سامی روشن: چپ وآینده کردستان در تحولات پیش رو

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

جامعه ایران آبستن تحوالات جدی وبزرگی در آینده نه چندان دوراست. نتایج انتخابات اخیر وبدنبال آن اعتراضات واعتصابات وسیع بیانگر وارد شدن اوضاع به فاز جدیدی است آنچه واضح است اکثریت مردم ایران از ج.اسلامی عبور کرده اند وخواهان سرنگونی آن هستند سؤال اساسی این است که آیا توان وقدرت چنین کاری را پیدا خواهند کرد؟ جواب آن سر راست وآسان نیست و برای هیچ جریان وشخصی هم اکنون بطوردقیق وروشن قابل پیش بینی کردن نیست که تحولات فوق به کجا خواهد انجامید؟ واین به فاکتورهای متعدد داخلی وخارجی زیادی بستگی پیدا خواهد کرد


قصد من در اینجا بررسی وتحلیل چنین فاکتورهایی نیست اگر فرض بر این گرفته شود که ج.اسلا می دیر یا زود کنترل اوضاع را از دست خواهد داد دراین صورت درغیاب یک اپوزسیون مؤثر و قدرتمند، ایران برای یک دوره دچار هرج ومرج خواهد شد وحتی جنگهای داخلی دور ازتصور و انتظار نیست . در چنین شرایطی کردستان و آینده آن به کجا خواهد کشید؟ یا به عبارت دیگر چه نقشی در این تحولات میتواند ایفا کند. چپ در کردستان ومشخصا جریان کومه له با توجه به موقعيت اجتماعی‌ آن در این تحولات در کجا ایستاده است
آنچه امروز ما شاهدش هستیم جریان چپ چه از لحاظ سیاسی وچه سازمانی آمادگی روبروشدن با چنین وضعیتی را ندارد بحران وانشعابات پی در پی، جریان چپ وکومه له را زمین گیرساخته است
اگر بپذیریم که ریشه تمام اختلاف وانشعابات گذشته و حال ازیکسوبه درک متفاوت ازفلسفه وجودی کومه له وماهیت آن ، واز سوی دیگرازنقش وجایگاهش درجنبش کردستان نشأت گرفته باشد ؛ این واقعیت را نیزباید پذیرفت که بدون وجود یک دیدگاه شفاف ، استراتژی وسیاستهای روشن که جواب درست ودرخور آنها را را در بر بگیرد ، نمیتوان وضعیتی بدون بحران ودورنما و آینده روشنی را از آن انتظار داشت
تا آنجا که به کومه له مربوط میشود جریان کومه له یک حرکت چپ وسوسیالیستی بود وهست ،هیچ گونه شائبه ای در این قضاوت وجود ندارد؛ همزمان این جریان با دفاع از امر "حق تعیین سرنوشت" ورفع ستم ملی در کردستان یک موقعیت ویژه ومنحصر به فرد برای یک حرکت مارکسیستی از منظر تاریخی بوجود آورد هویت جریان کومه له با این دو عنصراصلی تداعی وعجین گشته است
اما مدتهاست حفظ چنین موقعیت استثنائی با چالش جدی روبرو است
در گذشته جریاناتی از چه از موضع چپ ویا راست از آن منشعب وراه دیگری را برگزیدند ، در پروسه این جدائیها یک جریان انشعابی مارکسیسم آن را دور زد وعملا خود را از حوزه جریان متداول چپ خارج ساخت جریان دیگرهم با ناسیونالیسم خواندن کومه له وتجدیدنظر ازسیاست اصولی "حق تعیین سرنوشت" که سیاست تا کنونی کمونیستها وکومه له درقبال جنبش کردستان بود به نوعی به کومه له وجنبش کردستان پشت کرد وازآن فاصله گرفت.انشعابهای فوق بیانگراین حقیقت است که هیچکدام از آنها نه از لحاظ نظری وسیاسی ونه عملی وپراکتیکی نتوانستند جریان کومه له وگذشته آن را نمایندگی کنند این جدائیها نه تنها جواب درستی به بحران داخلی چپ نبود بلکه حل این مسئله کماکان به قوت خود باقی ماند
هم اکنون ما بابروز اختلاف مجدد در صفوف حکا وکومه له مواجه هستیم . به احتمال قریب به یقین بزودی ما شاهد دو حزب کمونیست ودو کومه له دیگر خواهیم بود .عملاً هیچکدام ازدو جناح "که البته در دنیای واقعی هر دو کومه له هستند" ، دستبردار توهم سراسری بودن آن نیستند . ماهیت اختلاف ومیزان وحدود وثغور آن ، موضوعی تازه نیست. کشمکش های داخل این جریان که هرچند مدتی سرباز میکندوبعضا به انشعاب هم منجر میگردد ، در حقیقت ریشه دروجود تناقضاتی دارد که این حزب با آن روبرو بوده وکماکان هست تا زمانی که این تناقضات بصورت ریشه ای ودرست جواب نگیرند این مشکل هم به مثابه عوارض طبیعی آن ادامه پیدا خواهد کرد
گرایشی که هم اکنون خود را چپ درون این حزب معرفی میکند هر چند نه الزاما و بطور کامل اما به درجه زیادی با تاخیر سه دهه همان مسیری را برای خود انتخاب میکند که در اوایل ده نود میلادی گرایش موسوم به "کمونیسم کارگری" با صراحت وروشنبینی بیشتری برای خود در این حزب برگزید از این لحاظ تکرار این "شو تاریخی" بعد از سه دهه غیرضروری بنظر میرسد وهیچ نوآوری در آن نیست ونه تنها راه بجائی نخواهد برد بلکه در مقابل تعیین مسیر درست برای جریان اجتماعی کومه له بیشترمشکل آفرین خواهد بود
جریان وگرایش دیگر صفوف کومه له برخوردش به بحران وتناقضات موجود انکارآن است درطول سالهای متماد ی با این همه انشعاب در صفوف آن وقرارگرفتن درمقابل یک انشعاب دیگر کماکان بر حقانیت همه مواضع وسیاستهای تاکنونی تأکید مطلق میورزد وضرورتی به بازنگری در آنها نمی بیند چنین بنظر میرسد با هر انشعابی خود را قویتر از گذشته میپندارد واز تکرا مکرر آنها واهمه ای به خود راه نمیدهد وراه حلی برای آن ندارد
راه حل واقعی برای خاتمه بحران چپ وکومه له در کردستان درک وپذیرش این واقعیت انکار ناپذیراست که کومه له محصول جامعه کردستان با تمام ویژگیهای مختص به آن است. تداوم حضور قدرتمند واجتماعی کومه له درآینده کردستان مستقیماً منوط به این است که به مثابه یک جریان چپ ومستقل در کردستان ، سیاستها واستراتژی آن باید براین اساس ودراین چهارچوب پایه ریزی شوند. تجربه تاریخی چند دهه اخیر کومه له ثابت نموده که به هر درجه ای که با این واقعیت فاصله گرفته، تنش وبحران درونی آن افزایش پیدا نموده است به عبارت دیگر به هر میزانی که رهبری وفعالین این جریان بر طبل غیر واقعی سراسری قلمداد نمودن کومه له کوبیده است از رشد وتکامل این جریان کاسته ودرتداوم این بحران نقش ایفا میکند
در ارتباط باکردستان و اوضاع وشرایط کنونی پیش رو باید به این مسئله توجه‌ جدی نمود که علیرغم ضرورت همسوئی ونیاز جدی به همکاری مردم کردستان با بقيه نقاط ایران برای ساقط نمودن حکومت فاسد ، جنایتکاروارتجاعی کنونی،اما در فردای تحقق چنین امری الزاماً مسیر کردستان همسو و سرنوشت آن با بقیه مناطق ایران در یک جهت پیش نخواهد رفت پیشینه وزمینه های تاریخی مسئله ای به اسم "مسئله کرد "چالش وتقابل جدی پیش خواهد آورد مواضع ومنافع متضاد را درمقابل هم قرارخواهد داد
چشم انداز یک حکومت دموکراتیک با اپوزسیون موجود بسیار بعید ودورازواقعیت بنظر میرسد هم اکنون ما شاهد جبهه بندی درصفوف جریان اپوزسیون سراسری از چپ تا راست هستیم بندرت جریانی در صفوف اپوزیسون پیدا میشود که با صراحت وشفافیت ازحق تعیین سرنوشت ملت کرد دفاع کند این خود یک زنگ خطر هشداردهنده است
در چنین شرایطی شعار "حق تعیین سرنوشت "که جریان چپ پرچمدارآن است ترجمه عملی آن چه چیزی میتواند باشد؛ آیا جز تلاش برای کشور مستقل معنا ومفهوم دیگری میتواند پیدا کند !؟بنظر میرسد با توجه به سابقه تاریخی مسئله وتجارب تا کنونی برای حل ریشه ای این مسئله تنها یک راه حل وآلترناتیوباقی میماند و این راه حل همانند مسئله فلسطین تلاش برای خاتمه اشغال کردستان و ایجاد یک کشورمستقل است. خواست حق تعیین سرنوشت قبل از اینکه یک مطالبه فرهنگی یا اقتصادی باشد یک امر سیاسی و به حاکمیت مردم وقدرت دخالت مستقیم آنها درسرنوشت خودشان مربوط است بدون شک آینده چپ وکردستان به دست یابی راه حل درست این مسئله عمیقاً گره خورده است
در چنین سناریوئی حکومت آینده کردستان در مرحله اول میتواند تلاش برای یک حکومت دموکراتیکی باشد که مردم ساکن کردستان از طریق سیستم شورائی ویا پارلمانی جامعه را اداره وامر سرنوشت خود را در دست بگیرد حکومتی سکولار با دخالتگری جریان چپ وبا قراردادن پلاتفرم وبرنامه حقوق پایه ای مردم زحمتکش در کردستان شامل( کلیه آزادیهای فردی واجتماعی در تمام ابعاد آن،حقوق برابر زن ومرد، حقوق کودکان ،تامین وتضمین مزایای اجتماعی واقتصادی ورفائی وبهداشتی وآموزشی وفرهنگی لازم وکافی برای شهروندان در حد امکان ، تامین واجرای برنامه‌های حفاظت محیط زیستی ، و ......) نقش محوری در اداره آن ایفا نماید بدون شک تناسب قوا ومیزان قدرت وهژمونی جریان چپ بر جامعه کردستان وشرایط حاکم بر کل منطقه در چگونگی شکل ومحتوای اداره جامعه تاثیرگذار خواهد بود
سوال محوری این است که آیا جریان چپ در کردستان در چنین شرایطی با درک وظایف خطیر تاریخی خود قادر به انتخاب درست در جهت انسجام خود و خاتمه بحران موجود خواهد بود واز این طریق آینده کردستان را درمسیرآزادی ورهائی واقعی وهمیشگی رقم خواهد زد

 06/09/2021