای دیگر، بخشی از تلاش مردم منطقه برای عقب راندن دست درازیهای بیشتر جنبش اسلام سیاسی در زندگی مردم کل منطقه است. این اعتراضات در هردوسوی مرز از یک جنس اند. پیشرویهای تاکنونی جنبش اعتراضی اخیر در ایران رهبران طالبان را نیز به تکاپو انداخته است. راه انداختن حرکات حمایتی و پشتیبانی هردوسوی مرز از همدیگر متضمن پیشروی و موفقیت در هردو میدان است. همچنین، توجه جدی خانواده های این دختران و شرکت و حضورشان در تلاشها و اعتراضات دخترهایشان ضروری ست. اگر این دختران بتوانند این تصمیم نابخردانهُ طالبان را بعقب برانند فضا برای پیشرویها و موفقیتهای بعدی و برخورداری زنان در خانه ها و یا در بازار کار و تلاش زندگی بازتر و فعال تر خواهد شد. اگر رهبران طالبان نحوه و شیوه تحمیل خود بر جامعه را از حاکمان جمهوری اسلامی به ارث برده و یاد گرفتند، مردم افغان، بویژه دختران دانشجو نیز میتوانند راهها و شیوه های بعقب راندن این دشمنان زندگی و علم و پیشرفت را از مردم بپاخاسته در شهرهای ایران یاد بگیرند.
موفقیت ممکن است، بعقب راندن طالبان ضروری و حیاتی ست، اما تضمین پیشروی مردم حق طلب را فقط میتوان با وسعت دادن به نیروی اعتراضی متحد و فعال در صحنه تثبیت کرد.
زنده باد جنبش حق طلبانهُ دختران دانشجو در شهرهای افغانستان

مصطفی یونسی
اواخر دسامبر 2022
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید